به گزارش ایسنا، عصر روز گذشته ششم مردادماه فیلم «گیلانه» یکی از آثار ماندگار رخشان بنیاعتماد در سالن فردوس موزه سینما در سومین روز از برنامه «سینمای ایران برای وطن» به نمایش درآمد. این فیلم ۲۱ سال قبل ساخته شده و در این رویداد نسخه مرمت شده آن پس از مدتها امکان نمایش پیدا کرد.
در زمان پخش فیلم اگرچه عوامل فیلم از ابتدا حضور نداشتند اما چهرههایی همچون لیلی گلستان از جمله تماشاگران حاضر در سالن بودند.
پس از نمایش فیلم بهرام رادان به همراه آنتونیا شرکاء و حمیدرضا مدقق به صحبت درباره جنبههای مختلف این فیلم پرداختند.
رادان پیش از هر چیز جای رخشان بنیاعتماد، فاطمه معتمدآریا، باران کوثری و ژاله صامتی را خالی کرد و گفت: آنچه بیشتر باعث شده «گیلانه» اثری ماندگاری شود، روایت قصه است و همراه کردن تماشاچی با رنجی که کاراکترها متحمل میشوند.
او با اشاره به اپیزود ۳۰ دقیقهای «ننه گیلانه» و موفقیت آن بیان کرد: آن زمان میگفتند حیف است این سوژه به عنوان یک فیلم سینمایی بلند ساخته نشود. در فیلم «ننه گیلانه» مخاطب کاملا با پسری که از جنگ برگشته و آثار جنگی که تمام شده بود و در زندگیاش مشهود است، همراه میشود. فیلم سینمایی «گیلانه» هم تقریبا در زمان حمله آمریکا به عراق ساخته شد و تلویزیون پر بود از نمایش جنگ که تماشاچی هم خیلی با آن همراه میشد. این فیلم که یک اثر تراژیک است نه حماسی، در جشنواره تورنتو سال ۲۰۰۴ نمایش داده شد و بسیاری از مخاطبان غیرایرانی جشنواره با مفهوم ضدجنگ فیلم ارتباط برقرار کردند.
این بازیگر سینما با بیان اینکه «فکر میکنم چیزی که انسان را از دیگر مخلوقات متمایز میکند اصل قصه گویی است» ادامه داد: این نوع روایت کردن که در پرده نقرهای و در هنر هفتم نمود دارد یکی از ویژگیهای ما انسانهاست.
رادان درباره نقشی که در این فیلم بازی کرده گفت: این نقش نسبت به سن و سال من در سال ۱۳۸۲ حدود ۱۰ سال بزرگتر بود. به همین دلیل خیلی تست گریم داشتیم ولی هیچکدام درنمیآمد. روز آخر قبل از حرکت به سمت شمال، تست آخر خوب بود و خیال خانم بنیاعتماد راحت شد. در کنار گریم، دکتری به نام آقای دبیری هم بودند که براساس بیماران خود الگویی برای من جهت نزدیک شدن به این نقش درآورده بودند و البته خودم نیز به آسایشگاه اعصاب و روان و بیمارستان ساسان میرفتم تا با دیدن افرادی که در وضعیت مشابه و شیمیایی بودند تجربه کسب کنم. در نهایت با همراهی خانم بنیاعتماد به الگوریتمی در بازی رسیدم که به اثری ماندگار ختم شد.
در بخشی از برنامه، آنتونیا شرکاء با اشاره به توانایی فاطمه معتمدآریا در ایفای نقش گیلانه که شایسته دریافت جایزه بود، به سختیهای کار رادان نیز به عنوان مردی که به آخر زندگی رسیده و تحمل رنج مادر برایش سخت است، اشاره کرد و افزود: او نشان داد که نه تنها کاراکتر، رنج جنسی میکشد بلکه رنج روانی هم بابت سختیهای مادر و زنی که قرار بود همسرش شود یا رهگذران عبوری متحمل میشود که تمام این رنج را فقط از طریق نگاه میبینیم.
رادان با بیان اینکه ۲۰ سال از ساخت فیلم گذشته و یاداوری خیلی از جزئیات برایش سخت است، درباره بازی خود در کنار معتمدآریا و اینکه نقش اسماعیل قرار بود آینه رنجهای مادر باشد، گفت: اسماعیل (نقشی که در «گیلانه» داشت) با دیدن سختیهای مادر و فشاری که به او وارد میشد رنج زیادی میکشید و من چند سال قبل، وقتی که پدرم ناتوان شده بود غمی را در چشمانش میدیدم از رنجی که فکر میکرد به اطرافیانش وارد میکند مثل اسماعیل. به نظرم اسماعیل آینه رنجهای گیلانه بود.
وی ماندگارترین صحنه فیلم «گیلانه» را رقص مادر برای پسرش توصیف کرد و گفت: پذیرش رابطه این مادر و پسر در آن زمان برای برخیها مشکل بود. ما در این فیلم سختیهای زیادی داشتیم از جمله برای صحنهای که مادر، پسرش را بغل میکند تا او را در رختخواب بگذارد. شاید الان به این موضوع بخندیم ولی میگفتند تماس ایجاد میشود. به هر حال ۲۰ سال گذشته و یکسری چیزها تغییر کرده و بزرگ شدیم. البته بازی خانم معتمدآریا خیلی به من کمک میکرد و حتی پیش از آغاز فیلمبرداری در دفتر کار خانم بنی اعتماد باهم تمرین میکردیم.
در بخشی دیگر از این نشست، آنتونیا شرکاء گفت: سینمای جنگ در ایران دورههای مختلفی را پشت سر گذاشت. در دهه ۶۰ ما روایت قهرمانانه داشتیم و فیلمهایی مانند «کانیمانگا» ساخته شدند و ابراهیم حاتمی کیا نوعی ایدئولوژی را در سینمای جنگ مطرح کرد. در دهه ۷۰ فیلمها به سمت رویکرد ضدجنگ حرکت کردند مانند فیلمهای «عروسیخوبان»، «از کرخه تا راین» و... حقیقتا جنگ امر دوست داشتنی نیست و فیلمسازان نیز رنج و مرارتهای حاصل از جنگ را نشان دادند.
شرکا خاطرنشان کرد: با شروع دهه ۸۰ موضوعات زنانه به دلیل گشایشات جامعه وارد سینما شد و همین مساله باعث شد موضوعات زنانه خودی نشان دهند. کسی مانند رخشان بنی اعتماد که دغدغههای زنانه دارد در سینمای دفاع مقدس فیلمی میسازد که قهرمانش یک زن است. این اتفاق در نوع خودش بسیار نو بود و این اولین بار بود که قهرمان اصلی فیلم جنگی یک زن بود. پس از گذشت ۱۰ سال از «گیلانه»، فیلم «شیار ۱۴۳» ساخته شد که نقش اول آن هم یک زن است و او در انتظار فرزند شهیدش است.
انتهای پیام
نظرات