به گزارش ایسنا، عمران دسترس، مدرس دانشگاه در نگاهی به کتاب «دموکراسی سیاسی» اثر فیلیپ برو نوشته است: فیلیپ برو، استاد علوم سیاسی و نظریهپرداز برجسته فرانسوی، در کتاب «دموکراسی سیاسی» با نگاهی نقادانه و تحلیلی به بررسی عمیق ساختار و معنای دموکراسی میپردازد. این کتاب که نخستینبار در سال ۲۰۰۳ منتشر شده و ترجمه فارسی آن توسط عبدالوهاب احمدی از سوی نشر آگه منتشر شده، تلاشی است در جهت پاسخ به پرسشهایی بنیادین درباره چیستی دموکراسی، کارکردهای آن، و تضاد میان آرمان و عملکرد این نظام سیاسی در جهان مدرن. کتاب شامل چهار بخش اصلی است: مساله خاستگاهها، دموکراسی همچون مرجعی بسیجگر، دموکراسی همچون حکمرانی تحققپذیرفته، و آینده دموکراسی.
فیلیپ برو کتاب خود را با پرسشی کلیدی آغاز میکند: آیا دموکراسی، همانگونه که در نظریه و تاریخ سیاسی غرب تعریف شده، هنوز هم به همان معنا عمل میکند؟ یا آنکه در مسیر رشد و تکامل خود، دچار چرخشهای مفهومی و کارکردی شده است؟ در پاسخ به این پرسش، نویسنده با وسواس تحلیلی و بیانی دقیق، میان دو ساحت دموکراسی تمایز میگذارد: دموکراسی بهمثابه آرمان سیاسی، و دموکراسی بهمثابه نظام حکومتی.
در بخش اول کتاب، نویسنده دموکراسی را همچون یک افق نظری و گفتمانی مورد بررسی قرار میدهد. این افق، بهزعم فیلیپ برو، همواره در معرض سوءاستفادهی سیاسی قرار دارد، چراکه تقریباً همه نیروهای سیاسی، فارغ از مواضع واقعیشان، از نام دموکراسی برای مشروعیتبخشی به خود بهره میگیرند. اما در ورای این شعارها، آنچه اهمیت دارد، بررسی چگونگی عملکرد نهادهای دموکراتیک در جهان واقعی است.
در ادامه، فیلیپ برو به سراغ نهادها و رویههای کلیدی یک نظام دموکراتیک میرود: انتخابات، پارلمان، نمایندگی، احزاب، رسانهها، و مهمتر از همه، نقش مردم بهعنوان صاحبان اصلی حاکمیت. او نشان میدهد که دموکراسی واقعی، نه صرفاً در رأیدادن، بلکه در حضور فعال و آگاهانه مردم در فرآیندهای تصمیمگیری متبلور میشود. در همین راستا، یکی از دغدغههای اصلی نویسنده، شکاف فزایندهای است که میان مردم و نخبگان سیاسی شکل گرفته و موجب بحران مشروعیت و نمایندگی شده است.
یکی از نکات مهم و برجسته این کتاب، تأکید آن بر نقش گفتوگو، چانهزنی و پذیرش تکثر در فرآیند دموکراتیک است. از نگاه برو، دموکراسی تنها در صورتی میتواند پابرجا بماند که بتواند تضادها و منافع متنوع را در چارچوب قواعدی مشترک و شفاف به رسمیت بشناسد و به آنها پاسخ دهد. در غیر این صورت، یا به دموکراسیِ صوری و بیجان فرومیافتد یا به ورطه اقتدارگرایی بازمیگردد.
نویسنده در بخش دیگری از کتاب، با مروری تاریخی بر تحولات دموکراسی در جهان غرب، بهویژه پس از جنگ جهانی دوم، نشان میدهد که چگونه رشد فناوری، گسترش رسانهها، جهانیشدن اقتصاد و فرهنگ، و تغییرات جمعیتی، ساختار سنتی دموکراسی را دگرگون کردهاند. بهزعم فیلیپ برو، دموکراسی در دنیای امروز، دیگر نمیتواند به شکلهای کلاسیک خود ادامه دهد و ناگزیر است با شرایط جدید، اشکال جدیدی از مشارکت، شفافیت و پاسخگویی خلق کند.
با اینهمه، کتاب از ذکر نمونههای عینی و مطالعات میدانی چندان بهره نمیگیرد. فیلیپ برو با آنکه از تحولات معاصر الهام میگیرد، اما بیشتر بر تحلیل مفهومی و ساختار نظری تمرکز دارد. سبک نگارش او، دقیق، روشن و منسجم است. از کلیگویی پرهیز میکند و در ارائه مفاهیم سیاسی، به جزئیات کاربردی نیز توجه دارد. زبان او گرچه آکادمیک است، اما پیچیده و دشوار نیست. بهویژه وقتی به مفهومهایی چون «مشروعیت»، «نمایندگی»، «رضایت عمومی»، «قدرت نمادین» یا «تقابل نخبگان و تودهها» میپردازد، با بیانی شفاف، از سویی ریشههای نظری آنها را توضیح میدهد و از سوی دیگر، کاربردشان در جهان واقعی سیاست را نشان میدهد.
در مجموع، «دموکراسی سیاسی» کتابی است درباره امکانها و بحرانهای دموکراسی. اثری است که نهتنها به تجلیل از دموکراسی نمیپردازد، بلکه آن را به محک نقد و سنجش میگذارد. کتابی که میکوشد نشان دهد دموکراسی نه امری بدیهی و تضمینشده، بلکه پروژهای تاریخی، شکننده، و دائماً درحال بازسازی است. فیلیپ برو با این نگاه، خواننده را به درکی ژرفتر از این واقعیت میرساند که دموکراسی تنها زمانی زنده خواهد ماند که همزمان هم در نهادهای رسمی، و هم در فرهنگ سیاسی و مشارکت مردمی تنیده شود.
از اینرو، این کتاب میتواند ابزاری مفید برای بازاندیشی در تجربههای جاری دموکراسی در جهان باشد. تجربههایی که هر روز بیشتر از پیش با پرسشهایی چون اعتماد عمومی، کارایی سیاسی، مشارکت واقعی، و مشروعیت نهادها مواجهاند.
«دموکراسی سیاسی» کتابی است تأملبرانگیز، نقاد، و بهموقع؛ و یادآوری میکند که دموکراسی، درنهایت، نه یک وضعیت، بلکه یک فرآیند است- فرآیندی زنده، دشوار، و همیشه در معرض خطر.
انتهای پیام
نظرات