حسین زمان اما در سال ۱۳۹۸ برای آخرین بار پس از ۱۷ سال ممنوعالکاری، با اجرای ترکیبی از کارهای جدید و قدیمی خود روی صحنه رفت.
در همان زمان اما، با این هنرمند گفتوگویی داشتیم که در ادامه میتوانید مشروح این گفتوگوی ایسنا را بخوانید:
ـ دقیقا از چه زمانی به شما اعلام شد که دیگر نمیتوانید به فعالیت خود ادامه دهید؟
هیچگاه رسما چیزی درباره ممنوعالفعالیتیام به من اعلام نشد. من سال ۸۰ آخرین کنسرتم را برگزار کردم و از سال ۸۱ هر جا که برای برگزاری کنسرت اقدام کردم برایم مانعتراشی شد؛ یعنی در عمل به من اجازه برگزاری کنسرت ندادند. یا جو کنسرتم را به هم زدند یا جلوی بلیتفروشی را گرفتند یا اینکه اصلا اجازه ندادند، وارد سالن شویم. درواقع چند سالی به این شکل بدون اینکه یک مرجع قانونی بخواهد دخالت کند، جلوی فعالیتهای من گرفته شد.
به یاد دارم زمانی که قصد اجرا در ساری را داشتیم، نیروی انتظامی در محلهای بلیتفروشی مداخله کرده بود تا جلوی فروش بلیت را بگیرد و به فروشندگان بلیت گفته بود که حق ندارند به مردم بلیت بفروشند. زمانی که وارد سالن شدم، مردم یا نتوانسته بودند بلیت بخرند یا جلوی در سالن از ورود آنها جلوگیری شده بود. آن موقع هیچ کسی نبود که جواب دهد چرا و به چه دلیل این رفتارها صورت میگیرد؟
ـ درست است که در آن زمان با اجرای صحنهای شما مخالفت میشده است؟
زمانی که قصد داشتم با هواپیما برای کنسرتم در آبادان بروم، با من تماس گرفته شد که شواری تأمین اعلام کرده که به آبادان نروم چون اصلا امکان برگزاری کنسرت برای من وجود ندارد. سوال کردم که چرا؟! به من گفتند: «دستور داده شده».
این روند چند سال ادامه پیدا کرد تا اینکه در اواخر دوره ریاست جمهوری آقای احمدینژاد مجددا به وزارت ارشاد رفتم تا ببینم آیا میتوانند برایم کاری انجام دهند و اینکه اصلا کسی جوابم را میدهد یا نه؛ ولی تنها چیزی که در زمان مراجعه به من گفتند این بود که از بالا به آنها دستور داده شده بود، به من مجوز ندهند. گفتم این بالا کدام مرجع قانونی است؟ گفتند: «از بالا دیگر» و توضیحی به من ندادند. بعد از اینکه آقای احمدینژاد رفت و آقای روحانی روی کار آمد، من در دور اولیه ریاست جمهوری او نیز به وزارت ارشاد مراجعه کردم و همان جواب قبلی به من داده شد.
صبر کردم تا اینکه ببینم آیا فرجی حاصل میشود؟ ولی نشد. تا اینکه یک سال و نیم پیش گفتم که اگر جوابم را ندهید میآیم جلوی وزارت ارشاد بست مینشینم. بالاخره یک نفر پیدا شود و به من بگوید چرا به من مجوز نمیدهند؟ مگر چه گناهی مرتکب شدهام؟
ـ لطفا درباره زمانی که با مدیر کل سابق دفتر موسیقی ارشاد درباره گرفتن مجوز اجرا صحبت کردید توضیح دهید.
پس از اینکه این حرف را زدم آقای ترابی از من خواستند که به دیدار او بروم، من هم رفتم و خیلی هم با حسن نیت با من برخورد کردند و به من گفتند که از نظر او مشکلی نیست و خیلی هم مشتاق هستند که بتوانم اجرا داشته باشم. پیشنهاد دادند که چندتا کار منفرد به صورت تک آهنگ تولید کنم و برای مجوز اقدام کنم که همین کار را هم کردم و در نهایت مجوز را گرفتم.
به من گفتند بعد از اینکه مجوز را گرفتی برای گرفتن مجوز کنسرت اقدام کن و من هم برای کنسرت اقدام کردم که این امر با استعفای آقای ترابی و آمدن آقای الهیاری همزمان شد. با این وجود دوباره دنبال این امر را گرفتم و دو مرتبه به من گفتند که باز هم در پروندهام مشکل وجود دارد و دستور داده شده که به من مجوز ندهند. درواقع باز هم همان قصه قبلی تکرار شد که من دیگر تقریبا به تمامی مدیران ارشاد مراجعه کردم و سماجت کردم تا اینکه نهایتا به هر دلیل مساعدت کردند و مجوز من را دادند. در کل قصه ممنوعیت کاری من اینگونه بود؛ به همین دلیل است که وقتی از من سوال میشود چرا ممنوعالکار شدی؟ میگویم که نمیدانم. چون هیچگاه هیچ کس به من نگفت که چرا ممنوعالکار شدم.
ـ شما در سالهای ۸۵ و ۸۸ دو آلبوم و از سال ۹۲ تا ۹۴ نیز سه تک آهنگ منتشر کردید. جریان انتشار این کارها با وجود ممنوعیت کاری چه بوده است؟
دو آلبومی که از من منتشر شده است، قراردادهایشان قبل از ممنوعیت کاری من بسته شده بود و متعلق به شرکت سروش بودند که همان شرکت نیز آنها را منتشر کرد. من در این سالها به هیچ عنوان مجوز برگزاری کنسرت نداشتم و بعد از آن قراردادهای قدیمی که با شرکت سروش بسته شده بود که یکی دو آلبوم بعد از سال ۸۱ به انتشار رسید، من حتی مجوز برای تولید آلبوم نیز نداشتم. آن مجوزها را قبلا خود شرکت سروش گرفته بود و دست من نبود و برای تولید آن آثار اقدام نکرده بودم و تنها به عنوان خواننده دستمزد گرفتم و از درآمد آلبومها ذینفع نبودم.
انتهای پیام
نظرات