به گزارش ایسنا، محمدعلی اسلامی ندوشن، نویسنده، شاعر، مترجم، حقوقدان و پژوهشگر، زندگی خود را در سوم شهریور ۱۳۰۳ در دهستان ندوشن در استان یزد آغاز کرد. پدرش، مهدی از اعیان ده بود و مادرش خاور نام داشت. جد پدری و مادری او هر دو روحانی بودند که اولی ملقب به «شیخالاسلام» و دومی به «امام جمعه» معروف بود.
اسلامی ندوشن دوره ابتدایی را در سال ۱۳۱۱، از دبستان ناصرخسرو در ندوشن آغاز کرد و سال ۱۳۱۷ شمسی در دبستان هدایت، در یزد به اتمام رساند و دوره متوسطه را در دبیرستانهای دینیاری و ایرانشهر در یزد، و البرز تهران در ۱۳۲۵ به پایان رساند. بلافاصله پس از پایان دوره متوسطه (۱۳۲۵) به قصد تحصیل در رشته حقوق، وارد دانشکده حقوق دانشگاه تهران شد. در سال ۱۳۲۸ دوره لیسانس حقوق قضایی خود را به پایان برد و از رساله خود با عنوان «پیروزی آینده دموکراسی» دفاع کرد و در سال بعد (۱۳۲۹) به پایمردی مرتضی کیوان آن را به چاپ رساند.
دهه ۱۳۲۰ اوج دوران تب و تابهای سیاسی و رونق احزاب بود. اسلامی ندوشن هرچند به گروههای سیاسی وابستگی پیدا نکرد، اما به محافل و مجامع گوناگونی آمد و شد میکرد. در سالهای ۱۳۲۵ تا ۱۳۲۸ به همراه حسین منتظم، مرتضی کیوان، محمدجعفر محجوب، ناصر نظمی، ناصر مجد، نعمتالله ناظری و اکبر بهروز یک حلقه ادبی تشکیل دادند.
او سال ۱۳۲۹ به استخدام وزارت دادگستری درآمد و بیدرنگ به درخواست خود به شیراز فرستاده شد تا به کار قضاوت بپردازد اما در اسفند همان سال برای ادامه تحصیل در رشته دکترای حقوق، راهی فرانسه شد. برای تکمیل رساله دکترای خود که مرتبط با هند بود، اقامتی یکساله در انگلستان داشت تا از کتابخانههای آنجا استفاده کند. در سال ۱۳۳۴ توانست با ارائه پایاننامه خود با عنوان «جمهوری هند و کامنولث» از دانشکده حقوق دانشگاه فرانسه، دکترای حقوق بینالملل را اخذ کند.
در سال ۱۳۳۴ به کشور بازگشت. همکاری جدید اسلامی ندوشن با مجله «یغما»، از سال ۱۳۳۷ آغاز شد و نزدیک به ۲۰ سال و تا پایان عمر مجله یعنی سال ۱۳۵۷ ادامه یافت. نگارش مقالات اجتماعی و فرهنگی در یغما که رنگ و بوی سیاسی هم داشت و به مذاق حکومت وقت، خوش نمیآمد، با دردسرهای سیاسی برای او و حبیب یغمایی (مدیر مجله) همراه بود و باعث انفصال خدمت (که معمولا برای عناصر نامطلوب از نظر دولت بود). او از دادگستری در دیماه ۱۳۴۳ کناره گرفت که تا آذر ۱۳۴۷ ادامه داشت. در این مدت به تدریس حقوق و ادبیات در مراکز آموزش عالی اشتغال داشت؛ از جمله دانشکده حقوق و دانشکده ادبیات دانشگاه ملی، مدرسه عالی ادبیات، مدرسه عالی بازرگانی، مدرسه عالی علوم بانکی، دانشکده هنرهای دراماتیک و موسسه علوم حسابداری.
مابین سالهای ۱۳۲۳ تا ۱۳۴۰ در چندین حلقه ادبی و فرهنگی که در دفتر مجلههای یغما و جهان نو با حضور برخی چهرههای سرشناس مانند: سیدمحمد فرزان، عبدالحسین زرینکوب، ایرج افشار، غلامحسین یوسفی، عباس زریاب خویی، احمد آرام، محمدتقی دانشپژوه، مجتبی مینوی و دیگران تشکیل میشد، حضور مییافت.
سفرهای علمی و فرهنگی او از تابستان ۱۳۴۶ با سفر به آمریکا آغاز شد. حدود سال ۱۳۴۸ به علت تمرد از رفتن به دادگستری مازندران، تا آستانه انفصال رفت. در تیر ۱۳۴۸ به پایمردی پروفسور فضلالله رضا، رئیس وقت دانشگاه تهران، ابتدا به عنوان مشاور حقوقی و فرهنگی دانشگاه منصوب شد و سپس براساس تالیفاتی که در حوزه ادبیات منتشر کرده بود، به همراه ۱۱ تن دیگر بدون تشریفات رسمی به عضویت هیئت علمی آن دانشگاه درآمد. اسلامی ندوشن در دانشکده ادبیات دانشگاه تهران به تدریس نقد ادبی و سخنسنجی، ادبیات تطبیقی، فردوسی و شاهنامه، و شاهکارهای ادبیات جهان و در دانشکدههای حقوق و اقتصاد به تدریس تاریخ تمدن و فرهنگ ایران و در دانشکده پزشکی به درس نگارش فارسی پرداخت.
در آبان ۱۳۵۷ با توجه به شرایط نابسامان فرهنگی کشور، بیانیه «انجمن دفاع از فرهنگ» را در مجله یغما چاپ کرد و در شهریور ۱۳۵۸ آن انجمن را تشکیل داد.
او در مهر ۱۳۵۹ به تقاضای خود پیش از موعد از دانشگاه تهران بازنشسته شد و در اسفند ۱۳۷۰، موسسه ایرانسرای فردوسی را تشکیل داد و هیئت امنای آن را از میان کسانی مانند: احمد آرام، غلامحسین امیرخانی، عبدالحسین زرینکوب، محمدرضا شفیعیکدکنی و فریدون مشیری برگزید و فصلنامه «هستی» را نشریه رسمی آن قرار داد.
اسلامی ندوشن تقریبا در تمامی زمینههای فکری، فرهنگی، اجتماعی و انواع ادبی قلم زده است. در حوزه شعر، از او شعر آزاد، چهارپاره و رباعی دیده شده است و در حوزه نثر هم دارای سفرنامه، داستان کوتاه و بلند، نمایشنامه، متون ادبی و فرهنگی و اجتماعی است و هم دارای مقالاتی در زمینههای گوناگون ادب، سیاست، اجتماع، فرهنگ، آموزش، جامعه، تاریخ و هنر است و ترجمههای او، موضوعاتی چون: شعر، داستان، نمایشنامه و متون سیاسی و اجتماعی را شامل میشود.
یکی از شاخصههای اصلی اسلامی ندوشن ایراندوستیاش بود و میگفت: «حتی یک لحظه خود را از مسائل ایران و مسائل روز منفک نکردهام.»
در این زمینه بیشتر بخوانید:
اسلامی ندوشن چند سال پیش برای دیدار با فرزندانش به کانادا رفت و بعد بهخاطر عوارض کهولت سن و کرونا آنجا ماندگار شد. او پنجم اردیبهشت سال ۱۴۰۱ چشم از دنیا فروبست و خانواده پیکرش را همانجا به امانت به خاک سپردند تا در فرصت مناسب، طبق وصیت خودش به ایران برگردد و در نیشابور در جوار آرامگاه عطار و خیام آرام گیرد؛ هرچند زادگاهش یزد بود و از ندوشن برخاسته بود. پیکر اسلامی ندوشن ۲۸ آبان ۱۴۰۲ به ایران بازگشت و بعد از تشییع در دانشگاه تهران، یزد و نیشابور در خانه ابدیاش آرام گرفت.
برخی از کتابهای محمدعلی اسلامی ندوشن عبارتاند از: «ماجرای پایانناپذیر حافظ»، «چهار سخنگوی وجدان ایران»، «تأمّل در حافظ»، «زندگی و مرگ پهلوانان در شاهنامه»، «داستان داستانها»، «سرو سایهفکن»، «ایران و جهان از نگاه شاهنامه»، «نامه نامور»، «ایران را از یاد نبریم»، «به دنبال سایه همای»، «ذکر مناقب حقوق بشر در جهان سوم»، «سخنها را بشنویم»، «ایران و تنهائیش»، «ایران چه حرفی برای گفتن دارد؟»، «مرزهای ناپیدا»، «شور زندگی» (وان گوگ)، «روزها» (سرگذشت - در چهار جلد)، «باغ سبز عشق»، «ابر زمانه و ابر زلف»، «افسانه افسون»، «دیدن دگر آموز»، «شنیدن دگر آموز»، «جام جهانبین» و «آواها و ایماها».
انتهای پیام
نظرات