به گزارش ایسنا، در حالی که جنگ ۱۲ روزه تحمیلی اسرائیل علیه ایران با اعلام آتشبس پایان یافته، موجی از تحلیلها، روایتها و موضعگیریها در فضای مجازی و عمومی شکل گرفته که برخلاف فضای منسجم و همدل روزهای جنگ، میتواند زمینهساز بازگشت به قطببندیهای اجتماعی و سیاسی شود. در چنین بزنگاهی، توجه به فرهنگ عمومی جامعه و مدیریت نحوه بازنمایی جنگ و آتشبس، اهمیتی بیش از گذشته دارد.
آنچه بیش از همه در ۱۲ روز گذشته به چشم آمد، شکلگیری سطحی کمسابقه از انسجام اجتماعی و همبستگی ملی در میان اقشار مختلف مردم ایران بود؛ پدیدهای که فراتر از خطوط فکری، سیاسی یا فرهنگی، مردم را حول مفهوم «دفاع از کشور» کنار یکدیگر جمع کرد. اما اکنون و با فروکش کردن فضای بحرانی، پرسشی مهم مطرح است: این انسجام اجتماعی چقدر دوام خواهد داشت؟ و مهمتر اینکه، برای حفظ آن چه باید کرد و از چه باید پرهیز کرد؟
بیشتربخوانید:
تقویت انسجام اجتماعی در دل بحران
در روزهای نخست این جنگ تحمیلی بدون نیاز به فراخوان رسمی یا سازوکار دولتی، موجی از همدلی و همراهی در سراسر کشور به چشم آمد. از پویشهای مردمی در حمایت از نیروهای مسلح تا کنار گذاشتن اختلافات حزبی و سیاسی در فضای مجازی و حقیقی از نمودهای بارز این همدلی بود. شهروندان، هنرمندان، فعالان فرهنگی و رسانهای و حتی برخی چهرههای منتقد، در آن لحظات حساس فارغ از پیشینه فکری یا گرایش سیاسی خود یک صدا از وطن و ضرورت دفاع از آن سخن گفتند. اتفاقی که بیتردید، سرمایهای ارزشمند برای نظام اجتماعی کشور است؛ اما آنچه اکنون اهمیت دارد، حفاظت از این سرمایه در برابر تلاطمهای سیاسی و جناحی دوران پساجنگ و پذیرش آتشبش است.
جامعهشناسان این همدلی را محصول درک مشترک جامعه از «تهدید بیرونی» میدانند؛ تهدیدی که اختلافات داخلی را برای مدتی کمرنگ کرد و به شکلگیری نوعی اجماع اجتماعی منجر شد. اما تجربه بحرانهای گذشته، از زلزله بم و آذربایجان تا روزهای تلخ کرونا، نشان داده که حفظ این انسجام پس از پایان بحران به مراتب دشوارتر از ایجاد آن در دل بحران است.
آتشبس و آغاز روایتسازیهای موازی
نوع آتشبسی که به این جنگ تحمیلی پایان داد، با آنکه از منظر سیاسی - نظامی به عنوان موفقیت ایران تعبیر میشود، اما به دلیل نبود یک چارچوب رسمی برای روایت واحد، اکنون زمینهساز شکلگیری برداشتهای مختلف و گاه متضاد در فضای عمومی شده است. برخی تحلیلها، بدون تکیه بر اطلاعات مستند و با نادیده گرفتن قواعد مشخص و تخصصی، سعی در زیرسوال بردن دستاوردهای ملی دارند در حالی که این رویکردها میتوانند به شکاف مجدد اجتماعی دامن بزنند. در چنین فضایی، لزوم مسئولیتپذیری بیشتر چهرههای رسانهای و کنشگران اجتماعی در نوع اظهار نظرها کاملاً محسوس است. زیرا تجربه نشان داده که افکار عمومی در فضای پسابحران، به شدت مستعد تأثیرپذیری از روایتهای ناپخته و احساسی است.
هشدار به جریانهای سیاسی: پای منافع حزبی را وسط نکشید
اکنون و در شرایطی که کشور از یک بحران عبور کرده است، متأسفانه نشانههایی از بازگشت برخی جریانهای سیاسی به موضعگیریهای مرسوم حزبی مشاهده میشود. اظهاراتی که تلاش میکنند با مصادره به مطلوبِ پیروزی حاصلشده یا زیرسوال بردنش، آن را در راستای اثبات یک گفتمان خاص یا ناکارآمد نشان دادن جناح رقیب تعبیر کند. در حالی که این رویکرد در شرایطی که هنوز زخمهای جنگ بهطور کامل التیام نیافته، میتواند زمینهساز از بین رفتن انسجام شکل گرفته در بحران و تشدید شکاف اجتماعی شود. تحلیلهای سطحی، روایتهای جناحی و تبدیل میدان جنگ به عرصه رقابت سیاسی پس از آتشبس میتواند آسیبزا باشد.
فرهنگ عمومی در فضای پساجنگ
فرهنگ عمومی جامعه در چنین مقاطعی بیش از هر زمان دیگری نیاز به مراقبت و جهتدهی صحیح دارد. در وضعیت پسابحران معمولا مردم تلاش میکنند بفهمند چه اتفاقی افتاده، چه چیزی بهدست آمده و شرایط آینده چه میشود؟. در این فضا، نقش رسانهها، چهرههای تأثیرگذار، نهادهای فرهنگی و نخبگان بسیار پررنگ است. اگر روایتهای متضاد، جناحی و مبهم به فرهنگ عمومی تزریق شوند، این بستر و انسجام اجتماعی بهسرعت دچار تشویش، بیاعتمادی و حتی دوقطبیسازی مجدد میشود. بنابراین؛ نهادهای فرهنگی کشور باید روایتهایی مبتنی بر واقعیت را امیدوارانه اما به دور از اغراق، تقویت کنند تا روایتی صادقانه از پیروزی، شکستهای احتمالی، هزینهها و مسیر پیش رو شکل گیرد.
انسجام اجتماعی فقط با سخنرانی حفظ نمیشود
به باور جامعهشناسان، مهمترین وظیفه حاکمیت در دوران پساجنگ، حفظ سرمایه اجتماعی ایجاد شده در دل بحران است. امری که تنها به زبان یا وعدههای کوتاهمدت حاصل نمیشود. بنابراین این روزها دولت و حاکمیت وظیفهای سنگین بر دوش دارند. تثبیت انسجام ملی تنها با سخنرانی و موضعگیری به دست نمیآید؛ بلکه نیازمند اقدامات مشخص، قابل لمس و صادقانه مانند شفافسازی روند مذاکرات منتهی به آتشبس، بیان دستاوردهای راهبردی ایران به زبان ساده و ... است که میتواند در حفظ و تقویت انسجام نقش کلیدی داشته باشد.
از سوی دیگر سایر گروهها مانند هنرمندان، فعالان فضای مجازی و حتی چهرههای غیررسمی اما مؤثر، نقش مهمی در کنترل فضا دارند. در این شرایط مهمترین نکته این است که از افتادن در دام تحلیلهای سطحی یا بازنشر اخبار تایید نشده پرهیز کنند. در فضای فعلی، آنچه بیش از همه باید مورد توجه قرار گیرد جلوگیری از بروز واکنشهای احساسی است. درواقع پرهیز از بازنشر شایعات، تحلیلهای هیجانی، یا اظهارنظرهای غیرکارشناسی، گام مهمی در جهت حفاظت از سرمایه اجتماعی ایجاد شده در روزهای جنگ است.
آزمونی سختتر از جنگ
در نهایت، باید پذیرفت که دوران پس از بحران، گاه دشوارتر از خود بحران است. اگر در روزهای جنگ، انسجام ملی پاسخی طبیعی به یک تهدید واقعی بود، اکنون حفظ این انسجام نیازمند هوشیاری و مسئولیتپذیری جمعی است. ایران در این جنگ، با اتکا به توان ملی و پشتیبانی مردمی، از آزمونی سخت سربلند بیرون آمد؛ اما باید برای تثبیت این پیروزی تلاش کنیم زیرا انسجام اجتماعی فقط محصول لحظههای اضطراری نیست، بلکه میتواند به سرمایهای پایدار برای آینده کشور تبدیل شود.
انتهای پیام
نظرات