به گزارش ایسنا، بیتردید یکی از قابلتوجهترین آثار حراجی فصل پاییز، تابلو نقاشی «پرترهی الیزابت لادرر» (۱۹۱۴ ـ ۱۹۱۶) اثر «گوستاو کلیمت»(۱۸۶۲–۱۹۱۸) است، که انتظار میرود زمانی که در حراجی ساتبیز نیویورک به فروش گذاشته میشود، تا ۱۵۰ میلیون دلار ارزش پیدا کند.
این تابلو نقاشی پرتره تمامقد زنی جوان و چشمگیر با موهای تیره و پوستی روشن را نشان میدهد که لباسی سفید و ردایی آبی با طرحهایی بر تن کرده است. در حرکتی غیرمعمول، پسزمینه این نقاشی شامل مجموعهای از آدمکهای کوچک چینی است که لباسهای سنتی بر تن دارند(شاید نوعی پردهی دیواری باشد) و همچنین یک قالی با طرحهای نارنجی و صورتی زیر پای این زن دیده میشود.
این اثر متعلق به مجموعهی سرمایهدار فقید لوازم آرایشی، «لئونارد لادر» از شرکت «استی لادر» است که در ماه ژوئن، در سن ۹۲ سالگی درگذشت. فروش مجموعهی شخصی او، البته به جز آثار کوبیستی به ارزش یک میلیارد دلار که به موزهی متروپولیتن نیویورک اهدا شده، آغازگر فعالیت شعبه جدید ساتبیز نیویورک در ساختمان بروئر خواهد بود؛ ساختمانی که پیشتر متعلق به موزهی هنر آمریکایی ویتنی بود. این فروش در عصر ۱۸ نوامبر برگزار خواهد شد.

نقاشی «الیزابت لادرر» اخیرا در قالب یک امانت بلندمدت به گالری ملی کانادا در اوتاوا داده شده بود. پیش از آن، «لادر» این بوم را در سال ۲۰۱۶ به گالری Neue در نیویورک که توسط برادر کوچکترش، رونالد لادر بنیانگذاری شده است، برای نمایشگاه «کلیمیت و زنان عصر طلایی وین، ۱۹۰۰–۱۹۱۸» قرض داده بود. این نمایشگاه، نمایشی خیرهکننده از پرترههای اجتماعی این هنرمند از زنان بود.
این فروش میتواند رکورد فعلی حراج برای استاد بزرگ مکتب جداییطلبان اتریش را نابود کند. این رکورد در حال حاضر ۸۵٫۳ میلیون پوند (۱۰۸٫۴ میلیون دلار) برای اثر «بانو با بادبزن» است که در سال ۲۰۲۳ در ساتبیز لندن به فروش رسید. این اثر همچنین گرانترین اثر هنری فروختهشده در حراجی در اروپاست.
اما قیمت پرترهی الیزابت لادرر شاید کماهمیتترین چیز دربارهی آن باشد. حتی بدون درخشش طلایی نقاشی مشهور «بوسه»، این نقاشی بهطرزی چشمگیر زیباست و داستان پشت آن شگفتانگیز است.
به تصویر کشیدن چند نسل از یک خانواده
«کلیمت» این پرتره را برای مهمترین حامیانش به نامهای «آگوست لادرر»(۱۸۵۷–۱۹۳۶) و «سرنا لادرر»(۱۸۶۷–۱۹۴۳)، از دخترشان «الیزابت لادرر» را(۱۸۹۴–۱۹۴۴) کشید. «سرنا» زنی زیبارو و بانوی برجسته در اجتماع بود.
سرنا نخستینبار در سال ۱۸۹۹ به «کلیمت» سفارش داد تا پرتره خودش را بکشد. (اکنون این اثر در مالکیت موزهی متروپولیتن نیویورک است.) شباهت میان مادر و دختر در این دو اثر آشکار است: چشمان تیره و ویژگیهای ظریف، تقریبا همانند یکدیگر.

اما در تضاد با جامهی غیرمعمول «الیزابت»، «سرنا» در حالی ژست گرفت که لباسی ابریشمی سفید به سبک امپراتوری پوشیده بود که تقریبا در پسزمینهی مهآلود محو میشود. پس از نخستین نمایش آن در دهمین نمایشگاه جداییطلبان وین در ۱۹۰۱، منتقدان این پرتره درخشان را «سمفونی در سفید» نامیدند که اشارهای به تأثیر «جیمز مکنیل ویسلر»(۱۸۳۴–۱۹۰۳)، نقاش آمریکایی است.

پرترهی تقریبا تمامقد «سرنا» اثری مهم برای کلیمت بود که بعدها به خاطر مهارت خارقالعادهاش در به تصویر کشیدن زنان زیبا شناخته شد.
تا زمان درگذشت کلیمت در ۵۵ سالگی، سرنا با درایتی تمام، کل میراث او را خریداری کرد. خانوادهی لادرر بزرگترین مجموعهی آثار کلیمت در جهان را گردآوری کردند.
این هنرمند همچنین در سال ۱۹۱۷ پرترهی «شارلوت پولیتزر»، مادر سرنا، را کشید. (او نسبتی با جوزف پولیتزر، ناشر روزنامه و بنیانگذار جایزهی مشهور پولیتزر داشت.) کلیمت فقط از یک زن یعنی «آدل بلوخ-باوئر»(Adele Bloch-Bauer) چندین پرتره کشید. اما میتوان گفت سرنا کاری فراتر کرد، چرا که او موفق شد کلیمت را متقاعد کند سه نسل از زنان خانوادهاش را روی بوم ثبت کند.
پرترههای الیزابت و سرنا دوباره در نمایشگاه سال ۲۰۱۶ در گالری Neue گرد هم آمدند، اما پرترهی «پولیتزر» در پایان جنگ جهانی دوم گم شد و سرنوشت آن تا امروز ناشناخته است. نازیها در سال ۱۹۴۰ مجموعهی «لادرر» را مصادره کردند و بخش بزرگی از آن را برای نگهداری به قلعهی Schloss Immendorf در اتریش منتقل کردند. گمان میرود که بخش قابل توجهی از داراییهای این خانواده، از جمله حداکثر ۱۰ اثر کلیمت، در سال ۱۹۴۵ زمانی که آتش قلعه را سوزاند، نابود شد.
کلیمت در نقاشی نمادهایی از چین امپراتوری پنهان کرده بود
اگر پرترهی سرنا تحت تاثیر «ویسلر» بود، پرتره دخترش ۱۵ سال بعد، کار هنرمندی پخته بود که بیتردید سبک شخصی خودش را پرورش داده بود. پرترههای کلیمت در طول این سالها تکامل یافته بودند؛ ترکیببندیهای او پیچیدهتر میشد و مدلهایش را در میان تزئینات هندسی قرار میداد.
این هنرمند سالها در پی کمال روی این اثر کار کرد. در نهایت، مورخان هنر معتقدند این سرنا بود که اعلام کرد اثر کامل شده است و در واقع، بوم را از سهپایهی کارگاه کلیمت برداشت.
بخشی از دلیل اینکه ممکن است اینقدر طول کشیده باشد، منحصر بهفرد بودن پرترهی الیزابت است. آثار طلایی کلیمت یادآور موزاییکهای بیزانسی است که او در سفر به «راونا» در سال ۱۹۰۳ دیده بود: تزئینی و فیگورهایی که از میان شبکهای طلایی بیرون میآیند.
کلیمت برای کشیدن الیزابت، از پالت رنگی کاملا متفاوتی استفاده کرد. الیزابت در این نقاشی در میانه زمینهای آبی روشن ایستاده است و ردایی سبک بر تن دارد که مانند حریر به نظر میرسد. ردای او تا مرز انتزاع پیش میرود، بهگونهای نقاشی شده که انگار پارچه صاف بر پسزمینه نشسته است. این طرح مرموز و مسحورکننده است و حامل پیامی پنهان از سوی هنرمند.
«Kirsten Appleyard» دستیار مدیر گالری ملی کانادا، گفت: «اگر با دقت به ردای مدل نگاه کنید، دو اژدهای آبی روشن را میبینید که از میان موجهای خروشان بیرون میآیند. آنچه این (طرح) به ما نشان میدهد، البته به همراه شماری دیگر از نمادها، این است که این ردایی امپراتوری است. در حالی که کلیمت در آثار دیگرش از موتیفهای شرقی استفاده کرده بود، این تنها پرترهای است که شامل نشانههای امپراتوری است.»
این نمادپردازی احتمالاً نشانهای از احترام به خانوادهی «لادرر» بود، که قرار بود نشان دهد حمایت آنها برای کلیمت تا چه اندازه اهمیت داشت. بیش از صد سال بعد، این نقاشی همچنان شاهکاری خیرهکننده است.
انتهای پیام
نظرات