به گزارش ایسنا، پس از یک تابستان طولانی، طبیعت خود را در سایههای رنگارنگ پاییز به نمایش میگذارد. گردبادی از برگها، رنگهای گرم نارنجی و قهوهای، صبحهای مهآلود و غبارآلود، بوی باران دوباره بازمیگردد! پاییزی امپرسیونیستی وجود دارد که باید ببینید.
شاید به خاطر رنگارنگی پاییز، یا به دلیل حس بسیار متفاوت آن با تابستان باشد که این فصل تبدیل به یکی از «قابل نقاشیترین» فصلها شده است. و البته، امپرسیونیستها این را خوب میدانستند! آنها در جاهطلبیشان برای ثبت طبیعت در همه اشکالش، مجموعهای باشکوه از چشماندازهای پاییزی را خلق کردهاند.

«پیر آگوست رنوآر» در تابلو نقاشی «درخت گلابی»، به یکی از خوراکیهای خوشمزه فصل پاییز اشاره کرده است. فقط به تضاد زیبای بین برگهای نارنجی و قهوهای و آبیهای آسمان پاییزی در «درخت گلابی» نگاه کنید.
«پیر آگوست رنوآر» در سال ۱۸۴۱ میلادی در فرانسه متولد شد. رنگهای زنده تابلوهای نقاشی «رنوآر» رنجی را که این هنرمند به خصوص در سالهای پایانی عمرش متحمل شد، پنهان کرده است.
او در سن ۲۱ سالگی وارد مدرسه هنرهای زیبای پاریس شد و توسط «چارلز گلایر» تعلیم دید. در آنجا بود که با «کلود مونه»، «آلفرد سیسلی» و «فردریک بازیل» آشنا و دوست شد.
«رنوآر» در کنار این نقاشها به عنوان یکی از مهمترین هنرمندان امپریسیونیست شناخته میشود. حتی با اینکه تابلوهای نقاشی او همچون دوستانش در ابتدا از سوی مردم و آکادمی رد شدند، «رنوآر» با گذشت زمان به یکی از تحسینشدهترین هنرمندان نسل خود تبدیل شد. محبوبیتی که تا به امروز همچنان باقی مانده است.

«کلود مونه»، پادشاه امپرسیونیستها در علاقه برای ثبت لحظه و نقاشی در فضای باز (en plein air)، حتی قایقی داشت که آن را به یک استودیوی شناور تبدیل کرده بود. او از آن برای مطالعه بازتاب نور بر سطح رود سن استفاده میکرد. «مونه» در نقاشی «استودیو قایقی» نمایی از قایقسواری در منظره پاییزی را به تصویر کشیده است.
«کلود مونه» یکی از پرآوازهترین هنرمندان جهان است. این نقاش برجسته فرانسوی از جمله هنرمندانی بود که به وفور از محیط اطراف خانهاش به عنوان موضوعات تابلوهای نقاشی استفاده میکرد. «مونه» از طبیعت اطرافش برای خلق نقاشیهایی استفاده میکرد که دیدگاه ما نسبت به رنگها و منظرهها را تغییر میدهد.
«مونه» در «نرماندی» واقع در فرانسه بزرگ شد. او در همان مکان به عنوان نقاش منظره شناخته شد و در سال ۱۸۶۲ یعنی در آغاز راه به عنوان نقاش حرفهای، به تحصیل در رشته نقاشی در پاریس مشغول شد. او تصمیم گرفت سبک نقاشی در فضای باز را در پیش بگیرد و در نهایت در روستای کوچک «ژیورنی» واقع در فرانسه مستقر شد.
فضای آرام این مکان به «مونه» این امکان را میداد تا از طبیعت به بهترین شکل دیدن کند. «مونه» یکی از پیشگامان جنبش امپرسیونیسم فرانسوی بود. او در خانهاش واقع در «ژیورنی» به مدت ۴۳ سال یعنی از سال ۱۸۸۳ تا زمانی که در سال ۱۹۲۶ درگذشت، زندگی کرد.
روش نقاشی در فضای باز باعث شده بود «مونه» زمان زیادی را در باغش صرف کند. او از این فضای چشمنواز و سبز لذت میبرد. این فضا به محل خلق برخی از مشهورترین نقاشیهای او تبدیل شد؛ مجموعه نیلوفرهای آبی. این مجموعه شامل ۲۵۰ تابلو نقاشی بزرگ رنگ روغن میشود که اکنون در گالریهای سراسر جهان نگهداری میشوند.
آثار «مونه» مظهر جنبش محبوب «امپرسیونسیم» محسوب میشوند. «امپرسیونیسم» در حوالی ۱۸۶۰ میلادی در فضای شهری و صنعتی پاریس شکل گرفت. نقاشان امپرسیونیست همچون «مونه» بر ثبت لحظات گذرا تمرکز داشتند. این گروه از نقاشان تلاش میکردند تغییرات نور و رنگ در ساعات و آب و هوای مختلف را به تصویر بکشند. هدف در حقیقت به تصویر کشیدن یک لحظه مشخص بود.

رنگهای پاییزی الهامبخش هنرمندان برای خلاق نقاشیهای متفاوت بودند. در این نقاشی آبرنگ خیرهکننده، «برت موریسو»، امپرسیونیست فرانسوی رنگهای غنی این فصل را در نقاشی با آبرنگ که به ندرت از آن استفاده میکرد، ثبت کرد. او با پیروی از سنت نقاشی در فضای باز امپرسیونیستی، به «پارک بولونی» رفت تا اثرات زودگذر نور و رنگ را در این اثر شگفتانگیز را به تصویر بکشد.
«برت موریسو» یکی از بزرگترین بانوان جنبش «امپرسیونیسم»، شاگرد «کامی کورو» و همسر «اوژن مانه» بود.
در این زمینه بیشتر بخوانید:

مزرعه یک انتخاب مناسب برای تماس با طبیعت است. «آلفرد سیسلی»، امپرسیونیست بریتانیایی با پیروی از نمونهٔ نقاش امپرسیونیست، آلفرد سیسلی، در این نقاشی به زیبایی برگهای نارنجی درختان را در پیشزمینه به تصویر میکشد، در حالی که برخی دیگر از درختان برگهایشان را از دست دادهاند. در پسزمینه، میتوانیم دو دهقان را که در حال کارند و تعدادی انبار کاه که از برداشت تابستانی باقی مانده است را میبینیم.

«کامی پیسارو» در نقاشی «کالج دالیتچ» یک کالج خصوصی مشهور در حومه لندن را به تصویر میکشد. درختانی که کمی کج هستند در پیشزمینه با خطوط افقی ساختمان در تضاد هستند. شاخوبرگ زرد و سایههای قهوهای نرم، گرمای پاییز را نشان میدهند. پیسارو بهطور بازیگوشانه سایهها و بازتابها را بر سطح آب خلق کرده است، در حالی که بهطور ظریفی با یک ضربه قلم سریع، یک زنان را به تصویر کشیده است.
«کامی پیسارو» (۱۹۰۳-۱۸۳۰) یک هنرمند قرن نوزدهمی امپرسیونیست اهل جزیره «سنت توماس» بود که نخستین بار در دوران تحصیل در فرانسه به هنرهای زیبا علاقهمند شد و سپس دوران طولانی به فعالیت در حوزه نقاشی و طراحی مشغول شد. او اغلب دوران کودکیاش را در «سنت توماس» گذراند و سپس به ونزوئلا رفت و در آنجا به طراحی طبعیت مشغول شد و به تصویر کشیدن منظره را آموخت.
این هنرمند دانمارکی ـ فرانسوی، مسنترین هنرمند در گروه امپرسیونیستها و تنها کسی بود که در هر هشت نمایشگاه حضور داشت. «پیسارو» نیز همچون هنرمندان هم عصر خود منظرهها و افراد را در موقعیتهای واقعی و با استفاده از روشهای سریع نقاشی میکرد. این نقاش همچنین حکم آموزگاری تاثیرگذار را برای هنرمندان مشهوری همچون «پل سزان» داشت. به علاوه، «پیسارو» یکی از معدود هنرمندان امپرسیونیستی بود که تحت تاثیر جنبش هنری بعدی یعنی «پست امپرسیونیسم» نیز قرار گرفت و از روشهایی همچون «نقطهچینی» برای خلق آثارش استفاده کرد.
«پیسارو» بعدها از «پست امپرسیونیسم» و «نقطهچینی» روی گرداند و به سبکی روی آورد که بیشتر شبیه آثار اولیهاش بود.
«پیسارو» به عنوان یکی از اعضای بنیانگذار جنبش امپرسیونیسم، نقش بزرگی را در رشد این سبک ایفا کرد و در برپایی نمایشگاه مستقل برای هنرمندان تاثیرگذار بود. او به عنوان نقاش و آموزگار به طور قابل توجهی در شکلگیری هنر مدرن نقش داشت.

«خوآکین سورولا» نقاش اسپانیایی خوب میدانست پاییز زمان عالی برای سفر است و از کاخ سلطنتی لا گرانخا، یکی از اقامتگاههای خانواده سلطنتی اسپانیا در «سگوبیا » بازدید کرد.
حتی اگر سورولا بیشتر به عنوان نقاش نور مدیترانهای و به خاطر مناظر تابستانی آفتابی و صحنههای شنا مشهور است، با نقاشی «پاییز، لاگرانخا» ما را با چیزی متفاوت شگفتزده میکند این تصویر از باغهای لاگرانخا در یک روز پاییزی نقاشی شده است. رنگهای گرم در برابر آسمان ابری پسزمینه بسیار متمایز دیده میشوند.
«خواکین سورولا» نقاش اسپانیایی بود که سبک نقاشی او در زیرمجموعه امپرسیونیسم قرار میگرفت. بهترین آثار او در فضای باز نقاشی شدهاند و ساحل آفتابی والنسیا را به زیبایی به تصویر میکشند. عمده شهرت «سورولا» برای نقاشیهای ماهرانهاش از مردم و مناظری است که زیر نور درخشان خورشید سرزمین مادریاش به تصویر کشیده شدهاند.

«رنوآر» در این نقاشی دلنشین که تقریبا شبیه یک عکس است، لحظهای از یک پیادهروی در جنگلی در یک روز پاییزی پرنور را ثبت میکند. او نقاش و دوست خود به نام «Jules Le Coeur» به همراه دوستان پشمالوی چهارپای او را در «جنگل فونتنبلو» به تصویر میکشد. این جنگل مقصد محبوبی برای امپرسیونیستها و صحنه بسیاری از آثارشان بود.

«آلفرد سیسلی» چشماندازی غمگین خلق میکند که پر از رمز و راز و اندوهی است که مختص پاییز است. ترکیببندی با استفاده از سایههای مختلف خاکستری و با ضربات سریع قلممو خلق شده است که حس باد را القا میکنند. درختان عاری از برگ، پیچ و تاب میخورند، گویی در تلاشاند که از قاب فرار کنند و به صحنه حرکت و پویایی میافزایند.

این نقاشی چیزی متفاوت در این فهرست پاییزی است: یک صحنه شهری پاییزی. «کامی پیسارو» پس از گذراندن بیشتر زندگیاش در روستا، به دلایل مربوط به سلامتی به شهر نقل مکان کرد. اما این مانع از نقاشی کردن او نشد. او فضای بارانی پاریس را در یک روز خاکستری پاییزی در این اثر به تصویر میکشد.

«گوستاو کایبوت» در نقاشی «میدان در ارژانتوی» فردی که روی نیمکتی در یک میدان در آرژانتوی نشسته است را به تصویر کشیده است. این نقاش تغییر فصل را با درختانی به نمایش گذاشته است که برخی از آنها برگهای پاییزی خود را نشان میدهند، در حالی که برخی دیگر همچنان سبز باقی ماندهاند. او بهطور استادانه نوری گرم و پاییزی را که از میان شاخوبرگها خارج میشود، را به تصویر کشیده است.
انتهای پیام
نظرات