• دوشنبه / ۸ اردیبهشت ۱۴۰۴ / ۱۸:۳۰
  • دسته‌بندی: رسانه دیگر
  • کد خبر: 1404020805602
  • خبرنگار : 71486

راز پرفروش بودن کتاب‌های هیتلری در ایران چیست؟

راز پرفروش بودن کتاب‌های هیتلری در ایران چیست؟

امروز، سی‌ام آوریل ۲۰۲۵، هفتم اردیبهشت هشتاد سال از روزی می‌گذرد که آدولف هیتلر در پناهگاه زیرزمینی‌اش در برلین، با شلیک گلوله‌ای به زندگی خود پایان داد. در آن روز خاکستری،، مردی که جهان را به آتش کشیده بود، در تاریکی به خاک افتاد. اما سایه‌اش هنوز در گوشه و کنار دنیا پرسه می‌زند، حتی در خیابان‌های تهران!

به گزارش ایسنا، تابناک نوشت: صبح زود است و خیابان انقلاب، قلب تپنده طبقه متوسط و کتاب خوان و دانشجویان و علاقه مندان به تاریخ و سیاست مثل همیشه، شلوغ و پر مشتری است، . بوی کاغذ کهنه و قهوه‌ی تلخ کافه‌های کناری در هوا پیچیده. در میان بساط‌های رنگارنگ، کنار پیاده‌رو، کتابی با جلد سفید و حروف درشت خودنمایی می‌کند: «نبرد من». حسن کتابفروش میانسال با موهای جوگندمی، کتاب را با دقت روی بساطش می‌چیند. «این یکی همیشه مشتری داره،» می‌گوید و لبخندی زیرکانه می‌زند. «جوان‌ها، دانشجوها، حتی کاسب‌های بازار می‌خرن. نمی‌دونم چرا، ولی انگار هیتلر هنوز حرفایی برای گفتن داره.»

کنار بساط، پسر جوانی با کوله‌پشتی کهنه‌ای ایستاده و به جلد کتاب خیره شده. می گوید دانشجوی تاریخ دانشگاه تهران است: «برای پایان‌نامه‌م می‌خوام،»  اما تردید در صدایش موج می‌زند. «می‌گن هیتلر یه جورایی قهرمان بوده، نه؟ علیه استعمار انگلیس و این حرفا؟.» حسن کتابفروش شانه بالا می‌اندازد: من این چیزها را نمی دانم! قیمتش دویست و جهل هزار تومان است!

می گوید دانشجوی تاریخ دانشگاه تهران است: «برای پایان‌نامه‌م می‌خوام،»  اما تردید در صدایش موج می‌زند. «می‌گن هیتلر یه جورایی قهرمان بوده، نه؟ علیه استعمار انگلیس و این حرفا؟.» حسن کتابفروش شانه بالا می‌اندازد: من این چیزها را نمی دانم! قیمتش دویست و جهل هزار تومان است!

اما چرا؟ چرا در کشوری که هرگز زیر چکمه‌های نازی‌ها نبوده، نام هیتلر هنوز در بساط کتابفروشان زنده است؟ در کشورهای دیگر دنیا و جوامع دیگر هم همینطور است ؟ شاید جواب در خیابان‌های شلوغ تهران نیست، بلکه در لایه‌های عمیق‌تر تاریخ و روان جمعی ایرانیان نهفته است.

در روزگاری که رضاشاه به آلمان نازی به چشم متحد ضداستعماری نگاه می‌کرد، تبلیغات رادیو برلین از «خویشاوندی آریایی» ایرانیان و آلمانی‌ها سخن می‌گفت. شایعات عجیب، مثل «هیتلر عکسی از امام علی را در جیبش دارد»، در کوچه و بازار پخش می‌شد. آن روزها، هیتلر برای برخی ایرانیان نه یک دیکتاتور، که نمادی از مقاومت در برابر بریتانیا و روسیه بود.

حالا، سال‌ها بعد، آن شایعات به شکل دیگری زنده شده‌اند. در شبکه‌های اجتماعی، گروه‌های ناسیونالیستی نقل‌قول‌هایی از هیتلر را با تصاویر تخت جمشید و پرچم ایران به اشتراک می‌گذارند. در کتابفروشی‌های شیک مرکز شهر و بساط‌های خاک‌خورده‌ی خیابان انقلاب، «نبرد من» همچنان خریدار دارد. نه به خاطر ایدئولوژی نازیسم، بلکه شاید به خاطر حسرتی قدیمی: حسرت اقتدار، حسرت ایستادگی در برابر قدرت‌های بزرگ، یا حتی حسرت یک قهرمان، هرچند تاریک.

نگرش ایرانیان به آدولف هیتلر و آلمان نازی یکی از موضوعات پیچیده در تاریخ معاصر ایران است که تحت تأثیر عوامل تاریخی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی شکل گرفته است. این موضوع از منظر جامعه‌شناختی به دلیل پیوند آن با هویت ملی، تبلیغات رسانه‌ای، و واکنش‌های ضداستعماری اهمیت ویژه‌ای دارد.

روابط ایران و آلمان از اواخر قرن نوزدهم، در دوره قاجار، آغاز شد و در دوره پهلوی اول (۱۳۰۴-۱۳۲۰) به اوج خود رسید. این روابط تحت تأثیر نیاز ایران به یک متحد غیراستعماری، پیشرفت‌های صنعتی آلمان، و سیاست‌های ملی‌گرایانه رضاشاه قرار داشت. روابط رسمی از سال ۱۸۷۳ با امضای پیمان دوستی و تجارت شروع شد. آلمان به دلیل عدم سابقه استعماری در ایران، به عنوان یک قدرت بی‌طرف دیده می‌شد.

این روابط در اواخر دوره قاجار با تأسیس نمایندگی‌های دیپلماتیک و فعالیت‌های تجاری گسترش یافت. در دوره رضاشاه، آلمان به شریک تجاری اصلی ایران تبدیل شد و تا سال ۱۹۴۰ حدود ۴۰ درصد از تجارت خارجی ایران را در بر می‌گرفت. 

شرکت‌های آلمانی مانند زیمنس در پروژه‌های زیرساختی، از جمله راه‌آهن سراسری، مشارکت داشتند. دانشجویان ایرانی برای تحصیل به آلمان اعزام شدند و انجمن ایران و آلمان در سال ۱۹۳۴ تأسیس شد که به ترویج فرهنگ آلمانی و ایده‌های آریایی‌گرایی کمک کرد. آلمان نازی با تبلیغ مفهوم نژاد آریایی، احساسات ملی‌گرایانه ایرانیان را جلب کرد، به‌ویژه در دوره‌ای که رضاشاه بر هویت آریایی و تاریخ پیش از اسلام تأکید داشت.

شرکت‌های آلمانی مانند زیمنس در پروژه‌های زیرساختی، از جمله راه‌آهن سراسری، مشارکت داشتند. دانشجویان ایرانی برای تحصیل به آلمان اعزام شدند و انجمن ایران و آلمان در سال ۱۹۳۴ تأسیس شد که به ترویج فرهنگ آلمانی و ایده‌های آریایی‌گرایی کمک کرد. آلمان نازی با تبلیغ مفهوم نژاد آریایی، احساسات ملی‌گرایانه ایرانیان را جلب کرد، به‌ویژه در دوره‌ای که رضاشاه بر هویت آریایی و تاریخ پیش از اسلام تأکید داشت.

با به قدرت رسیدن هیتلر در ۱۹۳۳، روابط ایران و آلمان وارد مرحله جدیدی شد. نازی‌ها ایران را به دلیل موقعیت استراتژیک و منابع نفتی‌اش به عنوان متحد بالقوه در خاورمیانه می‌دیدند. رضاشاه از آلمان برای کاهش وابستگی به بریتانیا و شوروی استفاده کرد، اما این روابط بیشتر عمل‌گرایانه بود تا ایدئولوژیک. نازی‌ها ایرانیان را به دلیل «خون خالص آریایی» از قوانین نژادی نورنبرگ (۱۹۳۵) معاف کردند، که به تقویت غرور ملی کمک کرد.

ناگفته هایی درباره هیتلر؛ ریشه‌های یک شخصیت پیچیده آدولف هیتلر در ۲۰ آوریل ۱۸۸۹ در شهر کوچک برانائوام این، در اتریش نزدیک به مرز آلمان، به دنیا آمد. او چهارمین فرزند از شش فرزند آلویس هیتلر، کارمند گمرک، و کلارا پولزل بود. تحقیقات اخیر، مانند کتاب دو جلدی آدولف هیتلر: دوران سرمستی و دوران ویرانگری نوشته‌ی ایان کرشاو، نشان می‌دهند که کودکی هیتلر تحت تأثیر روابط پرتنش با پدر خشن و سلطه‌جوی خود شکل گرفت. آلویس، که خود فرزندی نامشروع بود و در سال ۱۸۷۶ نام خانوادگی هیتلر را پذیرفت، با آدولف به شدت سختگیر بود و او را به دلیل عدم انطباق با نظم مدرسه کتک می‌زد. مادر هیتلر، کلارا، در مقابل، نقشی محافظ و عاطفی داشت، اما مرگ او در سال ۱۹۰۷ بر اثر سرطان سینه، ضربه‌ای عمیق به هیتلر ۱۸ ساله وارد کرد.

مطالعات جدید، مانند مقاله‌ای در alainpersian.com (۲۰۲۴)، بر فقر و انزوای هیتلر در جوانی تأکید دارند. او پس از خرج کردن ارث پدری، در سال ۱۹۰۹ در وین به پناهگاه‌های بی‌خانمان‌ها پناه برد و از فروش نقاشی‌های کپی‌شده از کارت‌پستال‌ها امرار معاش می‌کرد. هیتلر در این دوره، که تا ۱۹۱۳ ادامه داشت، حدود ۲۰۰۰ تابلو نقاشی کرد، اما سه بار از پذیرش در آکادمی هنرهای زیبای وین بازماند. این شکست‌ها، به گفته‌ی مورخان، احساس حقارت و خشم او را تقویت کردند و به شکل‌گیری دیدگاه‌های نژادپرستانه‌اش، به‌ویژه علیه یهودیان، کمک کردند. با این حال، برخلاف ادعاهای قدیمی، اسناد جدید تأیید می‌کنند که هیتلر تبار یهودی نداشت، و این شایعه به عنوان بخشی از پروپاگاندای ضد هیتلر رد شده است.

جنگ جهانی اول و شکل‌گیری ایدئولوژی

هیتلر در سال ۱۹۱۳ به مونیخ نقل مکان کرد و با آغاز جنگ جهانی اول، داوطلبانه به ارتش باواریا پیوست. او به عنوان پیغام‌رسان در جبهه‌های فرانسه و بلژیک خدمت کرد و به دلیل شجاعتش نشان صلیب آهنین دریافت کرد. با این حال، یافته‌های اخیر، مانند گزارش History Heat، نشان می‌دهند که هیتلر در سال ۱۹۱۶ در نبرد سوم زخمی شد و در سال ۱۹۱۸ بر اثر حمله گاز خردل بینایی خود را موقتاً از دست داد. این جراحت‌ها، به‌ویژه شوک روانی تسلیم آلمان، تأثیر عمیقی بر او گذاشت و به نفرت او از «خیانت داخلی» و یهودیان دامن زد.

تحلیل‌های روان‌شناختی، مانند گزارش والتر لانگر در سال ۱۹۴۳ برای اداره نیروهای مسلح آمریکا، نشان می‌دهند که تجربه‌های جنگ جهانی اول، همراه با شخصیت حساس و شکننده‌ی هیتلر، او را به سمت ایدئولوژی‌های افراطی سوق داد.

تحلیل‌های روان‌شناختی، مانند گزارش والتر لانگر در سال ۱۹۴۳ برای اداره نیروهای مسلح آمریکا، نشان می‌دهند که تجربه‌های جنگ جهانی اول، همراه با شخصیت حساس و شکننده‌ی هیتلر، او را به سمت ایدئولوژی‌های افراطی سوق داد.

 هیتلر پس از جنگ به حزب کارگران آلمان (DAP) پیوست و در سال ۱۹۲۱ رهبری حزب نازی را بر عهده گرفت. او نماد صلیب شکسته را طراحی کرد و با سخنرانی‌های کاریزماتیک و پروپاگاندا، حمایت عمومی را جلب کرد.

یکی از یافته‌های جالب تاریخی، روش غیرمعمول هیتلر برای تمرین سخنرانی است. اسناد و عکس‌های کشف‌شده نشان می‌دهند که او از ژست‌ها و حالات چهره‌ی خود فیلم و عکس تهیه می‌کرد تا آنها را بهبود بخشد. این تمرین‌ها، به گفته‌ی sookhtejet.com، به او کمک کرد تا به یکی از کاریزماتیک‌ترین رهبران تاریخ تبدیل شود. جوزف گوبلس، وزیر پروپاگاندای نازی، در خاطراتش می‌نویسد که هیتلر در سخنرانی‌هایش عمداً شور و هیجان ایجاد می‌کرد تا مخاطبان را «هیپنوتیزم» کند.

کتاب نبرد من، نوشته‌شده در زندان پس از کودتای نافرجام مونیخ در ۱۹۲۳، نقشه‌ی راه هیتلر برای جامعه‌ای مبتنی بر نژاد آریایی و نفرت از یهودیان را نشان می‌دهد. این کتاب، که تا ۱۹۳۹ بیش از پنج میلیون نسخه فروخت، پر از پروپاگاندا و تحریف بود، یافته‌های پزشکی اخیر درباره‌ی سلامت هیتلر بحث‌برانگیزند. برخی مورخان، مانند گزارش alainpersian.com، معتقدند که او در سال ۱۹۴۵ توسط پزشک شخصی‌اش، تئودور مورل، به سیفلیس مبتلا تشخیص داده شد. لرزش دستانش نیز به بیماری پارکینسون یا مصرف بیش از حد داروها نسبت داده شده است. 

تحلیل‌های روان‌شناختی، مانند مقاله‌ی honarehzendegi.com، بر مکانیزم دفاعی «فرافکنی» در شخصیت هیتلر تأکید دارند. او ویژگی‌های منفی خود، مانند حس حقارت، را به گروه‌های دیگر، به‌ویژه یهودیان، نسبت می‌داد. گزارش farhangekherad.com هیتلر را به عنوان تیپ شخصیتی ۶ آنتی‌فوبیک (شخصیتی تحلیل‌گر و در عین حال پرخاشگر) توصیف می‌کند که با ترس‌های عمیق از بیماری و شکست همراه بود. این تحلیل‌ها نشان می‌دهند که حساسیت او، برخلاف تصویر عمومی‌اش به عنوان یک دیکتاتور بی‌رحم، در تصمیم‌گیری‌هایش نقش داشت. تحقیقات اخیر، مانند گزارش sinapress.ir، تأیید می‌کنند که قطعات جمجمه و دندان‌های منتسب به هیتلر، که توسط شوروی به مسکو منتقل شدند، با DNA او مطابقت دارند و نظریه‌های توطئه درباره‌ی فرارش را رد می‌کنند.

آلمانی ها در ایران چه کردند؟

شبکه‌های جاسوسی نازی در ایران برای تضعیف نفوذ بریتانیا و شوروی فعال شدند. با اشغال ایران توسط متفقین در سال ۱۳۲۰ (۱۹۴۱)، روابط ایران و آلمان قطع شد، رضاشاه کناره‌گیری کرد، و محمدرضاشاه به قدرت رسید. این رویداد نفوذ آلمان را کاهش داد، اما تأثیرات فرهنگی و اجتماعی تبلیغات نازی باقی ماند.

تبلیغات نازی یکی از عوامل اصلی شکل‌گیری نگرش مثبت برخی ایرانیان به هیتلر و آلمان نازی بود. نازی‌ها از ابزارهای تبلیغاتی متعددی برای نفوذ در افکار عمومی ایران استفاده کردند که با هدف جلب حمایت و تضعیف نفوذ متفقین طراحی شده بود. 

رادیو برلین به زبان فارسی، که از سال ۱۹۳۹ آغاز شد، مهم‌ترین ابزار تبلیغاتی نازی‌ها در ایران بود. این برنامه‌ها روزانه پخش می‌شدند و به دلیل دسترسی گسترده رادیو در شهرها و حتی برخی مناطق روستایی، مخاطبان زیادی داشتند.

رادیو برلین به زبان فارسی، که از سال ۱۹۳۹ آغاز شد، مهم‌ترین ابزار تبلیغاتی نازی‌ها در ایران بود. این برنامه‌ها روزانه پخش می‌شدند و به دلیل دسترسی گسترده رادیو در شهرها و حتی برخی مناطق روستایی، مخاطبان زیادی داشتند. محتوای برنامه‌ها شامل موضوعات زیر بود: تأکید بر خویشاوندی تاریخی ایرانیان و آلمانی‌ها به عنوان «ملت‌های آریایی» و ترویج غرور ملی با اشاره به تمدن پارسی و تاریخ پیش از اسلام؛ انتقاد شدید از بریتانیا و شوروی به عنوان قدرت‌های استعماری که ایران را تحت سلطه داشتند، با داستان‌هایی از ظلم استعماری برای تحریک احساسات ضداستعماری؛ ارائه هیتلر به عنوان یک رهبر مقتدر و ضداستعمار که می‌توانست خاورمیانه را از سلطه متفقین آزاد کند؛ و شایعات هدفمند برای جلب عواطف مذهبی، مانند ادعاهایی مبنی بر اینکه «هیتلر به اسلام احترام می‌گذارد» یا حتی «هیتلر اصالتا کرمانی است».

 این شایعات در میان مردم عادی که اطلاعات محدودی داشتند، به‌سرعت گسترش یافت. برنامه‌های رادیو برلین با زبان ساده و احساسی طراحی شده بودند تا برای توده‌های کم‌سواد قابل فهم باشند. برخی برنامه‌ها شامل موسیقی سنتی ایرانی و اشعار ملی‌گرایانه بود که جذابیت آنها را افزایش می‌داد. گزارش‌ها نشان می‌دهد که این برنامه‌ها در کافه‌ها و بازارهای شهرهای بزرگ مانند تهران، تبریز، و شیراز شنیده می‌شد و بحث‌های عمومی را تحت تأثیر قرار می‌داد.

نازی‌ها در سال ۱۹۳۹ حدود ۷۵۰۰ جلد کتاب به ایران ارسال کردند که در کتابخانه‌ها، دانشگاه‌ها، و میان نخبگان توزیع شد. این کتاب‌ها شامل موضوعات زیر بودند: متونی درباره تاریخ آریایی و تمدن پارسی که با هدف تقویت غرور ملی و ارتباط تاریخی ایران و آلمان منتشر شدند؛ کتاب‌هایی درباره پیشرفت‌های صنعتی و نظامی آلمان که هیتلر را به عنوان یک رهبر مدرن و موفق معرفی می‌کردند؛ و نسخه‌های ترجمه‌شده یا خلاصه‌شده از آثار نازی، مانند بخش‌هایی از «نبرد من» هیتلر، که به زبان فارسی در دسترس نخبگان قرار گرفت.

 این کتاب‌ها اغلب با تصاویر و طراحی جذاب منتشر می‌شدند تا تأثیر بصری بیشتری داشته باشند. نازی‌ها همچنین جزوات و بروشورهایی به زبان فارسی منتشر کردند که در شهرهای بزرگ توزیع می‌شد. این جزوات شامل شعارهای ضداستعماری و تصاویری از هیتلر در کنار نمادهای ایرانی، مانند تخت جمشید، بود.

انجمن ایران و آلمان، که در سال ۱۹۳۴ در تهران تأسیس شد، نقش کلیدی در تبلیغات فرهنگی نازی‌ها داشت. این انجمن برنامه‌های متعددی برگزار می‌کرد، از جمله: نمایشگاه‌های فرهنگی که آثار هنری، کتاب‌ها، و پوسترهای آلمانی را نمایش می‌دادند و بر تاریخ مشترک آریایی تأکید داشتند؛ سخنرانی‌هایی توسط دیپلمات‌های آلمانی و نخبگان ایرانی که به موضوعاتی مانند پیشرفت آلمان و مبارزه با استعمار می‌پرداختند؛ و نمایش فیلم‌های تبلیغاتی نازی، مانند آثار لنی ریفنشتال، که قدرت و عظمت آلمان را به تصویر می‌کشیدند. این فیلم‌ها در سالن‌های تهران و چند شهر دیگر نمایش داده شدند و برای نخبگان و طبقات متوسط جذاب بودند.

انجمن همچنین دوره‌های آموزش زبان آلمانی برگزار می‌کرد که به دانشجویان و روشنفکران امکان دسترسی به متون آلمانی را می‌داد. این فعالیت‌ها باعث شد که فرهنگ آلمانی در میان نخبگان ایرانی به عنوان نمادی از پیشرفت و مدرنیته دیده شود.

نازی‌ها از دیپلمات‌های خود در ایران برای گسترش تبلیغات استفاده کردند. سفارت آلمان در تهران با نخبگان سیاسی، فرهنگی، و نظامی ایران ارتباط برقرار کرد و آنها را به ضیافت‌ها و رویدادهای فرهنگی دعوت می‌کرد. دیپلمات‌ها همچنین با روزنامه‌نگاران و نویسندگان ایرانی همکاری می‌کردند تا مقالاتی در حمایت از آلمان در مطبوعات منتشر شود. برخی از این مقالات به‌طور غیرمستقیم ایده‌های نازی را ترویج می‌کردند، مانند تأکید بر ملی‌گرایی و ضدیت با استعمار. نازی‌ها همچنین شبکه‌های جاسوسی و تبلیغاتی در ایران ایجاد کردند که پوسترها و اعلامیه‌های ضداستعماری را در شهرها و روستاها توزیع می‌کردند. این شبکه‌ها با گروه‌های ملی‌گرای ایرانی، مانند حزب سومکا، همکاری داشتند که بعدها به ترویج ایده‌های نژادپرستانه پرداختند.

تبلیغات نازی‌ها در شرایطی که ایران تحت فشار استعماری بریتانیا و شوروی بود، تأثیر عمیقی گذاشت. این تبلیغات با بهره‌گیری از خلأ اطلاعاتی و احساسات ضداستعماری، تصویر مثبتی از هیتلر در ذهن برخی ایرانیان ایجاد کرد. در میان مردم عادی، شایعاتی مانند «هیتلر از کرمان است» یا «او مسلمان شده» رواج یافت که نتیجه تبلیغات رادیویی و نبود اطلاعات دقیق بود. نخبگان نیز تحت تأثیر ایده‌های آریایی‌گرایی و روابط تجاری با آلمان قرار گرفتند.

نگرش ایرانیان به هیتلر و آلمان نازی در سطوح مختلف جامعه متفاوت بود. در میان مردم عادی، نگرش‌ها بیشتر تحت تأثیر شایعات و تبلیغات بود. بسیاری هیتلر را به دلیل مقابله با بریتانیا و شوروی ستایش می‌کردند، به‌ویژه در شهرها و مناطق روستایی که از استعمار رنج می‌بردند. اکثر مردم از جنایات نازی‌ها، مانند هولوکاست، آگاهی نداشتند. نخبگان سیاسی و فرهنگی تحت تأثیر ملی‌گرایی و آریایی‌گرایی بودند. ایده‌های نژاد آریایی در سیاست‌های فرهنگی رضاشاه، مانند تغییر نام کشور به «ایران»، منعکس شد.

نخبگانی مانند عبدالحسین تیمورتاش به آلمان به عنوان متحد استراتژیک نگاه می‌کردند. روشنفکران نگرش‌های متفاوتی داشتند: برخی تحت تأثیر فیلسوفان آلمانی مانند نیچه و هایدگر بودند، برخی نازیسم را پس از جنگ جهانی دوم محکوم کردند، و برخی از ایده‌های آریایی‌گرایی برای تقویت هویت ملی استفاده کردند.

از منظر جامعه‌شناختی، نگرش ایرانیان با نظریه‌های زیر تحلیل می‌شود: نظریه هویت اجتماعی (تاجفل و ترنر، ۱۹۷۹) بیان می‌کند که تأکید نازی‌ها بر نژاد آریایی به تقویت هویت ملی ایرانیان در برابر «دیگری» (اعراب، مغول‌ها، استعمارگران) کمک کرد. نظریه تبلیغات (هرمان و چامسکی، ۱۹۸۸) نشان می‌دهد که رسانه‌های نازی با کنترل اطلاعات، افکار عمومی را شکل دادند. نظریه بحران (ماکس وبر) توضیح می‌دهد که در شرایط بحران، هیتلر به عنوان «ناجی» دیده شد. نظریه سرمایه فرهنگی بوردیو (۱۹۸۶) نشان می‌دهد که نخبگان از ایده‌های آریایی‌گرایی برای حفظ قدرت خود استفاده کردند.

در دوران معاصر، نگرش به هیتلر در ایران همچنان تحت تأثیر عوامل تاریخی است. کتاب «نبرد من» پرفروش است و به دلیل ضدیت با غرب، ناسیونالیسم افراطی، و جهل تاریخی محبوبیت دارد. در پلتفرم‌های اجتماعی، گروه‌های ناسیونالیستی از تصاویر هیتلر برای ترویج ملی‌گرایی استفاده می‌کنند. روشنفکرانی مانند محسن رنانی نژادپرستی ایرانیان را با نازیسم مقایسه کرده‌اند.

در دوران معاصر، نگرش به هیتلر در ایران همچنان تحت تأثیر عوامل تاریخی است. کتاب «نبرد من» پرفروش است و به دلیل ضدیت با غرب، ناسیونالیسم افراطی، و جهل تاریخی محبوبیت دارد.

نبود دسترسی به پایان‌نامه‌های دانشگاهی، تحلیل را به منابع تاریخی و عمومی محدود کرد. مطالعات جامعه‌شناختی در این زمینه محدود است و برخی منابع ممکن است مغرضانه باشند. تحقیقات کیفی و کمی، بررسی آرشیوهای ایران و آلمان، تحلیل رسانه‌های اجتماعی، و مطالعات تطبیقی پیشنهاد می‌شود.

نگرش ایرانیان به هیتلر و آلمان نازی نتیجه تعامل عوامل تاریخی، سیاسی، و فرهنگی است. تبلیغات نازی‌ها، روابط ایران و آلمان، و احساسات ضداستعماری نقش کلیدی داشتند. از منظر جامعه‌شناختی، هویت ملی، تبلیغات رسانه‌ای، و شرایط بحرانی به پذیرش نسبی ایده‌های نازی کمک کرد. در دوران معاصر، محبوبیت هیتلر به دلیل ناسیونالیسم و جهل تاریخی ادامه دارد، اما این گرایش بیشتر عمل‌گرایانه است تا ایدئولوژیک. واقعیت این است که  برخی ایرانیان هیتلر را به دلیل مقابله با قدرت‌های غربی (بریتانیا و آمریکا) ستایش می‌کنند. حتی در پلتفرم‌های اجتماعی مانند تلگرام و اینستاگرام، برخی گروه‌های ناسیونالیستی ایرانی از تصاویر و نقل‌قول‌های هیتلر برای ترویج ایده‌های ملی‌گرایانه استفاده می‌کنند. این محتواها اغلب بدون اشاره به جنایات نازی‌ها منتشر می‌شوند.

انتهای پیام

  • در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های دین مبین اسلام باشد معذور است.
  • - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر می‌شود.

نظرات

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
لطفا عدد مقابل را در جعبه متن وارد کنید
captcha