به گزارش ایسنا، زهرا راد در نگاهی به کتاب «غازیان خاموش» (نویسنده و عکاس: بابک صدیقی) نوشته است:
سکوتی که فریاد میزند
نگاهی به «غازیان خاموش» بابک صدیقی
کتاب «غازیان خاموش» بابک صدیقی، فراتر از یک مجموعه عکس است؛ یک بیانیه انسانی و اجتماعی است که بر پردهای سیاه به نمایش درآمده. این اثر، حاصل سالها همزیستی و گفتوگوی عکاس با کارگران مهاجر افغان است که نه با قصد قضاوت، که با نیتی ثبتگرایانه و همدلانه خلق شده است.
میراث آودون، بیانی شخصی
در نگاه اول، تأثیرپذیری از سنت ریچارد آودون در این مجموعه کاملا مشهود است. بابک صدیقی با الهام از این پیشگام عکاسی، سوژههای خود را از بستر پرجزئیات زندگی روزمره جدا کرده و آنها را در برابر پردهای یکدست سیاه قرار داده است. این انتخابِ هوشمندانه در ایزوله کردن سوژه، دو اثر مهم و هدفمند را ایجاد میکند؛ از یکسو، این پرده سیاه خودش بانی تمرکز مطلق بیننده بر چهره و هویت افراد است. در غیاب هرگونه عامل حواسپرتی، بیننده ناخودآگاه به جزئیات چهرههای خسته، دستهای زمخت و نگاههای عمیق این مردان جلب میشود. هر چروک، هر زخم و هر نگرانی به نشانهای بصری تبدیل میشود که روایتی انسانی را بازگو میکند.
از سوی دیگر، حذف پسزمینه و قرار دادن سوژه در برابر فضایی خنثی، به جهانی کردن مفهوم اثر میانجامد. این افراد دیگر تنها کارگران افغان در یک کارگاه مشخص نیستند، بلکه به نمادهایی از تمام کارگران مهاجر، راندهشدگان و حاشیهنشینان جامعه تبدیل میشوند. این رویکرد، اثر را از محدوده یک مستندنگاری صرف، فراتر برده و به آن بعدی نمادین و جهانشمول میبخشد.

اثر ریچاد اودون
اما تفاوت عمده بابک صدیقی با ریچارد آودون یا حتی محسن راستانی در نیت و سوژه است. آودون از مشاهیر عکاسی میکرد تا شخصیت درونی آنها را آشکار کند. راستانی به ساختار خانواده ایرانی میپردازد. اما صدیقی به سراغ «نادیدگان» رفته است. او پرده سیاه را نه برای ستایش، که برای اعطای کرامت و فرصتی برای دیده شدن برگزیده است.

بهعلاوه صدیقی تنها به اقتباس از این فرمت بسنده نکرده؛ بلکه آن را به شیوهای نوآورانه و مشارکتی تبدیل کرده است. برخلاف دیگر عکاسان که سوژهها را در برابر پردهای ثابت و از پیش آمادهشده قرار میدادند، صدیقی خودِ پرده را به دست سوژههایش میسپارد.
این انتخاب هوشمندانه، بار معنایی عکسها را دوچندان میکند. مردان افغان دیگر سوژههای منفعل یک پرتره نیستند، بلکه همکاران فعالِ عکاس در خلق اثر هستند. آنها با دستان خود، چارچوبی را نگاه میدارند که خود در مرکز آن ایستادهاند. این عمل، نمادی قدرتمند از توانمندسازی و به رسمیت شناختن افرادی است که معمولا از هرگونه حق تصرف در جامعه میزبان محروم شدهاند. علاوه بر این، صدیقی با تصمیم آگاهانه برای برش نزدن عکسها و نشان دادن تمام فضای صحنه، بر این فرآیند مشارکتی تأکید میورزد. او ما را از دیدن لبههای پارچه، دستان نگهدارنده و تمامی بافت محیط اطراف محروم نمیکند. این صراحت در نمایش کامل صحنه، یک صداقت رسانهای را به اثر تزریق میکند و هرگونه ادعای ارائه یک «واقعیت آراسته و بینقص» را نفی میکند. عکاس با این کار به ما یادآوری میکند که این یک قرارداد هنری صادقانه است، نه پنجرهای به یک واقعیت دستکاریشده؛ و این دقیقا همان چیزی است که قدرت روایی تصاویر را عمیقتر میسازد.

از عکاسخانههای حرم تا کارگاههای ایران
«پرده» در فرهنگ بصری ما، پیشینهای آشنا دارد. پردههای عکاسخانههای مشهد و قم، ری و شیراز و...، نماد «یادگاری» و «خاطره زیبا» هستند. خانوادهها در برابر آنها میایستند تا بهترین لحظه خود را ثبت کنند. صدیقی این نماد را وارونه کرده است. پرده سیاه او نه زمینهای برای خاطرهسازی، که صحنهای برای بهنمایش گذاشتن واقعیتی تلخ است. مردان کتاب او نه با لباسهای نو، که با همان لباسهای کار، غبارگرفته و خسته ایستادهاند. این تقابل، قدرت اثر را دوچندان میکند و به بیننده یادآوری میکند که این تصویر، واقعیت زندگی این افراد است، نه یک خاطره مصنوعی.
روایتهای بیپیرایه و درد مشترک
قوت دیگر کتاب، همراهی عکسها با روایتهای کوتاه است. این روایتها که از مصاحبههای ویدیویی استخراج شدهاند، به عکسها جان میبخشند. آنها تنها داستان فردی یک نفر نیستند، بلکه همچون قطعههایی از یک پازل، تصویر بزرگتر و سیستماتیک رنج مهاجرت اجباری، فقر و تبعیض را میسازند.
مشکلاتی که کتاب به آن میپردازد - محدودیتهای قانونی، نبود بیمه، خطر دستگیری و اخراج - دیگر مشکلاتی انتزاعی نیستند. آنها در قالب داستان «علی» که سالها خانوادهاش را ندیده، یا «حسین» نوجوانی که به جای مدرسه به کارگاه رفته، تجسمی ملموس و دردناک پیدا میکنند.

اثری ضروری در زمانه خود
«غازیان خاموش» کتابی است که باید آن را دید و خواند. این اثر، تلفیقی موفق از یک نگاه هنریِ عمیقا انسانی و روزنامهنگاری دقیق است.
عکسهای سیاه و سفید و پرطنین آن، نه برای زیباییشناسی محض، که برای ایجاد همدلی و درگیر کردن احساسات بیننده خلق شدهاند.
این کتاب به ما یادآوری میکند که پسِ عنوان کلی «کارگر افغان»، انسانهایی با رنجها، آرزوها و داستانهای منحصربهفرد وجود دارند. صدیقی با دادن فضایی امن و محترمانه به این افراد در برابر دوربینش، کرامت انسانی از آنها را بازمیگرداند و از ما دعوت میکند تا در سکوتِ پرده سیاهِ عکسهایش، فریاد خاموش آنان را بشنویم.
«غازیان خاموش» آیینهای است که وجدان یک جامعه را به آن نشان میدهد.

انتهای پیام
نظرات