هر موضوعی که به زندگی انسان ربط داشته باشد میتواند موضوع انسانشناسی باشد و انسانشناس معتقد است در همه جنبههای زندگی انسان، در همه مسائل و پدیدهها، ابعادی فرهنگی وجود دارد و وظیفه او مطالعه درباره این ابعاد است.
به گزارش ایسنا، ناصر فکوهی، انسانشناس، نویسنده و استاد دانشگاه به اهمیت جایگاه جغرافیایی و معنایی ایران اشاره کرد و گفت: «میتوان ایران را در پهنه خاورمیانه دید، این دیدگاه رایج و پذیرفتهشدهای است. اما قرار دادن ایران در پهنه شرق اروپا نیز غیرواقعی نیست. انسانشناسها به دلیل ذات رشتهشان با واژگان و مفاهیم با دقت و احتیاط بیشتری برخورد میکنند، چرا که زبان، حامل واقعیت است، نه صرفاً ابزار توصیف آن.»
فکوهی در پاسخ به این پرسش بنیادین که «وقتی انسان مهاجرت میکند، جامعه خوب کجاست؟» گفت: «نگاه انسانشناسی به چنین پرسشی، انسانی نیست به معنای رایجش، بلکه ساختارشکنانه است. ما در انسانشناسی از انسانمحوری (Anthropocentrism) پرهیز میکنیم. از نظر من، که نگاهی اسپینوزایی هم دارم، انسان به همان اندازهای اهمیت دارد که جانوران یا اشیاء دارند. انسان بخشی از طبیعت است، نه مسلط بر آن.»
او افزود که ارزشگذاریهای ما بر اساس نظام فکریمان است، نه ذات موجودات. به باور او، تمایز قائل شدن بین ارزش یک انسان به نسبت با یک شعر حافظ یا یک جانور دیگر، از اساس محل بحث است.
فکوهی در بخش دیگری از گفتوگویش با علی درستکار در سپنج، با ارجاع به فیلسوف فرانسوی معاصر، الیزابت دوفونتنه، تأکید کرد که سکوت جهان غیرانسانی، خود حامل زبان است؛ «زبان ما فقط زبان گفتاری نیست. در روانشناسی گفته میشود که ۸۰ درصد ارتباطات انسانی از طریق زبان بدن انجام میشود. اگر بپذیریم که جانوران نیز از طریق حرکت، صدا، نشانه و حتی سکوت با هم ارتباط دارند، پس آنها هم زبان دارند. ما فقط قادر به درک آن زبان نیستیم.»
او گفت که نادیده گرفتن زبان سکوت جانوران و اشیاء، نوعی پاک کردن صورت مسئله است و با واقعیت علمی زیستشناسی و جانورشناسی همخوانی ندارد.
انسان؛ برترین یا مخربترین؟
فکوهی درباره اینکه «آیا انسان همچنان برترین مخلوق آفرینش است؟»، اظهار کرد: «در مفهومی که در دوران مدرنیته ساخته شده، مطمئن نیستم که انسان را بتوان برترین دانست. لااقل من چنین اعتقادی ندارم. حتی در متون دینی ما، انسان را به عنوان موجودی معرفی کردهاند که میتواند هم در اوج باشد و هم در حضیض. یعنی میتواند فراتر از فرشتگان شود یا پستتر از هر موجود دیگر.»
او انسان را موجودی دانست که به تواناییهایی دست یافته که میتواند از آنها برای تعالی یا تباهی استفاده کند؛ «تواناییهای انسان تیغ دولبه است؛ هم میتواند خود را بالا بکشد، هم میتواند جهان را با خود به نابودی ببرد.»
این انسانشناس با اشاره به اینکه انسانها با عملشان تعریف میشوند، از نلسون ماندلا، رهبر ضدآپارتاید آفریقای جنوبی، به عنوان نماد انسانیت نام برد و گفت: «وقتی ماندلا از زندان آزاد شد، نگفت میخواهد انتقام بگیرد. بلکه اعلام کرد اگر کسی را زندانی کند، این زندان در ذهن خودش باقی خواهد ماند. این نوع نگاه، یعنی تلاش برای رهایی از چرخه خشونت و کینه، که از نظر من اوج انسانیت است.»
برای آینده چه کنیم؟ انسان بهتر کیست؟
این استاد دانشگاه در بخش دیگری از گفتوگو توصیهای مهم برای نسل امروز و آینده داشت: «اگر بخواهم به کسی بگویم چطور برای آینده مفید باشد، میگویم: سعی کن دنیایی بهتر از آنچه تحویل گرفتهای بسازی. هرکس در موقعیتی متفاوت زندگی میکند؛ اما این دلیل نمیشود که نسبت به اثرگذاریاش بیتفاوت باشد. انسان باید تلاش کند از خودش راضی باشد، از مسیری که رفته، و چیزی از خود به جا بگذارد که ارزشمند باشد.»
به باور فکوهی، مفاهیمی مانند «عدالت» یا «بهتر بودن» مفاهیمی پیچیده و نسبی هستند که باید در دل طبیعت جستوجو شوند: «عدالت طبیعی الگویی برای رشد موجودات است. اگر طبیعت بر مدار عدالت بچرخد، همه موجودات – انسان، جانوران، و حتی اشیاء – میتوانند در مسیر رشد و توازن خود بهتر شوند.»
او تأکید کرد که عدالت را نباید تنها در مفاهیم انسانی محدود کرد، بلکه باید آن را در نظم طبیعت و جهان هستی هم بازشناخت.
فکوهی انسان را به عنوان موجودی تعریف کرد که مسئول است: نسبت به خودش، نسبت به دیگران، و نسبت به طبیعت.
انتهای پیام
نظرات