• دوشنبه / ۲۰ خرداد ۱۳۸۷ / ۱۰:۰۷
  • دسته‌بندی: فرهنگ2
  • کد خبر: 8703-08877
  • خبرنگار : 71219

يك باستان‌شناس: تخريب كتيبه‌ي خارك فقط از ضعف كلان مديريتي ناشي مي‌شود گويا فقط 10 تا 15 درصد اثر سالم مانده است

يك باستان‌شناس:
تخريب كتيبه‌ي خارك فقط از ضعف كلان مديريتي ناشي مي‌شود
گويا فقط 10 تا 15 درصد اثر سالم مانده است

يك كارشناس ميراث فرهنگي درباره‌ي تخريب كتيبه‌ي خارك، گفت: «بهتر است كه مديران به‌جاي فرافكني حقيقت را بگويند و تلاش كنند كه وظيفه‌ي خود را انجام دهند، زيرا عكس‌هايي كه از وضعيت قديم و جديد اين كتيبه منتشر شده‌اند، نشان مي‌دهند كه گويا اين كتيبه فقط 10 تا 15 درصد سالم مانده است».

محمدتقي عطايي در گفت‌وگو با خبرنگار بخش ميراث فرهنگي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، با اشاره به گفت‌وگوهايي كه در چند روز گذشته درباره‌ي تلاش افرادي براي مخدوش كردن نام خليج فارس و هويت ايراني آن منتشر شده‌اند، تصريح كرد: «اگر خطايي در تخريب اين كتيبه وجود دارد، تقصير كساني نيست كه ادعا مي‌كنيم، با فرهنگ ايراني ضديت دارند، بلكه اين امر فقط از ضعف كلان مديريتي ناشي مي‌شود، به‌ويژه اين‌كه اين كتيبه نه مستندنگاري شده و نه براي تهيه‌ي مولاژ و حفاظت درست از آن اقدامي شده است».

او با تأكيد بر اين‌كه اين ضعف در درجه‌ي نخست به مديريت استان بوشهر برمي‌گردد، ادامه داد: «البته بخش مربوط به كتيبه‌هاي سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري نيز در اين‌باره مسؤول است كه از آبان‌ماه سال گذشته و با كشف كتيبه، تا خردادماه امسال كاري براي آن انجام نداد. آن هم در شرايطي كه وجود عوامل انساني، جانوري و آب‌وهوايي كه به اين كتيبه مي‌توانستند، آسيب برسانند، بايد درنظر گرفته مي‌شدند و دست كم بايد مولاژي از آن تهيه مي‌شد، نه اين‌كه آن‌را اين‌گونه به امان خدا رها كنند».

عطايي بيان كرد: «اين درحالي است كه به‌تازگي در شرق افغانستان يك نقش‌برجسته از شاپور اول پيدا شده كه فرانسوي‌ها روي آن كار كرده‌اند و با توجه به اين‌كه آنجا يك منطقه‌ي حساس است كه احتمال تخريب و نابودي اين اثر وجود دارد، نخستين كاري كه كردند، انجام اسكن ليزري از كتيبه بود. به اين ترتيب، در صورت بروز هر اتفاقي، همان نقش را روي يك صخره با دستگاه مي‌توانند بتراشند؛ ولي درباره‌ي كتيبه‌ي خارك، چنين كاري را انجام نداديم، حتا يك عكاس سه‌بعدي يا فتوگرامتري نيز گرفته نشد. درحالي‌كه اين كارها، هزينه‌هاي كمي براي سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري هستند».

وي در ادامه به نقش ضعيف پژوهشكده‌ي سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري اشاره كرد و توضيح داد: «هر كتيبه‌اي كه در جايي كنده مي‌شود، در ذات خود با چيز ديگري در ارتباط است و بايد در بافت و بستر محيطي خود، تجزيه و تحليل شود. به‌عنوان مثال، كتيبه‌اي كه از خشايارشا در كنار درياچه‌ي وان تركيه پيدا شد، نمونه‌اي براي اين مسأله است. در متن اين كتيبه آمده است كه پدر من داريوش در اينجا كاخي ساخته بود و جاي اين كتيبه‌ها را درآورده بود، ولي در آن چيزي ننوشت، من اين نوشته‌ها را اضافه كردم. اين نشان مي‌دهد كه در كنار اين كتيبه، كاخي وجود داشته است».

او ادامه داد: «كتيبه‌ي بيستون كه بر شاهراه خراسان بزرگ مشرف است، نمونه‌ي ديگري است، زيرا كاروان‌هايي كه به‌طور مرتب از بابل به سمت همدان و ري يا برعكس مي‌رفتند، هميشه اين كتيبه را مي‌ديدند. در نتيجه با وجود اين مسايل، اصلي‌ترين ضعفي كه درباره‌ي كتيبه‌ي خارك وجود دارد، اين است كه هيچ بررسي انجام نشد كه مشخص شود، در كنار اين كتيبه، تپه، سايت يا كاخي وجود دارد يا خير».

عطايي گفت: «پژوهشكده‌ي باستان‌شناسي بايد يك گروه قوي و قهار را كه با موضوع آشنايي داشتند، به منطقه مي‌فرستاد. اگر هم چنين گروهي را فرستاده است، بايد مشخص شود كه براي چه كاري رفتند و چه كردند».

اين باستان‌شناس اظهار داشت: «بايد درنظر داشت كه اين كتيبه تنها يا بزرگ‌ترين سند براي اثبات هويت ايراني خليج فارس نبوده است، به‌ويژه اين‌كه متن آن اصلا درباره‌ي خليج فارس نيست و ما اسناد و مدارك زياد ديگري داريم مانند كتيبه‌اي كه به داريوش مربوط است و در آن، از خليج فارس صحبت شده است. البته براي اثبات صيانت ايران از خليج فارس فقط به اين چيزها نياز نيست».

او با اشاره به متن كتيبه‌اي از داريوش كه در كانال سوئز در مصر كشف شده است، افزود: «زماني كه كانال سوئز را به‌شكل امروزي مي‌كندند، تكه‌هايي از چند كتيبه پيدا شدند. يكي از آن‌ها به سه زبان فارسي باستان، ايلامي و بابلي و بخش فارسي آن قابل خواندن بود. اين متن بيان مي‌كند كه اهورامزدا خداي بزرگ است كه آسمان را آفريد، كه اين زمين را آفريد، كه مردم را آفريد، كه شادي را براي مردم آفريد، كه داريوش را شاه كرد، كه به داريوش اين شهرياري را داد. در متن اين كتيبه هم‌چنين آمده است كه من داريوش هستم. شاه بزرگ، شاه شاهان، شاه مردماني از تمام تبارها. من پارسي هستم، از پارس مصر را گرفتم، فرمان دادم، اين ترعه را بكنند، از رودي به نام نيل كه در مصر روان است، به طرف دريايي كه از پارس مي‌آيد. آنگاه اين ترعه كنده شد، همان‌طور كه من فرمان دادم».

انتهاي پيام

  • در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های دین مبین اسلام باشد معذور است.
  • - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر می‌شود.

نظرات

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
لطفا عدد مقابل را در جعبه متن وارد کنید
captcha