سیدمحمد بهشتی که از سال ۱۳۷۶ تا سال ۱۳۸۲ ریاست سازمان وقت میراث فرهنگی را به عهده داشت و عضو هیأت علمی مرکز آموزش عالی میراث فرهنگی تا پیش از تعطیلی آن بود، در گفتوگو با ایسنا درباره شکلگیری این مرکز آموزش عالی اظهار کرد: رشتههای مرتبط با میراث فرهنگی در بسیاری از موارد در دانشگاهها تدریس نمیشد و شاید رشتههایی چون باستانشناسی، مردمشناسی و زبانهای باستانی سابقه طولانیتر در دانشگاهها داشتند، اما برای رشته مرمت و موزهداری هیچ دانشگاهی نداشتیم، در حالیکه کشور به این تخصصها به شدت احتیاج داشت. وقتی سازمان میراث فرهنگی تشکیل شد به دنبال آن تلاش شد یک مرکز آموزشی ایجاد شود تا رشتههایی که نیاز کشور و حوزه میراث فرهنگی است در آنجا آموزش داده شود.
او افزود: مرکز آموزش عالی میراث فرهنگی شروعی برای آموزش این رشتهها شد و البته بعدها دانشگاهها هم برخی از این رشتهها را آموزش دادند، اما قرار بر این بود که مرکز آموزش عالی میراث فرهنگی توسعه پیدا کند؛ چراکه تعداد رشتههای مورد نیاز میراث فرهنگی خیلی زیاد بود. به دلیل اینکه مرکز در جوار سازمان میراث فرهنگی ایجاده شده بود و در سازمانها هم تخصصهای مختلف کم و بیش وجود داشت و هم تجربه عملی، عملا هم مدرس در اختیار داشتیم و هم محیط آموزشی که بتوانیم به شکل عملی و تجربی دانشجوها را آموزش دهیم. نتیجه این بود که این مرکز عملکرد بسیار خوبی داشت و همین الان بخش قابل توجهی از مدیران و کارشناسان حوزه میراث فرهنگی فارغالتحصیلان همین مرکز هستند.
بهشتی درباره انحلال این مرکز آموزشی گفت: وقتیسازمانی که تخصصی است تبدیل به سازمانی میشود که عمدتا با آن مواجهه سیاسی میشود، گرفتار چنین تصمیمات نسنجیدهای هم میشود. در آن مقطع زمانی کسانی مسؤولیت این سازمان را به عهده گرفتند که با موضوع و ماهیت آن آشنایی نداشتند. فرض کنید دولت مصوبهای داشت که مراکز آموزش عالی وابسته به دستگاههای اجرایی با مراکز آموزشی وزارت علوم ادغام شوند و البته استثناهایی در نظر گرفت، اما زمانی که این قضیه اتفاق افتاد رؤسای این سازمان بدون داشتن حساسیت و درک موضوع و برای اینکه از مرکز آموش عالی راحت شوند خودشان درخواست ادغام این مرکز را دادند. البته که این ادغام هم رخ نداد و فقط منجر به منحل شدن این مرکز شد.
رییس اسبق سازمان میراث فرهنگی درباره تأثیرگذاریهای این مرکز در بدنه میراث فرهنگی بیان کرد: در حال حاضر تمام مدرسان مراکز آموزش عالی کشور که رشتههای حوزه میراث فرهنگی را تدریس میکنند، از فارغالتحصیلان این مرکز هستند، این یکی از تأثیرگذاریهای این مرکز بود. نکتهای که وجود دارد این است که آموزشی که در مراکز آموزش عالی دیگر داده میشود دچار خلأ محیط تخصصی است که در اختیار سازمان میراث فرهنگی و مرکز آموزش عالی میراث فرهنگی بود، مثلا برای آموزش موزهداری، سازمان میراث فرهنگی موزهای در اختیار دانشجویان مرکز آموزش عالی میراث فرهنگی قرار میداد.
او اضافه کرد: این ارتباط کمک میکرد آموزشها باکیفیت شود. رشتههای میراث فرهنگی مانند رشتههای پزشکی است، دانشجویی که فقط سر کلاس درس به صورت تئوری پزشکی یاد میگیرد فایدهای ندارد، این دانشجو باید حتما در محیط درمانی قرار گیرد و زیر نظر استادانش تجربه کسب کند، در میراثفرهنگی هم به این شکل است و باید دانشجو در محیطهای عملی قرار گیرد، در حالی که در دیگر مراکز آموزشی این فضا برای دانشجویان فراهم نیست.
عضو هیأت علمی مرکز آموزش عالی میراث فرهنگی، نقدهای وارد شده به مرکز آموزش عالی میراث فرهنگی مبنی بر به کار نگرفتن فارغالتحصیلان در بدنه میراث فرهنگی را رد کرد و گفت: فارغالتحصیلان این مرکز به نحوی در رشتههای تحصیلی خود مشغول فعالیت هستند یا جزو پرسنل سازمان میراث فرهنگی شدند و یا در شکلهای گوناگون مانند آموزش، حفاظت و یا بخشهای خصوصی این حوزه مشغول فعالیت هستند. شاید روزگاری زمینه کار برای دانشجویان این رشته فراهم نبود، اما به مرور زمان این مسأله حل شد. فرض کنید ایرادی وجود داشته باشد این ایراد در برابر موجودیت مرکز عالی آموزش بسیار جزئی است.
بهشتی تاکید کرد: وجود مرکز آموزش عالی میراث فرهنگی یک الزام و ضرورت است؛ چراکه موضوع آموزش در این حوزه همانند حوزه پزشکی، بسیار حساس و با اهمیت است. به نظرم اول باید برای احیای چنین مرکزی برنامهریزی کنیم و بعد برای ادامه حیات آن برنامهریزیهای لازم انجام شود.
انتهای پیام
نظرات