«به بهانهي تجليل از ژاله علو در جشن سينماي ايران» تاريخ شفاهي راديو، تئاتر و سينماي ايران از زبان “ژاله علو”
امسال و در هفتمين جشن خانهي سينما از 5 تن از هنرمندان سينماگر كشور تجليل ميشود.
به اين بهانه، خبرگزاري دانشجويان ايران(ايسنا) طي گفتوگويي با ژاله علو به عنوان يكي از اين 5 هنرمند، مروري بر تاريخ سينما، راديو و تئاتر ايران دارد.
علو گفت: پنجاه سال كار كردن براي مردم و جلب كردن محبت آنها كار سختي است كه ما با عشق به آنها توانستيم به آن دست پيدا كنيم.
ژاله علو، بازيگر راديو، تلويزيون، سينما و تئاتر و جزو شاخص افراد در حوزه دوبله، در سال 1306 در تهران متولد شد.
علو در گفت و گو با خبرنگار ايسنا، درباره شروع فعاليت هنري خود يادآور شد: سال 26 كه از دانشسراي مقدماتي تهران فارغالتحصيل شدم. دبير ادبياتم كه يكي از سه خانم گوينده در راديو بود ( طوسي حاويري) به من پيشنهاد كرد تا به راديو بروم و گويندگي برنامه را به عهده بگيرم.
بعدها علاوه بر كار گويندگي ،يكي دو نمايشنامه كه مرحوم خطيبي و ديگران نوشته بودند را بازي كردم ، تا اينكه مجموعه ” داستان شب” شروع شد و از اين جا به بعد به صورت دائم كار بازنگري در راديو را شروع كردم.
يك سال بعد تبليغ كلاسهايي را كه دكتر كوشان با همراهي يك كارگردان قديمي به نام دريا پيگي راه انداخته بود ديدم و در كلاسفن بيان ثبت نام كردم. وقتي به آنجا مراجعه كردم. انها پيشنهاد كردند كه نقشي در فيلم ”طوفان زندگي” داشته باشم. اين فيلم در واقع اولين فيلم فارسي بود كه بعداز ساليان ساخته ميشد، بعد از اين فيلم واريه بهاري به كارگرداني مرحوم خطيبي و فيلم ” زنداني امير” را به كارگرداني دكتر كوشان كار كردم تا اينكه در سال 28 وارد هنرستان هنرپيشگي شدم.
علو ادامه داد: هنرستان براي من از نظر تئاتري و تنوع استادها خيلي جالب و مفيد بو د، در آنجا هم مدرك ميگرفتم و هم از استادان مختلف براي كارها استفاده ميكردم.
اين جامعه تمام آن چيزهائي بود كه من ميخواستم به آن ها برسم رئيس هنرستان مرحوم نامدار و معاون ايشان عنايتالله شيبابي بود و من در هنرستان هم دوره افرادي چون محمد نوري، ژازه طباطبائي. حبيب كسمائي ، رئيس فيروز، اعلام دانائي، عاطفي، آذر دانشي و ... بودم.
حدود دو سال و نيم كار تئاتر كردم و اولين تجربه خود را از تئاتر فردوسي شروع كردم. در واقع بعد از رفتن گروه نوشين دكتر نامدار تصميم گرفت تا با همكاري آقاي استپانيان نمايشنامه ” ماري مادلن” را بگذراند. در اين اجرا مرحوم مهين ديهيم، مرين، علي محمدي، سارنگ و آقاي محمود سبحاني ، مسعود زادگان و ... بازي ميكردند.
بعد هم در نمايشهاي ”لبخند مرموز” ،”تلافي” و ... بازي كردم ، تا اينكه در تئاتر تهران ميخواستند نمايش آقامحمد خان را بگذارند و چون رئيس تئاتر تيپ من را برا بازي در نقش يك دختر ايراني مناسب ميدانست، دنبال من آمدند. بعد از آن مجددا به تئاتر فردوسي برگشتم و با محروم محتشم، نمايش ”شاه صفي” را بازي كردم و بعد از آن در ك ارهايي چون ” تومان مني” ، ” جاسوسه” ، ”توپاز” ، ”سوگلي حرمسرا” ، ”دزد ناشي”، ” سرباز فداكار” ، ” زواياي حرم” و ” شعله” كار كردم.
علو درباره شروع بازي در تئاتر و راديو و نخستين تجربههاي بازيگري خود، گفت: اوايل كه وارد حيطه بازيگري شدم، با وجود اينكه در هنرستان ديده بودم، ولي هنوز جايگاه خود را پيدا نكرده بودم، چون تا زماني كه يك هنرپيشه كار مداوم نداشته باشد و تجربههاي شخصي پيدا نكند، در اين حرفه جا نميافتد.
من خوب يادم است كه در اولين نمايشنامهآي ك بازي ميكردم، بايد به يك تابلو نگاه ميكردم و ميخنديدم، ولي اصلا خندهام نميگرفت. پسر به ناچار يي از همكاران پشت پرده ميايستاد و براي من شكلك در ميآورد تا خندهام بگيرد اين در حالي بود كه من هر روز خانم ديهيم را ميديدم كه به راحتي به روي صحنه گريه ميكند و ميخندد، هرچند كه بعد از مدتي كار كردن، من هم تمام نقشها را لمس ميكردم ووقتي در نمايشنامه ” در سايه حرم” بازي كردم به واقع تمام مدت روي سن اشك ميريختم در راديو هم تمام ما اين شرايط را به وجود ميآوريم و با وجود اينكه مسئولين فقط به صداي خنده و گريه بسنده ميكنند ولي تمام ما سر تمرين و خواندن متن خودمان ميخنديم و يا گريه ميكنيم و تمام سعي خود را در جهت تحت تاثير قرار دادن مردم به كار ميبنديم.
علو ادامه داد: بعد از دو سال و نيم كار در تئاتر چون فعاليتهاي زيادي در راديو داشتم، ان را كنار گذاشتم. در واقع هنر تئاتر احتياج بهوقت وقف كرده دارد. تئاتر را نبايد بازي گرفت، چون كار تئاتري بايد تداوم داشته باشد.
در يك پلان سينمايي يا تلويزيوني وقتي ما دچار اشتباه ميشويم، كارگردان فيلم را نگه ميدارد و دوباره فيلمبرداري ميكند ولي وقتي هنرپيشه روي سن تئاتر حاضر ميشود هر اشتباهي كه انجام دهد، امكان جبرا آن نيست يعني در تئاتر ما با جماعت زندهاي سر و كار داريم كه نشستهاند و با ما ارتباط برقرار ميكنند. آنها از ما كار خوب ميخواهند و به همين دليل هم تئاتر احتياج به وقت مناسب و عميق دارد.
هر چند كه هر كسي كه كار تئاتري كرده است ( حتي يك كار خيلي كوچك) در تجربه بازيگري سينما و تلويزيون او خيلي موثر است.
ما وقتي روي سن ميايستيم، ناچاريم آخرين ميزان صدا را برسانيم، پس صداي ما تقويت مي شود، از طرفي در يك نقش در تئاتر خيلي مهم است من هنوز هم عاشق تئاتر هستم ولي ديگر كششش كار بر روي سن تئاتر راندارم.
علو در ادامه با اشاره به فعاليتهاي ديگر خود، بعد از كنار گذاشتن تئاتر، گفت: بين سي تا چهل، شايد بيشتر از چهل و خوردهاي فيلم بازي كردم، كه از آن جمله ميتوان به ” افسون گر” 32 ، عروس جمعه 33، اقا محمدخان و ماجراي زندگي ، ” اتهام” ، ” يعقوب ليث صفاري” ، ” طلسم شكسته” ، ” بيژن و منيژه” ، ”آسمون جل” ، ” ستارهها” ،”صفر علي” ، ” پيمان” و ... بازي كردم و در آن زمان هنوز فيلمها به آن فرم خيلي تجاري و سبك نرسيده بود، به همين دليل هم من مندتها كار نكردم، چون صورت فيلمها تغيير كرده بود، اين روند ادامه داشت تا سال 50 كه ”داش آكل” را با آقاي كيميائي، ” آدمك” را با حرير تاش و ”پل” را با آقاي خسرو پرويز ، ” قلندر” و ” طوقي” را با مرحوم حاتمي و ” پنجره” با جلال مقدم كار كردم و بعد هم مجددا كار نكردم تا بعداز انقلاب در سريال ” اميركبير” به كارگرداني آقاي نيكپور بازي كردم.
علو در خصوص شروع كار دوبلاژ، گفت: نخستين بار دكتر كوشان از من درخواست كرد تا در فيلم ” مادر” به جاي دلكش صحبت كنم و به همين ترتيب كار دوبل را شروع كردم.
بعد از آن هم خود دكتر فيلمهاي الماني ميآوردند كه من به همراهي افرادي چون سيامك رستمي، ملك مطيعي، برادر بهروز وثوقي و ... در يك سالن كوچك آنها را دوبله ميكرديم.
از كارهاي ديگرم دوبله تعدادي از كارتونهاي والت دسيني، مثل پينوكيو، سفيد برفي، سيندرلا، زيباي خفته، گربههاي اشرافي و ... بود.
تجربه دوبله كارهاي كارتوني ،بسيار زيبا است.
چون در اين كارها هر چيز غير ممكني ، تبديل به ممكن ميشود و تمام چيزهاي زشت و زيبا نمايش داده ميشوند، پس ما به راحتي ميتوانيم با اين شخصيتها ارتباط برقرار كنيم.
وقتي اين شخصيتهاي زيبا و لطيف كارتوني را ميديديم يك نوع لطافت به همه ما دست ميداد و به همين دليل با شوق تمام كار ميكردم، چون تمام اين موجودات داراي حسن بودند و شخصيتهاي و اقعي بودند كه نمايان كننده حقيقتهاي زشت و زيبا هستند.
در ادامه علو درباره دوبله مجموعه تلويزيوني ” سالهاي دور از خانه” و سختيهاي اين كار پر حجم گفت: اين سريال بزرگترين كار دوبله من بود كه حدود دو سال و خوردهاي طول كشيد و من در اين زمان تمام كارهايم را كنار گذاشتم، چون با وجود مديريت دوبلاژ چنين كار سنگيني بس وظيفه خطيري هم به دوش من بود، از طرفي كار جالبي بود كه در پخش قسمتهاي اول آن توجه مردم هم جلب شده بود.
در مرحلهي اول جمع كردن يك گروه براي هر هفته. كار خيلي سختي بود، چون ترجمههايي هم كه به دست من ميرسيد به روز بود و همين امر روند پيشرفت كار را كند ميكرد. از طرفي هر كدام از گويندهها مشكلات خودشان را داشتند مثلا خانم شيرزاد، كه نقش اول راداشت، پدرشان در حين كار فوت كرد و من در اينجا هيچ كاري نميتوانستم انجام دهم.
از طرفي كار دوبله مصادف با ايام دهه فجر بود كه فيلمهاي فارسي را اين افراد بايد دوبله ميكردند، پس تصور كنيد كه من بايدتمام اين افراد را جمع ميكردم و بعداز اتمام دو بله يك كار فارسي از آنها نقشهاي ژاپني ميخواستم.
علو به ايسنا گفت: نكته جالب در كار دوبله اين سريال حضور افرادي بود كه ساليان سال كار دوبله نكرده بودند ، مثلا خانم قاسمي بعد از يازده سال، خانم خردمند بعد از بازگشت از خارج از كشور با وجود اينكه مدتها بود كار خاصي انجام نداده بود و حتي خانم فضلالهي با وجود اينكه اصلا جزو گروه دوبلاژ نبودند، يكي از نقشها را پذيرفتند و همه اين افراد بسيار موفق بودند و اين سريال هم به خوبي و با مشقات زياد به اتمام رسيد. بعد از آن من مديريت دوبلاژ چند مجموعه كارتوني براي كودكان مثل كارتون سرندي پيتي، پت پستچي، دهكده حيوانات، الفي و ... را داشتم.
علو با اشاره به تغييراتي كه در روند كارهاي هنري در حوزه راديو، تلويزيون، سينما، تئاتر و ... بعد از انقلاب روي داده است، گفت: اصل كار تغيير نكرده است، چون گروهي رفته اند و به جاي آنها نيروي جوانتر و ميانسال آمدهاند ولي در نوع كار تغييراتي صورت گرفته است. هر چند كه من معتقدم كه با جلو رفتن زمان ما بايد از لحاظ تكنيكي وقتي هم جلو برويم. زماني در خانه مردم فقط راديو و گاها تلويزيون بود. ولي امروز جاي اين وسائل را نوارهاي سيدي، ويدئويي، ماهواره، اينترنت و ... گرفته است.
آن زمان اين حجم عظيم برنامههاي گوناگون به راحتي در دسترس مردم نبود و به همين دليل آنها فرصت داشتند تا براي ديدن تئاتر، سينما و ... بروند.
اما امروز فعاليت زياد مردم، شلوغي، ترافيك و ... باعث ميشود تا كمتر كسي وقت ديدن فيلمي يا تئاتري را بكند.
خود من به شخصه وقتي از ساعت شش صبح مشغول كار در راديو و واحد دوبلاژ و ... هستم، پس ساعت هفت بعداز ظهر ترجيح ميدهم تا در خانه استراحت كنم.
پس امروز براي داشتن تئاترو سينما، در طولاني مدت بايد آنها را حمايت كنيم.
همين طور دست اندركاران و پيشكوستان هنري هم بايد حمايت شوند. بسياري از اين افراد مشكلاتي دارند كه شايد من و شما از آن خبر نداريم ولي آيا به واقع كسي نبايد به اين موارد رسيدگي كند.
علوي به ايسنا گفت: مثلا حميد قنبري با آن نقشهاي ماندگار و زنده چرا امروز از يادها فراموش ميشود، در حالي كه درتمامي مراسمي كه به اين گونه ترتيب داده ميشود، يكي از افرادي كه حتما بايد حضور داشته باشد، شخص قنبري است ، چون اين فرد در راديو، موسيقي، سينما، تئاتر، دوبله و حتي موسيقي اين مملكت سهم بزرگي دارد.
درست است كه او امروز به دليل مشكلات جسمي و بيماري ديگر كشش كار را ندارد ولي اين دليل نميشود كه ما او را فراموش كنيم.
علو در پايان با تاكيد بر ياداوري نام پيشكوستان هنر، گفت: اين دعوت كردنهاي مقطعي جبران هيچ چيز را نميكند، بلكه مسئولين بايد در طولاني مدت جوياي حال اين افراد باشند، آدمهايي كه تعدادشان در عرصه هنر ايران كم نيست. اينها احتياج به يادآوري حمايت و رسيدگي دارند.
انتهاي پيام
- در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
- -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
- -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
- - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بیاحترامی به اشخاص، قومیتها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزههای دین مبین اسلام باشد معذور است.
- - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر میشود.
نظرات