• یکشنبه / ۶ دی ۱۳۸۸ / ۱۰:۰۰
  • دسته‌بندی: گردشگری و میراث
  • کد خبر: 8810-00763.156497
  • خبرنگار : 71021

نور خدا خاموش نمي‌شود قبرستان بقيع غريب‌ترين نقطه‌ي شهر مدينه است

نور خدا خاموش نمي‌شود
قبرستان بقيع غريب‌ترين نقطه‌ي شهر مدينه است

«ارحم في هذه الدنيا غربتي...حواسم دائما به شماست، مي‌دانم كه غريبيد...»

تنها قبرستان مدينه، پس از گذشت سال‌ها هنوز غريب‌ترين نقطه‌ي شهر است، جايي كه شب‌ها به بي‌قراري چشم زائران و روزها به قرارهاي عاشقان، آرام است.

به گزارش خبرنگار بخش حج و زيارت خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، بقيع درنظر نخست براي همه آشنا مي‌آيد، حتا آن‌ها كه سفر اول‌شان را به مدينه تجربه مي‌كنند، با وجود اين‌كه هيچ نشان خاصي در شهر براي يافتنش ديده نمي‌شود.

پس از هر نماز، جمعيت زيادي هروله‌كنان به سمت قبرستان بقيع حركت مي‌كنند. برخي هم ترجيح مي‌دهند، آرام و زمزمه‌كنان مسير طريقت را طي كنند؛ اما ورود براي همه يكسان نيست، ‌اين‌جا ساعت بي‌قراري زن‌ها بيش‌تر است، سهم آن‌ها از همه‌ي بقيع و زيارت چهار امام معصوم (ع) و اهل بيت پيامبر (ع) دقايقي زيارت از پشت حصارهاي رنگ‌باخته است.

مأموران سعودي از ورود زن‌ها به قبرستان جلوگيري مي‌كنند. آن‌ها به حضور زنان در اين مكان اعتقادي ندارند و زن‌ها فقط در ساعات پاياني روز و پس از نماز عصر، از پشت ميله‌هاي بقيع مي‌توانند ذكر بگويند و نجوا كنند.

آن‌هايي كه اجازه‌ي ورود به قبرستان را به هر دليلي ندارند، در بين‌الحرمين به خواندن زيارت‌نامه مشغول مي‌شوند. گاهي هم بغض‌هاي شكسته‌شده‌ي زائر، بهانه‌اي براي شرطه‌ها و مأموران ارشاد سعودي مي‌شوند. اصلا اين‌جا برخورد با زائر بهانه نمي‌خواهد، همين كه كتاب دعايي دست زائري باشد، تذكري را از سوي پليس مدينه درپي خواهد داشت!

وقت قرار، پشت در بزرگ قبرستان كه اتفاقا هميشه هم روي زائران باز نيست، بسيار شلوغ مي‌شود. بيش‌تر نگاه‌ها معمولا به يك نقطه از قبرستان خيره است، آن‌جا كه مزار پاك چهار امام معصوم (ع) قرار دارد و خلوت‌ترين جاي قبرستان است و فقط راه براي كبوترهاي شهر باز است كه جَلد هميشگي اين مكان‌اند.

به دشواري مي‌توان از ميان انبوه جمعيت علاقه‌مند براي زيارت و ورود به قبرستان بقيع عبور كرد كه تازه پس از آن همه سختي، به بلوك‌هاي قرمزي مي‌رسيم كه به‌نظر، حد آخر رفتن است و آن‌جا بايد ايستاد. بين اين بلوك‌ها و نرده‌هاي دوم فاصله‌اي است كه مأموران و مبلغان سعودي ايستاده‌اند و هر از گاهي به زائران تذكر مي‌دهند كه «حاجي كتاب ممنوع» يا «با صداي بلند زيارت نكنيد» يا «گريه نكنيد» و يا «عكس نگيريد» و خود از اين فرصت استفاده مي‌كنند تا به تبليغ و ارشاد زائران بپردازند.

آن‌ها براي اين‌كه با زائران كشورهاي مختلف ارتباط برقرار كنند، از افراد هم‌كيش و فرقه‌ي زوار استفاده مي‌كنند تا هيچ مشكلي براي بيان اعتقادات و انديشه‌ي خود نداشته باشند و به‌راحتي ارتباط برقرار كنند.

نزديكي مزار متبرك امامان معصوم (ع) هميشه شلوغ است و هر زائري به زباني متفاوت به توسل‌جويي مشغول است. خيلي‌ها احساسات خود را كنترل مي‌كنند تا مبادا رفتارشان به تذكر مأموران سعودي منجر شود. بسياري هم سرگردان‌اند، نمي‌دانند كجا بايد دنبال مزار كه بگردند، آخر هيچ مدفني، نشاني ندارد و آن‌ها كه آگاه‌ترند، تلاش مي‌كنند به ديگران كمك كنند.

اين‌جا هيچ راهنمايي براي آشنايي بييش‌تر وجود ندارد، فقط تذكر است كه نصيب مي‌شود. براي همين، برخي زائران با كاروان‌هاي ايراني همراه مي‌شوند تا دست كم از توضيح‌هاي آن‌ها بهره‌اي ببرند كه آن‌ها هم از تذكر‌هاي مأموران سعودي در امان نمي‌مانند.

كنترل و حضور نيروهاي سعودي در اين قسمت از قبرستان به سبب اشتياق زياد زوار، بيش‌تر است. اجازه‌ي نزديك شدن به مزار ام‌البنين، مادر حضرت ابوالفضل العباس (ع) هم به كسي داده نمي‌شود. آن قسمت را نيز با نوار قرمز جدا كرده‌اند و از ورود زائران به آن محدوده جلوگيري مي‌كنند؛ اما به‌نظر، تمام ممانعت‌ها و برخوردهاي مأموران سعودي فقط اشتياق زائران را بيش‌تر مي‌كند.

مظلوميت و غربت از در و ديوار بقيع موج مي‌زند و اين‌كه اولياي خدا اين‌قدر مظلوم‌اند، هر بيننده‌ي منصفي را آزار مي‌دهد. چگونه مي‌توان ايستاد و نظاره‌گر غربت بود و دم فروبست؟ مدينه چرا خاموشي و دم فروبسته‌اي، آيا زمان آن نيست كه لب بگشايي؟!

شب كه مي‌شود، حرم نبوي با نورهاي متنوع مي‌درخشد؛ اما بقيع در تاريكي و خاموشي محض به‌سر مي‌برد. سكوت آن را فراگرفته، درها بسته و ديوارها احاطه‌اش كرده‌اند و بقيع دور از دسترس عاشقان و محصور است. آن وقت، زمان قرارهاي عاشقانه‌ي بين‌الحرمين فرامي‌رسد، درست روبه‌روي بقيع و تكيه به ديوارهاي حرم سبز نبي اكرم (ع)، آن‌جا كه هر كسي گوشه‌ي عزلتي برمي‌گزيند و در خلوت حرم و دور از چشم مأموران، راز و نياز مي‌كند.

در تفكر نيايش به‌سر مي‌برم كه زائري مي‌گويد: «نور خدا خاموش نمي‌شود» و دل مي‌سپارم به روضه و نجواي شبانه‌اش كه مي‌گفت: «يا فاطمه من عقده دل وا نكردم / گشتم ولي قبر تو را پيدا نكردم».

اين همان اعتراض مأموران سعودي است و اگر نبود روايت صريح پيامبر (ع) و سفارش ايشان، آل سعود همين بقيع را هم نابود مي‌كردند، چراكه نمي‌خواهند از امام علي (ع) و فاطمه زهرا (س) چيزي باقي بماند؛ ولي غافل از آن‌كه بقيع هويت اسلام و تشييع است و نابودشدني نيست و هر روز بيش‌تر از گذشته در دل مسلمانان جاي خود را باز مي‌كند.

ماه با وجود اين‌كه اين‌جا بيش‌تر وقت‌ها پشت ابر است، اما هيچ‌گاه نور خود را از بقيع دريغ نمي‌كند و اگرچه بقيع خاموش است، ولي با اشك ديده‌ي زائران و خواندن روضه‌ي امام حسين (ع) به كربلا پيوند مي‌خورد و شايد براي همين است كه اين قبرستان آرام، هميشه در دل‌ها آشوب به‌پا مي‌كند.

انتهاي پيام

  • در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های دین مبین اسلام باشد معذور است.
  • - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر می‌شود.

نظرات

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
لطفا عدد مقابل را در جعبه متن وارد کنید
captcha