فرهاد قربانزاده، زبانشناس و فرهنگنویس و ویراستار، در گفتوگو با ایسنا دربارۀ استفادۀ نسل جوان از واژههای بیگانه، با این توجیه که واژههای فارسی نمیتوانند آن معنای دلخواه ما را برسانند، اظهار کرد: بسیاری از واژهها در دو زبان تطابق یکبهیک ندارند و نباید به این بهانه، هر واژۀ غیرضروری را وام بگیریم. اگر چنین نگاهی داشته باشیم، شاید ناگزیر شویم هزاران یا دهها هزار واژه را، چون معادل دقیقِ انگلیسی ندارند، از این زبان وام بگیریم. امروزه خود انگلیسیزبانها نیز چنین نمیکنند و اگر معادل دقیق واژهای در انگلیسی نباشد، نخست میکوشند معادلی برای آن بسازند و سپس از زبانهای دیگر وام میگیرند.
او با تأکید بر اینکه ما نباید بهدنبال معادل دقیق همۀ واژههای عمومی و غیرتخصصی باشیم، گفت: از قضا، بسیاری از واژههای انگلیسی معادل دقیقِ فارسی دارند، ولی چون به زبان فارسی تسلط کامل نداریم، از این معادلها بیخبریم. بیشترِ نیازهای روزمره را میتوان با واژههای فارسی برآورده کرد، انبوهی از واژههایی که در زبان روزمره به کار میروند نیازی به وامواژه ندارند. دربارهٔ مفهومهای علمی نیز، اگر احساس کنیم در فارسی معادلی ندارند، در گام نخست باید واژه بسازیم و در موارد بسیار اندک میتوانیم واژههای بیگانه را نیز وام بگیریم. وامگیری واژگانی آسان است و بیشترْ کسانی بر به کار بردن واژههای بیگانه پافشاری میکنند که بر زبان فارسی چیرگی چندانی ندارند و دل در گرو زبان انگلیسی دارند. فراموش نکنیم که ما نباید از دریچۀ زبان انگلیسی به دنیای پیرامون خود بنگریم. زبان فارسی هزاران سال نیازهای ما را برآورده کرده و پس از این هم میتواند برآورده کند.
قربانزاده دربارۀ اینکه آیا واژهها و اصطلاحهایی که نسل جوان استفاده میکنند گذرا هستند یا در زبان فارسی ماندگار خواهند شد، توضیح داد: دور نیست که بسیاری از این اصطلاحها و واژهها در زبان فارسی ماندگار شوند، زیرا این واژهها رفتهرفته در ذهن کسانی که آنها را به کار میبرند نهادینه و جزو واژگان ذهنیشان میشود و این افراد در آینده هم برخی از آنها را به کار خواهند بُرد. امروزه نیز بسیاری از واژههای ناکارآمد عربی در زبان فارسی ماندگار شدهاست. برای نمونه، بهجای «دیگر» میگوییم «سایر» یا بهجای «برای» میگوییم «جهتِ». البته خوشبختانه انبوهی از این واژههای ناکارآمد از زبان رانده شدهاند. چنانکه واژۀ «حرب» هزاران بار در متنهای کهن به کار رفته، ولی امروزه، بسته به بافت، واژههای «جنگ» و «ستیز» و «کارزار» و «نبرد» و «پیکار» و «رزم» کاربرد دارد. همچنین واژهای مانند «مَلِک» نیز در کمتر متن کهنی است که به کار نرفته باشد، ولی زبانی که واژههای «شاه» (و «شه»)، «پادشاه» (و «پادشه»)، «شاهنشاه»، «شهریار»، «تاجور»، «خدیو»، «خدیش»، و «خسرو» دارد به واژۀ «مَلِک» بینیاز است.
این ویراستار سپس خاطرنشان کرد: بسیاری از وامواژهها، مانند «اینترنت» و «بانک» و «تلویزیون» و «سینما» و «وب»، کارآمد و ضروری است و به کار بردن آنها اشکالی ندارد. اما بسیاری از وامگیریها ناضروری و گاه دردناکاند. برای نمونه، واژۀ «قهوه» در گذشته به معنی «شراب» بوده، ولی از دورۀ صفوی یا اندکی پیش از آن، در معنی امروزی رواج یافتهاست. این واژه از شرق به غرب رفته، ولی امروزه برخی بهجای «قهوه»، واژۀ انگلیسیِ coffee را به کار میبرند. به گمانم، این کارها برای خودنمایی است، و نمیتوانم بپذیرم کسی ناآگاهانه واژۀ «کافی» را بهجای «قهوه» به کار ببرد.
این زبانشناس دربارۀ اینکه برای جلوگیری از این اتفاقات چه میتوانیم انجام دهیم تا جوانان به زبان فارسی حساسیت داشته باشند، توضیح داد: در همۀ زبانها وامگیری هست و هیچ اشکالی ندارد. وامگیری همراه با میانهروی برای برآورده کردن نیازهای واقعی از زبانهای فرنگی و عربی کاری نکوهیده نیست. وامگیری لگامگسیخته است که باید ناپسند شمرده شود.
او افزود: هرگاه ملتی گمان کند فرودست است، میکوشد در بسیاری عرصهها، مانند پوشش و انتخاب نام فرزند و خوراک و سبک زندگی، خود را شبیه ملتی کند که آن را فرادست میانگارد. به همین علت است که گروهی از ایرانیان کریسمس و هالوین را جشن میگیرند یا نامهای غربی، مانند نینا و ژینا و ژینوس، را روی فرزندان خود میگذارند یا در مهمانیهای خود لباسهای غربی میپوشند یا جشنهای نوظهوری مانند جشن تولد (که فقط چند دهه قدمت دارد) و جشن تعیین جنسیت نوزاد را (که شاید قدمت آن یکی دو دهه هم نباشد) گرامی میدارند. تأکید میکنم که مخالف این تغییر رفتار ایرانیان نیستم و در اینجا فقط درحال توصیف آن هستم. یکی دیگر از مصداقهای این مسئله گرایش به تقلید و پیروی از زبان ملتی است که فرادست انگاشته میشود.
قربانزاده دربارۀ اینکه از چه طریقی میتوان جلوِ این موضوع را گرفت، اظهار کرد: به گمان من، بهترین راه بازیابی هویت ملی است و این کار در گام نخست با بهبود وضع اقتصادی و عادیسازی رابطه با دیگر کشورهای دنیا به دست میآید. ما نباید جوان ایرانی را بهزور مجبور کنیم واژههای فارسی به کار ببرد یا اگر واژۀ بیگانه به کار بُرد، او را تحقیر کنیم. بهتر است گرایش به زبان ملی همراه با باور قلبی و از روی میهندوستی باشد. در کشورهای ثروتمند عربی حتی جوانان و نوجوانان نیز هویت ملی خود را پاس میدارند و برای نمونه، لباس سنتی میپوشند، کریسمس و هالوین را جشن نمیگیرند و تا جای ممکن، از شبیه شدن به اروپاییها میپرهیزند. زیرا بیشترِ آنان از ثروت و رفاه بهرهمندند و چون، برخلاف ما، هویت ملیشان شکوه خود را از دست نداده، نیازی ندارند برای دستیابی به جایگاه راستین خود، از ملتهای بهاصطلاح فرادست، یعنی فرنگیها، پیروی کنند تا شبیه آنان شوند. از نگاه جوان ثروتمند عربی، او چیزی کم از جوان غربی ندارد و ازاینرو، بسیار کمتر از ما از فرهنگ غربیها پیروی میکند.
انتهای پیام


نظرات