به گزارش خبرنگار ایسنا، همین دو، سه ماه قبل بود که از تولد ۸۵ سالگی ناصر تقوایی، یکی از پیشگامان موج نو سینمای ایران نوشتیم و اینکه اطلاع دقیقی از احوال او در دست نداشتیم اما خبرهای دورادور میگفتند که حال مساعدی ندارد و حالا در دومین سالگرد فقدان داریوش مهرجویی، خبر درگذشت این فیلمساز سینمای ایران نیز از راه رسیده و عجیب است که تلخی مرگ مهرجویی برای تقوایی هم به شکلی دیگر و پر از حسرت تکرار شده است.
ناصر تقوایی متولد سال ۱۳۲۰ آبادان بود و اگرچه ریاضی خوانده بود و به ادبیات علاقه داشت و در جوانی داستان کوتاه مینوشت، از سینما سردرآورد. البته پیش از سینما و قبل از انقلاب سریال «دایی جان ناپلئون» را ساخت که جایگاهی مهم در کارنامه او و در میان آثار تصویریاش دارد.
او در دوران کاری خود فیلمهای کوتاه و بلند سینمایی متعدی ساخت که بیشتر آنها از آثار ماندگار سیمنمای ایران محسوب میشوند اما آثار نافرجامش نیز به همان اندازه مهم و قابل توجه هستند.
تقوایی در بیش از ۲۰ سال گذشته و پس از فیلم «کاغذ بیخط» هیچ فیلم دیگری نساخت و سالها بود که در هیچ محفل هنری هم دیده نشده بود. در این سالها همسر او مرضیه وفامهر تصویری از این کارگردان در فضای عمومی منتشر نکرد تا همان چهره سرحال و خندان ناصر تقوایی در یادها باقی بماند.
غیبت تقوایی برای بسیاری از همکاران و دوستدارانش تلخ بوده اما بیشتر از آن حسرت به سرانجام نرسیدن فیلمهایی به جا مانده که او برایشان خون دل زیادی خورده بود ولی در نهایت نصفه و نیمه باقی ماندند.
«باغ بهشت» یکی از آن فیلمهاست که اگر تمام شده بود، بهعنوان اولین مستند بلند سینمایی ناصر تقوایی محسوب میشد و در کنار آن «زنگی و رومی»، «چای تلخ» و «انسان کامل» از دیگر آثار ناتمام تقوایی هستند.
«باغ بهشت» نخستین پروژه نیمهتمام کارنامه تقوایی درباره معرفی فرش ایرانی است که فقط فیلمبرداری دو صحنه از آن باقی مانده بود تا پروژه تمام شود. آنطور که خود تقوایی گفته است، مهرداد پهلبد - وزیر فرهنگ و هنر دوران پهلوی - با خصومت و لجبازی و موانعی که به وجود آورد، نگذاشت این فیلم تمام شود.
فیلم سینمایی «چای تلخ» نیز در آبان سال ۱۳۸۲ با بازی حسین یاری، مرتضی احمدی و مرضیه وفامهر مقابل دوربین رفت اما بعد از فیلمبرداری ۵۵ درصد صحنهها متوقف شد و ۱۰ سال بعد برخی سینماگران با حضور در روستای «سعدون» واقع در اروندکنار آبادان، از لوکیشن فیلم «چای تلخ» و دکورهای ساخته شده که بخش زیادی از آن ویران شده بود، بازدید کردند.
بیشتر بخوانید:
لوکیشن «چای تلخ» ناصر تقوایی ویرانه شد + عکس
انتشار بخشهایی از اولین فیلم ناتمام ناصر تقوایی+فیلم
سرانجام «چای تلخ» آنقدر تلخ است که سعید عقیقی - فیلمنامهنویس، منتقد و یکی از نویسندگان کتاب «سینمای ناصر تقوایی» نوشت:حیرت و لذت از «چای تلخ» به یک حسرت ابدی تبدیل شده است.
عقیقی در مصاحبهای با ایسنا گفته است: «به نظر من شخصیت ناصر تقوایی طی پنج دهه چند بار ترور شده است. در آغاز کارش تعدادی از مستندهایش که با کمترین امکانات ساخته شده بودند، توقیف شد. خودش با خنده تلخی میگفت اگر من کارم را بلد نبودم چرا باز امکانات دادند و باز توقیف کردند؟ دفعه بعد، توقیف سه ساله «آرامش در حضور دیگران» بوده است. این فیلم در قیاس با اغلب آثار مشهور سینمای ایران هنوز فیلمی پیشروست، اما توقیفش باعث شد او «صادق کُرده» را بسازد و عملا با فیلم «نفرین» تا یک دهه بعد با سینمای ایران خداحافظی کند. در این دوره است که ماجرای «دایی جان ناپلئون» پیش میآید.
دفعه بعدی که به نظرم او به لحاظ شخصیتی ترور شد، سر فیلم «زنگی و رومی» بود که بیست دقیقه از آن فیلمبرداری شد ولی بعد معلوم شد آن کسی که گروه را به قشم آورده بود، میخواسته از رانت فرهنگی استفاده کند تا یکسری لوازم را وارد کشور کند و بعد از این که آن کار انجام شد گفت که دیگر به پروژه نیازی ندارد. دفعه بعد هم «چای تلخ» بود. بعد از ماجراهای این فیلم یک روز آقای تقوایی را دیدم. هیچ وقت آن شب را فراموش نمیکنم که در ماشین بودیم و به سمت منزل ایشان میرفتیم؛ تعریف میکرد که «توقف فیلم (چای تلخ) هیچ معنایی نداشت جز اینکه قرار بود آبرو و حیثیت من را ببرند و کاری کنند که بگویند تو فیلمساز نیستی و بلد نیستی فیلم را تمام کنی!» هر کدام از این اتفاقها میتواند یک فیلمساز را به کل از سینما ناامید کند. اول به شما مجوز ساخت «چای تلخ» را میدهند و در میانهی کار به شما میگویند حق ندارید آن را بسازید؛ یعنی تهیهکننده به فیلمساز میگوید اجازهی ساخت این فیلم را نداری چون خلاف ارزشهای ماست! الان فیلمنامه «چای تلخ» موجود است و میتوان دید که چه اقتباس جذابی از داستان سامرست موام انجام شده است. بنابراین وقتی چند بار برای یک نفر چنین اتفاقی میافتد میتوان به او حق داد که کلا تمرکز و نگاهش به سینما از دست برود. سینمای ایران با تقوایی خیلی بد کرد در حالی که به نظرم او بجز میزانسنهای خوب، به سینمای ما نداده است. آن قدر تصویر بد به خورد ما دادهاند که دیگر فرق بین انسجام سینمایی و نوار متحرک را متوجه نمیشویم و به همین دلیل تقوایی به نظرمان وسواس دارد و آن فیلمساز بیاستعداد که هفت ماه فیلمبرداری میکند و چندین میلیارد را تلف میکند و دست آخر فیلمش به ضرب و زور فیلمبردار و تدوینگر سرِ هم میشود. سریال تلویزیونی «داییجان ناپلئون» سند معتبری است برای آن که بتوانیم بفهمیم او چطور میتواند خود را با انواع مختلف فیلمسازی و تفاوتهای ژانر منطبق کند. از این نظر هم تقوایی فیلمسازی استثنایی است. اگر یکی از ماجراهایی که درباره تقوایی توضیح دادم، برای یک فیلمساز امروزی با هر سابقهای و هر کیفیتی در کار، اتفاق بیفتد طوفان و سیلاب اینستاگرامی و توییتری به راه خواهد افتاد.»
بیشتر بخوانید:
عقیقی همچنین گفته است: «من شخصا تقوایی را هرگز حسرتخوارِ چیزی ندیدهام، اما حس میکنم ته ذهنش آن آدمِ زیادی بودن را به عنوان یک حقیقت پذیرفته باشد. فکر میکنم نزدیکترین شخصیتی که به خودش خلق کرده «ناخداخورشید» باشد. آدمی که «شُرطه» ها یک دستش را قطع کردهاند و او باید با نیرویی مضاعف با دنیایی که به طور کامل علیه او طراحی شده، بجنگد. البته جنگی نابرابر است، اما چارهای هم غیر از آن وجود ندارد. درگیری آدمها با تقدیر پیرامونشان همواره برای تقوایی مساله اصلی بوده و همیشه در بطن هر نوع فیلمی که ساخته با این مساله برخورد کرده است.»
تقوایی در طول پنج دهه فعالیت در سینما، فیلمهای «آرامش در حضور دیگران»، «صادقکرده»، «نفرین»، «ناخدا خورشید»، «ای ایران»، «کاغذ بیخط»، تعدادی فیلم کوتاه و مستند و نیز سریال مشهور «دایی جان ناپلئون» را ساخته که این تعداد فیلم با توجه به توانمندی ناصر تقوایی، تنوع فیلمنامهها و طرحهایی که قصد ساختشان را داشت و هیچگاه به سرانجام نرسیدند، میتوانست بیش از اینها باشد.
انتهای پیام
نظرات