• دوشنبه / ۳۰ تیر ۱۴۰۴ / ۱۰:۴۷
  • دسته‌بندی: فرهنگ حماسه
  • کد خبر: 1404043018771
  • خبرنگار : 71451

یک سال طول کشید تا حقیقت اسارت را بپذیرم

یک سال طول کشید تا حقیقت اسارت را بپذیرم

جایی که ما بودیم، گمان می‌رفت زاغه مهمات یا زندان سیاسی خود عراقی‌ها باشد یا زاغه مهمات. هیچ پنجره‌ای در محیط وجود نداشت. باور این‌که اسیر شده‌ایم، برای‌مان بسیار سخت بود. تقریباً یک سال طول کشید تا این حقیقت را بپذیریم و خودمان را با شرایط وفق دهیم.

به گزارش ایسنا، داوود حسین‌پور از رزمندگان دوران جنگ تحمیلی است. او ۲۷ ماه از عمرش را  در اسارت و «اردوگاه شماره ۵ صلاح‌الدین» تکریت گذراند.حسین پور با اشاره به تفاوت تجربه‌اش از اسارت نسبت به سایر آزادگان کشور روایت می‌کند: وقتی خاطرات اسرای اردوگاه‌های قدیمی را مطالعه می‌کنم، احساس متفاوتی دارم. چون مدت اسارت من ۲۷ ماه بود که با اسارت‌های هفت یا هشت ساله تفاوت زیادی دارد.

اردوگاه ما از دید صلیب سرخ مخفی بود و درست یک ماه پیش از تبادل اسرا، آن اردوگاه را تخلیه کردند. تازه آن موقع متوجه شدیم که چون ما مفقودالاثر بودیم، عراق مجبور شده بود برای ثبت‌نام در صلیب سرخ، ما را نشان بدهد؛ زیرا نمی‌خواستند صلیب سرخ از آن اردوگاه باخبر شود.

جایی که ما بودیم، گمان می‌رفت زاغه مهمات یا زندان سیاسی خود عراقی‌ها باشد یا زاغه مهمات. هیچ پنجره‌ای در محیط وجود نداشت. باور این‌که اسیر شده‌ایم، برای‌مان بسیار سخت بود. تقریباً یک سال طول کشید تا این حقیقت را بپذیریم و خودمان را با شرایط وفق دهیم.

محرم که می‌رسید، آن شور و حال درونی ما هنوز زنده بود. اما فضای اردوگاه به‌گونه‌ای نبود که بتوانیم کاری کنیم. حتی تقویم در اختیار نداشتیم و تاریخ را گم می‌کردیم. از طریق روزنامه‌هایی که ممکن بود به ما برسد یا نرسد، متوجه می‌شدیم که آیا وارد ماه محرّم شده‌ایم یا نه.

در اردوگاه ما این سعادت را نداشتیم که با شور و شعور مراسمی برگزار کنیم یا بتوانیم عزاداری کنیم. نه با شرایط وفق پیدا کرده بودیم و نه محیط اردوگاه اجازه چنین کاری را می‌داد. واقعاً هیچ چاره‌ای نداشتیم.بیشتر بچه‌ها سرباز بودند. اگر من به عنوان مداح شناخته شدم، فقط به‌خاطر سابقه‌ای بود که در هیئت‌ها نوحه‌خوانی کرده بودم. هیچ‌وقت خودم را مداح ندانستم. شاید به خاطر صدایم، یا از نگاه دیگران اینگونه بود.

 انجام فعالیت‌ها مذهبی و گروهی کاملاً ممنوع بود. حتی نماز دو نفره کنار هم خواندن هم ممنوع بود. چند بار که چنین اتفاقی افتاد، به‌شدت شکنجه شدیم. علاوه بر این، برخی افراد نادانی میان ما بودند که با عراقی‌ها در ارتباط بودند و اطلاعات ما را منتقل می‌کردند.

انتهای پیام

  • در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های دین مبین اسلام باشد معذور است.
  • - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر می‌شود.

نظرات

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
لطفا عدد مقابل را در جعبه متن وارد کنید
captcha