به گزارش ایسنا، سیزدهمین دوره جشنواره مد و لباس فجر با فاصلهای قابل توجه از موعد همیشگی خود، در خرداد ۱۴۰۴ برگزار شد؛ درست زمانی که فضای فرهنگی کشور حالوهوای جشنوارهای نداشت. این تأخیر البته تنها مسئله این دوره نبود؛ جشنوارهای که برخلاف ادوار قبلی مشارکت کمتر طراحان صاحبسبک و قدیمی را به همراه داشت و از طرفی قرار بود محلی برای تبلور خلاقیت جوانترها و دانشجویان باشد اما بهزعم برخی از فعالان حوزه، بیشتر به رویدادی نمادین شباهت داشت.
یکی از مهمترین نقدها به این دوره، به ساختار نامشخص نهاد برگزارکننده بازمیگردد. کارگروه ساماندهی مد و لباس که روزگاری ذیل معاونت هنری تعریف میشد، در سالهای اخیر بین شورای فرهنگ عمومی و حوزه وزارتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در رفتوآمد بود؛ رفتوآمدی که نتیجه آن، بلاتکلیفی تشکیلاتی و ابهام در سیاستگذاری کلان در این حوزه شد. در چنین فضایی، حتی اطلاعیههای ساده مانند نحوه داوری آثار، شیوه برگزاری رویدادهای جانبی جشنواره (دو رویداد) و... نیز یا با تأخیر در اختیار افراد قرار گرفت و یا به طور کلی منتشر نشدند.
در این زمینه بیشتر بخوانید:
بالاخره مخاطب این جشنواره چه کسانی بودند؟
با وجود اینکه این جشنواره با شعار «کشف ایران» برگزار شد، اما خود نیازمند کشف و بازتعریف بود. طراحیها نه تنها در پیوند با زندگی روزمره و نیازهای عمومی جامعه نبودند، بلکه در مواردی کاملاً غیرکاربردی و صرفاً نمایشی به نظر میرسیدند. موضوعی که البته برگزارکنندگان در پاسخ به آن، تاکید میکردند لزومی ندارد آثار جشنواره مد و لباس فجر به کف جامعه برسد بلکه تنها محلی است تا تولیدکنندگان بیایند و از طرحهای به نمایش درآمده ایده بگیرند. در نهایت نیز مشاور هنری سیزدهمین جشنواره مد و لباس فجر در گفتوگویی با ایسنا، تاکید کرد مخاطب این جشنواره مردم نیستند و گفته بود: «همین الان تمام پوشاکی که در میدان هفتتیر تهران عرضه میشود کاربردی است و آنجا نمایشگاهی داریم که هر روز برقرار است و آدمها میتوانند از آن استفاده کنند.» بنابراین ما با جشنوارهای یک هفتهای مواجه بودیم که قرار بود تنها ایده طراحی لباس به تولیدکنندگان بدهد، اما سوالی که پیش میآید این است که وقتی جشنواره با حضور حداقلی طراحان بهنام و صاحب سبک برگزار میشود، تولیدکنندگانی که یکی از مهمترین معیارهایشان بازگشت سرمایه و کسب سود است، تا چه اندازه به طرح طراحان جوان و دانشجو اعتماد میکنند و ایده میگیرند؟
در این زمینه بیشتر بخوانید:
از میدان دادن به نسل جوان تا مشکلات مبنایی
جایگاه آثار دانشجویی در این دوره گرچه نشانهای از میدان دادن به نسل جوان بود، اما غیاب طراحیهای پختهتر و حرفهایتر، سبب کاهش سطح کیفی نمایشگاه شده بود. این در حالی است که جشنواره فجر بهویژه در این دوره داعیهدار استانداردسازی طراحی پوشاک ایرانی و ارائه الگوهای تولید انبوه بوده؛ هدفی که در عمل چندان محقق نشد و با تمرکز بر جنبههای نمایشی و کمرمق بودن بخش کارشناسی، از آن فاصله گرفت.
از سوی دیگر فضا و امکانات اختصاصیافته برای بازدیدکنندگان در سطح نامناسبی قرار داشت. نمایشگاه در طبقه زیرزمین برگزار شد و به لحاظ فنی نیز شرایط مناسبی برای اطلاعرسانی، ارتباطگیری یا حتی پوشش رسانهای نداشت. نبود اینترنت و آنتن تلفن همراه، محدودیت فضا و عدم برنامهریزی برای حضور خانوادهها و عموم مردم، از جمله ایراداتی بود که عملاً وجه عمومی این رویداد را زیر سوال برد.
در چنین شرایطی کسب اطلاعات از طرحها، بهویژه آنهایی که در دسته مفهومی و نمایشی قرار میگرفتند کار راحتی نبود و بسیاری از مخاطبان جشنواره، حتی در یافتن اطلاعات سادهای مانند طراح اثر یا فلسفه پشت طراحیها با مشکل مواجه بودند چراکه برخلاف اعلام برگزارکنندگان، QRکدهای نصب شده کنار آثار اولا به دلیل موقعیت برگزاری نمایشگاه (در زیرزمین و فاقد آنتن و اینترنت) قابلیت بازکردن نداشتند، ثانیا همان تعداد محدودی هم که اگر اینترنت یاری میکرد، باز میشدند، هیچ اطلاعات تکمیلی خاصی ارائه نمیدادند و صرفاً جنبه ظاهری داشتند.
اطلاعرسانی به سبک «ما خیلی خوبیم!»
میزان بودجه تخصیص یافته و نحوه هزینهکرد منابع نیز یکی دیگر از نقاط پرسشبرانگیز جشنواره بود. در حالی که برخی طراحان جوان از نبود پشتیبانی کافی در مراحل آمادهسازی و ارائه آثار گله داشتند، بخش قابل توجهی از منابع صرف ساخت دکورهای نمایشی و تهیه کلیپهای تبلیغاتی شد. کلیپها و مصاحبههایی اکنون و با وجود گذشت دو ماه از پایان جشنواره، همچنان روزانه از کانال خبری کارگروه ساماندهی مد و لباس کشور منتشر میشود؛ موضوعی که بیش از آنکه اطلاعرسانی عمومی تلقی شود، به نوعی رویکرد یکجانبه نگرانه به موضوع است و سوال اینجاست که این روند که نام «اطلاعرسانی» را هم روی آن میگذارند، قرار است تا چه زمانی ادامه داشته باشد؟ آنهم در شرایطی که رسانههای مختلف در گزارشهایی که از جشنواره منتشر کردهاند به وضوح به ضعفها و کاستیها اشاره کردند، اما بازهم در یک روند یکطرفه کارگروه همچنان بر بازنمایی اتفاقات به عنوان یک دستاورد اصرار دارد؛ به ویژه این روزها که لینک کارزاری با عنوان «درخواست ارتقاء جایگاه تشکیلاتی کارگروه مد و لباس کشور و انتخاب مدیر متخصص، فراجناحی و بدون رانت» در گروههای مختلف دست به دست میشود تا افراد امضاء کنند.
از داوریها چه خبر؟
مسائل مربوط به داوری نیز از دیگر نقاط چالشبرانگیز جشنواره بود و شرکتکنندگان خواستار سازوکاری شفافتر در معیارهای ارزیابی، ترکیب هیات داوران و ... بودند که سبب شد عدهای از شرکتکنندگان، بهویژه جوانان، از فرآیند داوری رضایت چندانی نداشته باشند.
بیشتر بخوانید:
«کشف ایران» در زعفرانیه و قصه لباسهایی که قرار نیست کسی بپوشد!
سکوت و جنگی که نقدها را به حاشیه برد
در کنار همه این موارد، نمیتوان از سکوت ادامهدارِ مسئولان ذیربط غافل بود. سکوتی که با توجه به ضعفهای جشنواره، میتواند نارضایتی فعالان صنفی را به دنبال داشته باشد. نکته قابل توجه این است که اختتامیه جشنواره نیز تنها ساعاتی پیش از آغاز حمله نظامی اسرائیل به ایران برگزار شد و همین همزمانی، توانست نوعی پوشش برای کاستیهای جشنواره ایجاد کند و مسئولان فرهنگی نیز ترجیح دادند این سکوت را حفظ کنند و همین سبب شد نقدها به حاشیه رانده شود.
فقط شعار کافی نیست
حالا در شرایطی که زمزمههایی از تغییر مدیریت در کارگروه ساماندهی مد و لباس به گوش میرسد، شاید این فرصت مناسبی باشد برای بازنگری در ساختار، مأموریت و نحوه اجرای سیاستهای این نهاد. تجربه سیزدهمین جشنواره نشان داد که تنها با شعارهایی مانند ترویج هویت ایرانی، کشف ایران، حمایت از استعدادهای نو و ... نمیتوان به بازسازی اعتماد فعالان این حوزه پرداخت. این اعتماد، نیازمند سیاستگذاری دقیق، شفافیت عملیاتی و مشارکت واقعی بدنه تخصصی است.
انتهای پیام
نظرات