به گزارش ایسنا، جشنواره شعر فجر، با همه نقدها و حرفها و حدیثها به ایستگاه هفتم رسید. اما همچنان نقد به این جشنواره سر جای خود بود؛ همچنان اعتقاد شاعران این بود که جشنواره تعریف درستی ندارد و فلسفه وجودیاش ناقص است. همچنین اگر این جشنواره یکسال برگزار نشود، اتفاقی در شعر ما نمیافتد. یا جلیل صفربیگی میگفت: جشنواره شعر فجر تنها برای عدهی خاصی از شاعران است و برگزارکنندگان آن بیشتر به کمیت آثار توجه میکنند.
در دوره هفتم جشنواره شعر فجر از لیست ۱۹۶ نفره شاعران، «علیرضا قزوه» و «حمیدرضا برقعی» به عنوان «شاعران مردمی ۱۰ سال اخیر» معرفی شدند؛ محمدرضا شفیعی کدکنی، فاضل نظری، علی معلم دامغانی، محمد علی بهمنی، هوشنگ ابتهاج، علی موسوی گرمارودی، مشفق کاشانی، یوسفعلی میرشکاک و عبدالجبار کاکایی (نهم مشترک)، حمید سبزواری، مریم حیدرزاده، سعید بیابانکی، احمدرضا احمدی، گروس عبدالملکیان، افشین یداللهی، عرفان نظرآهاری، محمدرضا عبدالملکیان، ناصر کشاورز، احمد عزیزی و سهیل محمودی، هجدهنفر بعدی لین فهرست بودند. شمس لنگرودی در رتبه سیوهفتم و محمدعلی سپانلو هم در رتبه سیو هشتم این فهرست ایستاده بودند.
اما انتخاب قزوه و بدیعی واکنشهای متفاوتی همراه داشت:
محمدرضا عبدالملکیان گفت: انتخاب شاعر مردمی امری پسندیده است اما جامعه و مخاطبی که برای انتخاب شاعر مردمی ۱۰ سال اخیر مورد پرسش قرار گرفته است، محل گفتوگو دارد. من تا آنجا که در جریان مقدمات این کار بودم، قرار بود این پرسشنامه از طیفهای مختلف چون دانشجویان، دانشآموزان، فرهنگیان و در مکانهای مختلفی چون خیابان، مترو و دانشگاه انجام شود و در این خصوص که آیا این اتفاق افتاده یا نه، اظهارنظری ندارم.
او افزود: مدتی است که برقعی و آثارش را میشناسم. او از شاعران خوب در حوزه خودش است و کتابهایش پرفروش است. انتخاب او به جامعه مخاطبان بستگی دارد و خیلی هم دور از ذهن نیست که او برگزیده این جشنواره باشد. علیرضا قزوه، هم از شاعران پیشکسوت و فعال است. او شاعری توانمند است و میتوانست از گزینههای مورد توجه باشد.
یدالله مفتون امینی که از داوران جشنواره بود، با بیان اینکه در انتخابها دخالتی نداشته است و اینکه به نظر میرسد شاعران مردمی ۱۰ سال اخیر از میان شاعران آیینی انتخاب شدهاند و نه همه شاعران کشور، گفت: از میان دو شاعر برگزیده، حمیدرضا برقعی را نمیشناسم و اسم او را نشنیده بودم اما علیرضا قزوه را میشناسم. شعرهای او مانند سایر شاعران آیینی است و برخی نظرات انتقادی هم دارد که آنها را خواندهام و بد نیستند.
عبدالجبار کاکایی نیز بیان کرد: در اینگونه موارد معمولا نظرسنجیها ملاک نیست، خصوصا اینکه برگزارکنندگان هفتمین جشنواره شعر گفتهاند به آدمهای همسو با خودشان جایزه میدهند. جشنواره شعر فجر بناست جشنوارهای داخلی باشد و هدفش بزرگداشت و تقدیر از کسانی است که همسو با آنها فکر میکنند و تولیداتشان در جهت سلیقهای است که دیدگاههای رسمی امروز تلقی میشود. نفس چنین انتخابی سادهلوحانه است و معنی ندارد. انتخاب بهترین شاعر برای چه چیزی؟ در شعر مذهبی، آیینی، شعر نو یا کلاسیک؟ اینها جهات مختلفی هستند. اسکار هم وقتی میخواهد برگزیده انتخاب کند، به ۱۸ نفر جایزه میدهد. مگر شاعری مسابقه ماراتن است؟
کاکایی همچنین درباره شاعرانی که به عنوان «شاعر مردمی ۱۰ سال اخیر» معرفی شده است، گفت: قزوه از استعدادهای خوب کشور و از شاعران خوب ماست اما متأسفم که این نظرسنجیها همه را دچار سوء تفاهم میکند. من شعرهای برقعی را پراکنده خواندهام اما از او شعری نیست که در ذهنم مانده باشد و برای من شاعری برجسته نیست.
اکبر اکسیر نیز گفت اگر در کنار این نامها، افرادی از دیگر جریانهای شعری بودند، این انتخاب واقعیتر به نظر میرسید، زیرا این دست انتخابها تنها بدبینیها را بیشتر میکند.
مصطفی علیپور هم اظهار کرد: بعید میدانم که یک سازمان فرهنگی بتواند مؤلفههای خاصی را برای شاعر مردمی در نظر بگیرد. من مخالف انتخاب شاعر مردمی نیستم، اما چنین کاری بسیار دشوار است، چون به تعداد مخاطبان شعر، معیار و مؤلفه و سلیقههای ادبی وجود دارد. خاب علیرضا قزوه به عنوان شاعر مردمی ۱۰ سال گذشته به دلیل کارهای خوبی که دارد، قابل فهم و دفاع است، اما آقای حمیدرضا برقعی جوانتر از این حرفها بود که به عنوان شاعر مردمی انتخاب شود.
سعید بیابانکی با بیان اینکه برای انتخاب شاعر مردمی ۱۰ سال اخیر باید از روشهای گوناگونی استفاده میشد، گفت: شیوه نظرسنجی از آدمها شیوهای بسیار سنتی بود که اگر جامعه آماری آن تغییر کند، نتیجهاش متفاوت خواهد بود.
او در بخش دیگری از سخنان خود گفت: باید به این نکته هم توجه کرد که برخی از شاعران تریبون و رسانه دارند و برخی به این تریبونها دسترسی ندارند. تریبون فقط رسانه و مطبوعات نیست؛ ممکن است شما در مجالس و همه کنگرهها حضور داشته باشید. آقای برقعی در مجالس مذهبی، مساجد و تکایا حضور دارند و بقیه شاید شانس کمتری داشته باشند که در این مجالس حضور پیدا کنند و شاید همین باعث شود که اسم یکی در ذهن بیشتر مانده باشد. البته من که این حرفها را میزنم، از نظرم ایشان شاعر خوبی است و دوست من نیز هست، اما مسأله روشی است که برای انتخاب شاعران مردمی درنظر گرفته شده است. اما باید به این نکته هم توجه کرد که این تنها یک نوع از شعر است. شعر آیینی و مذهبی که مخصوص مجالس است. اما شعر سپید، طنز و دیگر گونههای شعری چه میشود؟ میشد این انتخاب را به گونهای طراحی کرد که به نتیجه بهتری بینجامد.
حمیدرضا شکارسری هم گفت: انتخاب شاعر مردمی ۱۰ سال اخیر افتضاحترین کاری بود که جشنواره میتوانست انجام دهد. انتخاب شاعر مردمی، انتخاب هنرپیشه مردمی و ستاره سینما نیست. در سینما مخاطب رنگ چشم، مدل مو، لباس و ... بازیگران را درنظر میگیرند، اما در شعر تنها متن مطرح است. در انتخاب شاعر مردمی لفظ «مردم» نامشخص است. آیا شاعر مردمی شاعری است که برای مردم شعر میگوید و یا درباره مردم شعر میگوید؟ به نظر من، اساسا انتخاب شاعر مردمی میتواند یک فاجعه باشد، همچنین میتواند شاعران جوان را گول بزند. باید این را پرسید که یعنی مردم مخاطبان متخصص شعر هستند؟ شاعران اساسا مخاطبان خود را به صورت ناخودآگاه انتخاب میکنند و نه اینکه تصمیم بگیرند برای چه سطح مخاطبی شعر بگویند. انتخاب شاعر مردمی میتواند در حد نظرسنجی در یک سایت مفید باشد، اما به شکل عام اصلا کار مفیدی نیست و در این جشنواره شگرد خوبی برای سروصدای بیشتر نبود.
سیدمحمد حسینی، وزیر ارشاد وقت hlh درباره انتقادها گtت: انتخاب شاعر مردمی در هفتمین جشنوارهی شعر فجر اولین تجربه در این زمینه بوده است. ما نمیخواهیم بگوییم آنچه امسال انجام شده، صددرصد بدون نقص و ایراد بوده است، اما این حرکت باید شروع و انجام میشد و قطعا سال به سال بهتر خواهد شد. دوستان ما زحمت کشیدهاند، ما هم اصلا در کارشان دخالت نکردهایم؛ همانطور که در سایر جشنوارههایی که برگزار میشود، ما اصلا وارد داوری و جزییات نمیشویم. ما کل اساس کار را تأیید میکنیم و میگوییم این کار ارزشمند است، انجام بدهید. ما سلایق گوناگون را داریم و مشکل است که بتوانیم این سلایق گوناگون را لحاظ کنیم، اما حتما از نظراتی که با نگاه منصفانه و مشفقانه باشد و بخواهد که این کار به نتیجه برسد، استفاده میکنیم. این پیشنهادات را بدهند، ما هم استقبال میکنیم.
اما محمدعلی بهمنی، رییس شورای علمی هفتمین جشنواره شعر فجر با دفاع از انتخابها گفت: در این انتخابها تردیدی وجود ندارد و اکنون جوانها به شعر آیینی اقبال نشان میدهند. این دو نفر را مردم انتخاب کردند و این نمونهگیری جامع بوده است. در این نمونهگیری، شاعران، اصحاب رسانه و کتابفروشیها مردم مورد پرسش قرار گرفتند و تلاش شده که این نمونهگیری جامع و موثق باشد. طبیعی است که در کشور بیشتر نام کسانی که تکثیر میشوند، در حافظه بماند و انتخاب این دو نفر خیلی دور از ذهن نیست.
بهمنی همچنین تأکید کرد: انتخاب این دو شاعر به این دلیل که شاعر آیینی بودهاند، نیست. اگر عزیزانی دیگر هم در این مقوله جای میگرفتند، معرفی میشدند. اگر به این انتخاب شکی هست، منتقدان میتوانند این پاسخها را ببینند و تردیدی در این دو انتخاب نیست. به هر حال، محدودیتهایی درباره انتخاب شاعران بود، یعنی مردم باید شاعری را انتخاب میکردند که در قید حیات باشد، این خود به خود همنسلان من را در پاسخگویی کنار میگذاشت و در واقع جوانها بیشتر به این پرسشنامه پاسخ دادهاند و جوانها هم از آثار آیینی استقبال میکنند.
او با اشاره به انتخاب حمیدرضا برقعی در این بخش گفت: برقعی جوانی است که شعرهایش بسیار پرفروش است و کارهای او حتا به چاپ بیستم رسیده است و انتشار سوء ظنها نسبت به شاعران مناسب نیست.
رضا حمیدی، دبیر جشنواره هم گفت: شاید برخی شاعران دوست داشتند خودشان به عنوان «شاعر مردمی» معرفی شوند و اگر کسان دیگری هم معرفی شده بودند، باز هم این انتقادها مطرح میشد. انتخابهای این نظرسنجی دور از واقعیت نیست و در واقع ما نمیخواستیم جایگاه علمی شاعران را مشخص کنیم؛ بلکه تنها محبوبیت شاعران سنجیده شده است و در این زمینه رسانهها هم نقش دارند. تلویزیون بارها شعرهای برقعی را که درباره اهل بیت (ع) سروده، پخش کرده است. اما برخی از شاعران ما کمتر در رسانهها حضور دارند و نباید انتظار داشته باشند که در خاطر بمانند
او افزود: آقای علیرضا قزوه که باسابقه است و کتاب آقای حمیدرضا برقعی به چاپ بیستم رسیده است. حتا کتابش جزو کتابهای برتر هم بوده است. سؤال دوم این پرسشنامه این بوده که به نظر شما بهترین کتاب شعر منتشرشده در ۱۰ سال اخیر کدام است؟ رتبه اول را «سهگانه» فاضل نظری، رتبه دوم را «گریههای امپراطور» فاضل نظری، رتبه سوم را «طوفان واژهها»ی حمیدرضا برقعی و رتبه چهارم را «آنها»ی فاضل نظری کسب کرده است. رتبههای بعدی هم به «حفرهها» از گروس عبدالملکیان و «حقالسکوت» از محمدمهدی سیار تعلق دارد.
علیرضا قزوه هم در پاسخ به همه نقدها گفت: انتخاب قویترین و تکنیکیترین شاعر نیست؛ بلکه نظر مردم را نشان میدهد. هر شاعری در هر سطحی هم که باشد، چه شاعر سنتی و چه آوانگارد، به مردم نیاز دارد. پیامبران هم به امت خود نیاز دارند، و وقتی مردم به پیغمبران معنا میدهند، ببینید چقدر به شاعران معنا میدهند. کاش این موضوع اینقدر بزرگ نمیشد و شاعران نسبت به آن حساس نمیشدند، زیرا شاعران بهتر بسیاری نسبت به من هستند که باید این عنوان را دریافت میکردند و من این عنوان را به شفیعی کدکنی تقدیم کردم. میشد این جایزه را به علی معلم، یوسفعلی میرشکاک، قادر طهماسبی، مشفق کاشانی، مرتضی اسفندقه و بسیاری دیگر تقدیم کرد.
او افزود: مردم این سالها به شعر آیینی توجه کردهاند و اکنون فضای روشنفکری در مردم ما خیلی ریشه ندارد. من فهرست نفره شاعران مردمی را که دیدهام؛ کسانی چون مریم حیدرزاده، عبدالجبار کاکایی، شفیعی کدکنی و سایه (هوشنگ ابتهاج) هم در میان آنها دیده میشدند. برخی از این چهرهها بالاتر از من و حتا استادان استادان من هستند؛ اما این نظر مردم کوچه و بازار است که در اینجا اهمیت دارد. اگر قرار بود شاعر مردمی ۱۰ سال اخیر را که در قید حیات نیست، معرفی کنیم، شاید محمدرضا آغاسی انتخاب میشد. اما آیا شعر آغاسی از سهراب، شاملو، فروغ و قیصر بهتر است؟ این عنوان، عنوان شاعر مردمی است و شاید خوب بود که بهترین شاعر از نگاه منتقدان، دانشجویان، استادان دانشگاه و غیره هم معرفی میشد.
انتهای پیام
نظرات