به گزارش ایسنا، صنایع دستی ایران، میراثی چند هزار ساله و گنجینهای بینظیر از فرهنگ، هنر و هویت ملی است که نه تنها نماد هنر ایرانیان محسوب میشود، بلکه نقش قابل اهمیتی در اقتصاد غیرنفتی کشور دارد. این هنرهای ظریف و متنوع که در بیش از ۳۰۰ رشته مختلف تولید میشوند، سالها در کنار گردشگری و صادرات، منبع ایجاد اشتغال و درآمدزایی برای کشور بودهاند.
اما امروز، این حوزه در تقاطع چالشهای پیچیده اقتصادی، مدیریتی و اجتماعی گرفتار شده است. با کاهش حمایتهای دولتی، نوسانات بازار، افت گردشگری و فشارهای مالی، هنرمندان صنایع دستی ایران با مشکلاتی مواجهند که میتواند به زوال این هنرها و خروج تولیدکنندگان از این عرصه منجر شود.
بیمه هنرمندان؛ سایه سنگین ناامنی
براساس آمار رسمی وزارت تعاون، تعداد بیمهشدگان صنایع دستی از ۴۱۹,۳۱۸ نفر در ابتدای ۱۳۹۵ به ۲۳۱,۰۷۶ نفر تا پایان اسفند ۱۴۰۲ کاهش یافته است، حدود ۴۵,۰۰۰ نفر به دلیل ناتوانی مالی نتوانستهاند حق بیمه خود را پرداخت کنند.
بر اساس اظهارات مدیران صندوق بیمه روستایی، حدود ۴۵ هزار نفر از فعالان صنایع دستی در سالهای اخیر از بیمه خارج شدهاند. این در حالی است که مصوبات حمایتی متعددی در سالهای گذشته به تصویب رسیده است اما به دلیل نبود منابع پایدار اجرایی نشدهاند.
تصور کنید استاد قالیبافی در روستایی دورافتاده که روزگاری محصولاتش در بازارهای جهانی مشتری داشت، امروز برای پرداخت حق بیمه درمان خود و خانوادهاش دچار ناتوانی است. طبق آمار وزارت تعاون، تعداد بیمهشدگان صنایع دستی در هفت سال اخیر بیش از نصف کاهش یافته است. بسیاری از این هنرمندان به دلیل شرایط مالی نامناسب و نداشتن حمایتهای پایدار، از مزایای بیمه محروم شدهاند و این ناامنی، آنها را در مقابل بیماری، حادثه و دوران بازنشستگی آسیبپذیر میکند.
بسیاری از این هنرمندان معتقدند وقتی بیمه نباشند، نمیتوانند با خیال راحت کار کنند و هر بیماری کوچکی آنها را به ورطه فقر میاندازد. این وضعیت نه تنها از حیث انسانی ناگوار است، بلکه روند تولید را کند و انگیزه نسل جدید را کاهش میدهد.
کاهش گردشگران؛ ضربهای به بازار سنتی
بازار صنایع دستی ایران همواره در کنار گردشگری شکوفا شده است؛ بازدیدکنندگان و مشتریانی که در روزهای شلوغ تابستان و نوروز به بازارها هجوم میآوردند. اما رکود گردشگری داخلی و خارجی در سالهای اخیر، ضربه سنگینی به این چرخه زده است.
گزارشها نشان میدهد در چند سال اخیر، بازدید گردشگران خارجی به کمترین میزان در چند سال گذشته رسیده و همین کاهش، فروش دستسازهای هنرمندان را به شکل ملموسی تحت تاثیر قرار داده است. فروشگاههای صنایع دستی در شهرهایی مانند کاشان، اصفهان و لالجین که زمانی مملو از خریداران مشتاق بود، امروز یا تعطیلاند یا به زور گذران زندگی میکنند.
فروشندههای صنایع دستی هم بارها نسبت به این وضعیت گلهمند شدهاند به گفته آنها امروز گردشگر داخلی و مردم عادی کمتر به این کالاها علاقه نشان میدهد و با کاهش قدرت خرید مردم و بالا رفتن قیمت صنایع دستی، این نوع محصولات به سختی در سبد کالای خانوار ایرانی جا پیدا میکند.
مهاجرت هنرمندان؛ فرار از بحران اقتصادی و روحی
در سمت دیگر این چالشها، جوانانی هستند که ممکن بود میراثدار این هنرها باشند، اما به دلیل نبود چشمانداز و حمایت، راه مهاجرت را در پیش گرفتهاند یا به کلی این حرفه را کنار گذاشتهاند. برخی استادکاران قدیمی میگویند که شاهد رها شدن کارگاهها و خاموش شدن دستگاهها هستند و نگرانند که رشتههایی چون منبت، قلمزنی و نمدمالی بهزودی فراموش شوند.
شاید از نظر هنرمندی که امرار معاش با این کار برایش دشوار باشد و حتی نتواند زندگی معمولی داشته باشد، انتظار زنده ماندن هنرش بیهوده باشد. اما مهاجرت نیروهای خلاق و ماهر، یعنی از دست دادن سرمایهای که به سختی ساخته شده است.
خداحافظی هنرمندان با هنر
نبود امنیت شغلی، ضعف بیمه و حمایت مالی، و بیثباتی در سیاستگذاریها موجب خروج تدریجی برخی هنرمندان از کشور یا ترک حرفه شده است. اگرچه آمار دقیقی از مهاجرت متخصصان صنایع دستی در دسترس نیست اما گزارشهای میدانی حکایت از کاهش قابل توجه استادکاران و شاگردان در برخی رشتهها دارد.
رشتههایی مانند ارسیسازی، نمدمالی، منبت، قلمزنی سنتی و سوزندوزی با خطر فراموشی مواجهند و نسل جدید نیز تمایل اندکی برای ورود به این حرفهها دارد.
افزون بر اینها، هزینههای روزافزون مواد اولیه، بیثباتی اقتصادی و کاهش قدرت خرید مشتریان، هنرمندان را در شرایط دشواری قرار داده است. بسیاری گفتهاند که ادامه دادن به این فعالیتها به صرفه نیست و یا مجبورند به مشاغل دیگر روی بیاورند.
یک هنرمند میناکار میگوید وقتی قیمت مس و مواد اولیه بالا رفته است، مجبور است یا محصولش را گران بفروشد که در این صورت مشتری نخواهد داشت، یا قیمت پایین بدهد و ضرر کند. این چرخه معیوب موجب شده است هنرمندان از صنعت خود دور شوند و کارگاهها یکی پس از دیگری تعطیل شود.
قیمتگذاری صنایع دستی همواره یک چالش بوده، اما امروز به دلیل نوسانات شدید بازار ارز و تورم، وضعیت به مراتب سختتر شده است. مواد اولیه گران شدهاند و هنرمندان توان کنترل قیمتها را ندارند. در طرف دیگر بازار، خریداران با کاهش قدرت خرید مواجهند و این تعادل شکننده باعث رکود گسترده شده است.
مشکلات صادرات؛ دیواری بلند مقابل هنرمندان
ایران با داشتن بیش از ۳۰۰ رشته صنایع دستی فعال، سهمی کمتر از ۰.۱ درصد از بازار جهانی این صنعت را به خود اختصاص داده است. بر اساس آمار رسمی، ارزش صادرات صنایع دستی (بدون زیورآلات) از ۲۸۱ میلیون دلار در سال ۱۳۹۶ به حدود ۳۱ میلیون دلار در سال ۱۴۰۲ کاهش یافته است.
صادرات صنایع دستی در سالهای اخیر به شدت افت کرده و دلیل آن، علاوهبر مشکلات گمرکی و لجستیکی، نبود بستهبندی استاندارد و بازاریابی تخصصی است.
فعالان حوزه صادرات معتقدند بسیاری از کارهای هنری ایرانی در جهان ناشناخته ماندهاند، چون نه تبلیغ داریم، نه بستهبندی درست، و نه ساختار صادراتی منسجم. هنرمندان مجبورند با دلالان کار کنند که سهم خود را برمیدارند و تولیدکننده به سختی از آن سود میبرد.
این وضعیت باعث شده است بازارهای جهانی که میتوانستند برای ایران درآمد ارزی پایدار ایجاد کنند، از دست بروند.
یکی از بزرگترین مشکلات، نبود یک نظام حمایتی منسجم و پایدار است. هنرمندان خواستار بیمه جامع، تسهیلات مالی، کمک به تأمین مواد اولیه و بازاریابی هستند. اما فقدان اتحادیههای قدرتمند و نهادهای تخصصی باعث شده حمایتها پراکنده و ناکارآمد باشد.
صنایع دستی ایران امروز در شرایط حساسی قرار دارد؛ جایی که هنر، فرهنگ و اقتصاد به هم گره خوردهاند اما در معرض آسیبهای جدی هستند. حل این مشکلات نیازمند همت دولت، بخش خصوصی و نهادهای مردمی است تا با حمایتهای هدفمند، حفاظت و ارتقاء این گنجینه ملی تضمین شود.
انتهای پیام
نظرات