به گزارش ایسنا، احمد سمیعی گیلانی، چهره فقید و پیشکسوت ویراستاری در یادداشتی با عنوان «زبان معیار» که سال ۱۳۷۴ در نامه فرهنگستان منتشر شده درباه اینکه چگونه به روشنی زبان معیار را بشناسیم و معلوم کنیم چه عناصری در آن نباید باشد به عواملی چون ورود عناصر زبانی متروک یا مهجور، اصرار بر سرهنویسی، گردهبرداری از زبان بیگانه، کاربرد عناصر زبان محلی، استفاده از زبان محاوره، استفاده بیضرورت و بهعمد از عناصری که مختص به شعر هستند، عربیگرایی متکلفانه و عناصر زبان صفتی اشاره دارد.
سمیعی گیلانی در توضیح چرایی استفاده نکردن از عناصر زبانی متروک آورده است: یکی از عوامل اغتشاشِ زبانِ معیار ورود عناصرِ زبانیِ متروک یا مهجور در آن باشد. این عناصرِ زبانی ممکن است به مراتبِ آوایی، صرفی، نحوی یا معنایی تعلق داشته باشند و از مقوله قاموسی یا دستوری باشند. شواهد برای هر یک از مراتب و مقولههای زبانی در نثرِ معاصر، از نوشتههای ادیبانه گرفته تا متون مطبوعاتی و برنامههای صدا و سیما فراوان است. کاربرد چونان به جایِ «مثلِ» یا «مانندِ» یا «چون»، سخته به جایِ «سنجیده»، آگندن به جایِ «پُر کردن»، ایدون به جایِ «این چنین»، ازیرا به جایِ «از این رو»، چکاد به جایِ «قله»، نمونه را به جایِ «برای نمونه»، ناپسندش میافتاد به جایِ «خوشش نمیآمد»، روزان و شبان به جایِ «روزها و شبها»، گوییم بهجایِ «میگوییم»، همچنین تلفظهای نامأنوس مانندِ شَجاعت به جایِ «شُجاعت»، چُنین به جایِ «چِنین» مشت نمونه خروار است. این کهنهگرایی و تقیّد به تلفظِ کلماتِ مأخود مطابق با اصل یا به مقتضای حکمِ «ریشهشناختی» احیاناً وسیلهای شده است برای کسبِ تشخّصِ ادبی و فرهنگی به بهایی بسیار ارزان. کسانی از اهلِ قلم چنین میپندارند که اگر بهشیوه بیهقی و ناصرخسرو و نصرالله منشی بنویسند، ارزشِ نوشته خود را بالا میبرند، غافل از آنکه این بزرگان به زبانِ دوره ادبیِ خود مینوشتند. زنده بودنِ زبان به این است که متعلق به زمانه خود باشد هم از نظرِ قاموسی و هم از نظر دستوری. الگوهای دستوریِ منسوخ و تعبیرهای متروک و مهجور بهکار بردن، هر قدر فخیم و فاخر تصور شوند، تصنّع و تکلّف است. درست مثلِ این است که امروز کسی سرداری بپوشد یا ردای ترمه به بر کند. کهنهگرایی حتی در آهنگِ خواندن نیز جلوهگر میشود. برنامهای را که به زبانِ امروزی نوشته شده یا شعرِ حافظ و سعدی را به آهنگ و ضربِ راویانِ قدیم خواندن صمیمیت و صداقت را در ارتباط ضعیف میسازد. شاید جریان بازگشتِ ادبی مقداری باعث شده زبانِ ادبیِ دورههای قدیمتر جانشینِ زبانِ فرهنگیِ زنده دوره جدیدتر شود.
انتهای پیام


نظرات