این استاد زبان و ادبیات فارسی و پژوهشگر ادبیات کودک و نوجوان در گفتوگو با ایسنا درباره اهمیت و کارکرد هیچانهها در ادبیات کودک و نوجوان اظهار کرد: هیچانه یک ژانر ادبی است؛ اگر بخواهیم بگوییم ادبیات کودک چیست، باید بگوییم ادبیات کودک آن چیزی است که نیازهای کودک را تأمین میکند. هیچانهها هم یک ژانر است و تأمینکننده بخشی از نیاز مخاطب است. محتوای ادبیات کودک بیشتر به تجربه و درک کودکان محدود میشود، اگر هیچانهها را یک ژانر ادبیات کودک بدانیم قطعا باید در درک کودکان و هم تجربههای آنها تأثیر بگذارد. هیچانهها در تجربیات کودکان قرار گرفته و در بازیهای آنها نمود داشته است. همچنین در درک آنها هم تأثیر دارد. کودکان خیلی سریع این اشعار را حفظ میکنند و به خاطر میسپارند.
او در ادامه گفت: اگر بخواهیم درباره ارزشهای هیچانهها هم صحبت کنیم، یکسری از ارزشها شخصی است؛ مانند لذت دادن و تخیل کردن و یا ایجاد بینش درونی و حتی جهانی بودن تجربه. ارزشهای آموزشی هم داریم که میخواهد چیزهایی را به مخاطب یاد بدهد. در بخش آموزشی، شاید نتوان صراحتا گفت بلندخوانی و یاد دادن لغت جدید ایجاد میکند و شاید هیچانهها اینها را نداشته باشد اما در هیچانهها تخیل و لذت است. تخیل آن هم خطی است یعنی گزارههای کوتاه کوتاه مثلا «گاو حسن چطوره؟». یا لذت دارد زیرا چند آوا را کنار هم میچیند و ریتمی ایجاد میکند که لذت میدهد، اینها نشان میدهد کار کار ارزشمندی است و به درد مخاطب میخورد. من کاری ندارم شما معیار طرح، معیار نقطهنظر را در آن پیدا نکنید اما خصوصیت خطی را میتوانید در آن پیدا کنید بنابراین ارزش ادبی هم دارد.
جلالی سپس بیان کرد: هیچانهها جزء اولین اشعار کودک و نوجوان است مانند لالاییها، که این ارزشمند است و میتوانم بگویم پدر و مادر شعر کودک هیچانهها و لالاییها هستند. یک جمله کلی که از آن کوتاه نمیآیم و به آن معتقدم.
این استاد دانشگاه شهید بهشتی همچنین خاطرنشان کرد: ممکن است خیلی از اشعار هیچانه الان از بین بروند ولی حافظ این اشعار مهدکودکها هستند. مخاطبان اصلی مهدها، کودکان هستند. کودکان در آنجا تمرین ریتم میکنند و آهنگ یاد میگیرند. اشعاری که در مهدکودکها خوانده میشوند غالبا هیچانهها هستند و مهدکودکها خیلی خوب میتوانند متولی حفظ این ژانر ادبی برای کودک و نوجوان باشند. هیچانهها به خاطر دستهبندی آوایی که دارند، تمرین ممارست مغز برای کودکان هستند. و گاه به خاطر دور و تکراری که در ماجرای هیچانهها در بازی کودکان است، صبر کودکان را زیاد میکند، البته زمانی اتفاق میافتد که از حالت فردی خارج شود و به صورت بازی دربیاید.
او درباره بازآفرینی و ساخت هیچانههای جدید نیز گفت: به نظر من رشد هر چیزی و طول عمرش به زایش دوباره آن برمیگردد. اگر چیزی را دیدید که ۳۰۰ سال است تکان نخورده، مرده است. اگر افسانهها الان هم زنده هستند برای این است که مدام دارند احیا میشوند. بنابراین هیچانه هم اگر قرار باشد زنده بماند به احیای مجدد آن وابسته است و باید زایش داشته باشد. ساخت هیچانههای جدید شکل زایشی دارد. اگر شعر را نگاه کنید، اینکه چطور از شعر کلاسیک به شعر نو رسیدهایم، زایش شعر را نشان میدهد، اگر در همان زبان و شکل و فرمت و میماند، میمرد و در قرن خود محدود میماند اما زمانی که مدام تغییر میکند و یک شکل و شاخه دیگر از آن بیرون میزند، اینها باعث زندهماندن و زایایی آن میشود. من موافق این اتفاق هستم.
جلالی درباره جایگاه هیچانهها هم گفت: ما نمیتوانیم شاعران را مجبور کنیم که هیچانه بسرایند. اما میتوانیم بینشی ایجاد کنیم که هیچانه را حفظ کنند و یا بتوانند به سمت باروری هیچانهها قدم بگذارند. برای زایشی کردن هیچانهها، نقش رسانهها باید پررنگ شود. رسانهها به عنوان یک پیامرسان، این پیام را به شاعران برسانند که این کار را ادامه دهند و رها نکنند زیرا ممکن است در بستر خود از بین بروند. تعداد هیچانهها کم است. این ماجرا را در رمان نوجوان داشتیم. ما چیزی به عنوان رمان نوجوان به معنای تکنیکال و تخصصی نداشتیم اما نویسندگان با رمان نوجوان در جهان آشنا شدند و به این سمت رفتند و تولید رخ داد. خردسالان و کودکان صد سال آینده خواهند بود و به مهد کودک و دیگر مراکز آموزشی خواهند رفت و به این نوع شعر نیاز خواهند داست و این نیاز مخاطب نشان میدهد که شاعران باید به این سمت گام بردارند و برای این خلاء برنامهریزی کنند.
انتهای پیام
نظرات