در نشست «اخلاق در شاهنامه» عنوان شد: پيام ملي شاهنامه، داعيهي رهبري جهان است
پيام ملي شاهنامه، داعيه رهبري جهان است. پيام ملي اين اثر فقط اين نيست كه ما از مرز و بوم و خاك خود مراقبت كنيم، بلكه فردوسي معتقد است ايراني اين توانمندي و پتانسيل را دارد تا بر تمام دنيا حكمراني كند.
به گزارش ايسنا، در نشست «اخلاق در شاهنامه» كه به همت معاونت فرهنگي جهاد دانشگاهي واحد تربيت معلم برگزار شد، دكتر باقري ـ عضو هيات علمي اين دانشگاه ـ با اشاره به بحث ناسيوناليسم در شاهنامه فردوسي گفت: فرانسه آغازگر ناسيوناليسم و عامل پرورش آن در كشورهاي جهان است. آنچه كه در كشور ما از قديم، فردوسي، انديشمندان و مبارزان شعوبيگري به آن پرداختند، چيزي نيست كه بشود در مفهوم ناسيوناليسم به آن نگاه كرد. زيرا ناسيوناليسم خودش وحدتي است كه يك كشور با تمام ابعادش از نظر جغرافيايي و زباني پيدا ميكند و در يك حيطه واحد براي رسيدن به يك هدف واحد تلاش ميكنند. در اين چندين قرني كه از عمر ايران ميگذرد، در هيچكدام از اين سلطنتها ايران آن وحدت ملي را پيدا نكرده كه بتوان مفهوم ناسيوناليسم را در آن ديد.
وي افزود: ايرانيها خاطرات مبهمي پيش از مهاجرت و عقايد ديني پيش از ظهور زرتشت داشتند و بعد اعتقادات زرتشت كه به آن اضافه شد و خاطرات جنگها و دلاوريها، فداكاريها، همه و همه جمع شده و حماسه ملي را تشكيل ميدهد. درواقع فردوسي در مقطعي كار خودش را شروعي ميكند كه مفهوم مليت دستخوش خطرات بسيار خانمانسوز و شديدي شده است؛ از يك طرف يك ترك غير ايراني بر ايران حكومت ميكند و از طرف ديگر زبان عربي هم به شدت گسترش پيدا كرده و ايران رو به اضحلال ميرود، نديشههاي خودباوري و تصور از خويشتن ايراني دستخوش انحطاط شده، اينك در اينجام لازم است در يك مقطع مناسب يك شاعر توانمند بيايد تمام اين سرمايههاي عظيم، روايتهاي داستناي و حقيقي را جمع كند و به صورت يك مجموعه حماسي بيافرينند.
باقري خاطرنشان كرد: نگاه فردوسي به ايران از چهار منظر شكل ميگيرد؛ نگاه اول، نگهداشت فرهنگ ايران است؛ به اين معنا كه فردوسي زماني سرودن شاهنامه را آغاز كرد كه بسياري از منابع فرهنگي و تاريخي ما از بين رفته بود و در زمان اشكانيان ايرانيان هيچ اطلاعي از تاريخ و دوران هخامنشي خودشان نداشتند و با اين كار پيشينه خود را و ملتش را در قالب داستان، اسطوره و حماسه به آيندگان منتقل كرد.
وي تصريح كرد: اولين كار مهم فردوسي، درواقع انتقال فرهنگ ايران به ماست و تمام آن منظومه فكري ـ اخلاقي را كه ايرانيان به آن معتقد بودند، از جمله اخلاق ايراني چون خداپرستي، دينداري، مهر به زن و فرزند، خردمندي، جوانمردي و... در شاهنامه خيلي روي اين مسائل كار شده است و ميتوان گفت اخلاق مطرح شده در شاهنامه اخلاق كاملا ايراني است و ساخته و پرداخته شخص فردوسي نيست، بلكه ميراث كهني است كه از قديم به او رسيده و او اين مطالب را به صورت حكمت ايراني در شاهنامه مطرح كرده است.
اين عضو هيات علمي دانشگاه اظهار كرد: در انتقال فرهنگ پيش از اسلام و پس از اسلام در جهان دو نفر خيلي تلاش كردند؛ يكي «ابن مقنع» كه در حقيقت فرهنگ پيش از اسلام را به دنياي عرب انتقال داد و ديگري فردوسي كه فرهنگ پيش از اسلام را به دنياي ايران انتقال داد و از اين نظر، اثر فردوسي كار بسيار ارزشمندي تلقي ميشود.
باقري شاهنامه را ستبرترين ستون زبان فارسي دانست و تاكيد كرد: نگاه ديگر فردوسي، پاسداري از زبان فارسي است. اينكه ميگويد «عجم زنده كردم بدين فارسي» به اين معنا بوده كه عربها ايرانيان را عجم ميناميدند و عجم يعني گنگ، قوم درجه 2، قومي كه از صحنه گيتي كمكم ناپديد ميشد و زبانش هم عوض ميگشت. فردوسي با آوردن تركيبات ناب، كلمات ناب و سخنان سنجيده و بليغ، درواقع ستبرترين ستون زبان فارسي را پديد آورد كه خيلي حايز اهميت ميباشد.
وي با بيان اينكه پيام ملي شاهنامه، داعيه رهبري جهان است، افزود: پيام ملي شاهنامه فقط اين نيست كه ما از مرز و بوم و خاك خودمان مراقبت كنيم، بلكه يك ايراني اصولا از قديمالايام داعيه رهبري جهان را داشته و معتقد است كه تمدن و فكر او فراتر از تمام جهان است و تكوين تمدن بشري از ايران آغاز شده است و فردوسي معتقد است كه ايراني اين توانمندي و پتانسيل را دارد تا بر تمام دنيا حكمراني كند. هزار سال ايران بر 20 شكور دنيا حكم ميراند، در نقاشي تخت جمشيد كه نگاه ميكنيد ميبينيد كه نمايندگان كشورهاي مختلف براي شاه ايران باج ميآورند. در تورات هم از كوروش و داريوش به نيكي ياد شده و افلاطون از آنها به عنوان مدير خردمند و نماد مديريت صحيح در آن روزگار. روزگاري كه سيستمهاي ارتباطي قوي وجود نداشت ياد ميكند و ادعاي آنان در آن روزگار واقعا برحق بوده؛ چون حجم عظيمي از كره زمين تحت سيطره ايران بود و ايرانيان اين تصور را داشتند كه ميتوانند بر كل دنيا رهبري كنند.
باقري خاطرنشان كرد: اوج شعوبيگري آن روزگار در شعر فردوسي تكوين و نمود پيدا ميكند و در حقيقت فردوسي ميخواهد بگويد كه اي مردم ايران بيدار شويد و خودتان را قبول داشته باشيد، شما ريشه داريد و تازه به دوران رسيده نيستيد و به همين سادگي نبايد ارزش و اعتبار خودتان را از دست بدهيد. اين نگاه فردوسي به بحث ايران و مليت است و معتقد است اگر مليت و در حقيقت آن عرق ملي از بين برود، كشور دستخوش نابودي خواهد شد.
رييس كتابخانه دانشگاه تربيت معلم گفت: شاهنامه چكيده فرهنگ و تمدن ايران باستان است كه با فرهنگ اسلامي نيز آميخته شده و فردوسي با يك حكمت و معرفت اسلامي پربارتر و با شاخ و برگ بهتري، اين فرهنگ باستاني را براي نسلهاي بعد از خود منتقل كرده است.
اين استاد دانشگاه در پايان گفت: شاهنامه شناسنامه ما و نشاندهنده هويت ماست و نه فقط ما، بلكه بسياري از اديبان جهان ادعا ميكنند كه شاهنامه بزرگترين منظومه حماسي جهان است؛ چه از حيث تنوع موضوعات، مسائل غير جنگي، اندرزهاي موجود در آن، مفاهيم اخلاقي و حكمي واقعا شاهنامه را بر فراز همه حماسههاي جهان قرار داده است. شاهنامه كتاب ايران است و كتاب شاهان نيست و نيز بايد گفت كه گر چه بعد از انقلاب در زمينه خود كتاب شاهنامه كارهاي جدي صورت گرفته، اما متاسفانه رسانه ملي كه حجم عظيمي از مردم مخاطبش ميباشند، در به روز كردن مطالب شاهنامه با شگردهاي امروزي چون فيلم سينمايي، نمايشنامه، تئاتر و غيره در معرفي اين كتاب عظيم براي جوانان هيچ كاري انجام نداده است.
انتهاي پيام
- در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
- -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
- -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
- - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بیاحترامی به اشخاص، قومیتها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزههای دین مبین اسلام باشد معذور است.
- - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر میشود.
نظرات