با این باور آمد که با صداقت و شفافیت کارها را پیش ببرد، اما به نظر میرسد بعد از گذشت یک سال در این باور شک کرده است؛ شکی که خیلی تمایل به صحبت درباره آن ندارد.
حرف از مدیر تئاترشهر است؛ اولین مدیر زن این مجموعه که در یک سال بعد از شروع مدیریتاش با چالشهای مختلفی روبرو بوده است؛ از تعمیر و بازسازی تئاترشهر گرفته تا تعیین اعضای شورای هنری و تعریف جدید برای کاربری سالنها.
پریسا مقتدی در روزهایی که مشغول برنامهریزی و برگزاری جلسه برای ادامه تعمیر سالنهای تئاترشهر بود و نیز همزمان با هفته بزرگداشت تئاتر، در گفتوگویی با خبرنگار تئاتر ایسنا از ناگفتههای خود در این یک سال گفت و تاکید کرد که پذیرای هرانتقاد و نظری درباره تئاترشهر است و البته بهتر آنکه این نظرات به دور از هرگونه پیشداوری مطرح شود.
در این گفتوگو که مشروح آن در ذیل آمده، جزئیاتی از شروع بازسازی سالن اصلی تئاترشهر ذکر نشده است تا نتیجه جلسات در آینده نزدیک مشخص شود.
حدودا یک سال از شروع مدیریت شما در تئاترشهر می گذرد و در این مدت فعالیتها و وضعیت این مجموعه با انتقادها و واکنشهای متفاوتی همراه بوده است. با توجه به آنچه اتفاق افتاده اگر به یک سال قبل برگردید باز هم مدیریت تئاترشهر را قبول میکنید؟
به نظرم اساسا پذیرفتن هر پستی به دلیل بار مسئولیتی آن، دلِ شیر میخواهد. گاهی اوقات آدم آگاهانه و با داشتن توانایی و روحیه، مسئولیتی را میپذیرد و گاهی اوقات هم ناآگاهانه می پذیرد و نمیداند چه کاری انجام میدهد. گاهی اوقات هم از سر خیر و امیدواری است که شاید بتوان کمکی کرد. درباره خودم دست کم آن چیزی که از یک سال گذشته تا کنون میتوانم بگویم این است که هدف من از پذیرش این مسئولیت به عنوان یک تئاتری، بهبود شرایط بود و اینکه بتوانم با درک مشترکی که از تئاتر و خانواده تئاتر دارم، قدمهای موثرتری را بردارم.
پس یعنی انتخاب شما آگاهانه بود؟
تا حدودی آگاهانه و البته از سر همدلی بود. من فکر کردم شاید بتوانم کمکی کنم و حداقل این چیزی است که از روز اول به آن فکر می کردم و تمام تلاشم را هم کردم که به آن جامه عمل بپوشانم.
به عنوان یک خانم چقدر برای این کسب این جایگاه جاهطلبی داشتید؟
واقعا هیچی. نمیدانم این چقدر مثبت است و چقدر منفی. شاید اگر کسی از بیرون نگاه کند و نظر دهد چیز دیگری بگوید، اما برای خودم اینطور نیست، چون وقتی خیلی جوان بودم حوزه مدیریت را در تالار هنر تجربه کردم و با مصائب و مشکلاتش آشنا شدم. البته قطعا ابعاد آن با وضعیت فعلی متفاوت است، اما به هر حال از یک جنس بود. ضمن اینکه نزدیک به 10 سال است که در تئاترشهر همکار بقیه همکاران و دوستانم هستم و میزبان هنرمندانی که میآیند و اینجا اجرا میکنند بودهام. همچنین وقتی این کار به من پیشنهاد شد تقریبا هفت یا هشت ماه یا کمی بیشتر، از مسوولیتم در پست قبلی که مدیریت تالار سنگلج بود، میگذشت و واقعا تازه به مرحله اجرای ایدهها رسیده بودم. من تازه میخواستم با ایدههایی که در سنگلج داشتم کارهایی را اجرایی کنم که این جابجایی پیش آمد، به همین دلیل در آن لحظه میتوانم بگویم که واقعا جاه طلبی نداشتم.
با توجه به جایگاه مهم تئاترشهر در تئاتر ایران و مشکلاتی که این مکان همواره داشته، نگران این نبودید که با واکنشها یا عدم همراهیهایی روبرو شوید؟
راستش خیلی به این بخش فکر نکردم، در عین حال که باز هم تأکید میکنم از آنجا که در فضای تئاترشهر و تئاتر بودم، احساس نمیکردم که نسبت به این انتخاب یک نوع غریبگی وجود داشته باشد. در این بین چیزی که خیلی به آن ایمان داشتم این بود که فکر می کردم شفافیت و صداقت همیشه جواب میدهد و با خودم گفتم که من هم از همین شیوه استفاده میکنم، چون باور داشتم که این کار جواب میدهد و همه چیز را میتواند به نحوی به سمت روشنایی، خوبی و درستی ببرد و امور را اصلاح کند، اما در این لحظهای که دارم با شما صحبت میکنم نمیدانم هنوز باید به این عقیده و ایده، باور داشته باشم یا نه.
چرا شک کردید؟
وی با لبخند پاسخی نداد.
شما که شفافیت و صداقت را سرلوحه کار خودتان قرار دادید، میتوانید خیلی صادقانه بگویید که مثلا بازسازی تئاترشهر کی به سرانجام میرسد؟
زمانی با شفافیت میتوانم بگویم که خودم دقیق مطلع شوم، چون دلم نمیخواهد در مورد تاریخی صحبت کنم که مجددا تحتالشعاع قرار میگیرد، اما آن چیزی که با شفافیت میتوانم در موردش صحبت کنم این است که به قطع و یقین بازسازی تئاترشهر در درجه و گریدی متفاوت از تجربیات قبلی صورت میگیرد.
قبول دارید که در زمانبندیهای اعلام شده برای پایان تعمیر سالنها و شروع بخشهای باقی مانده بدقول شدهاید؟
بله حتما همین طور است، اما امیدوارم مطلع باشید که این بدقولی از طرف من نیست. فکر میکنم خیلی از دوستان و همکاران من تجربهای از این دست داشتهاند. مثلا خانه تئاتر سالهاست که منتظر آماده شدن یک ساختمان جدید است ولی هنوز انتقالی صورت نگرفته است. با این حال نمیخواهم از زیر بار مسوولیت شانه خالی کنم، ولی میخواهم بگویم که این اتفاقات از دشواریهای کارهایی از این جنس است.
شاید بد نباشد که درباره تئاترشهر بگویم ما تمام سالنهای اقماری را میخواستیم تا حد امکان حفظ کنیم، اما شرایط اتاقهای تعویض لباس، سرویسهای بهداشتی، محل ورود و خروجی تماشاچی و... اخلال و مزاحمتهایی را در کار بازسازی ایجاد میکرد که البته میتوانند به صورت جدی بررسی شوند. نکته مهم در این روند این است که معضلات در سطح جایی همچون تئاترشهر درجهبندی دارد و تلاش کردیم تا حد امکان بهترین و سریعترین تصمیمات گرفته شوند، هر چند هر آنچه انجام شده بینقص نیست. با این حال همه اینها دست به دست هم میدهند و درنهایت آن زمانی که دفتر طرحهای عمرانی برای انجام یا پایان کار به ما اعلام میکند ممکن است ما را به قول شما، بدقول کرده باشد.
زمانی که شما مدیریت تئاترشهر را برعهده گرفتید، اگر اشتباه نکنم برنامه بازسازی تئاترشهر از قبل مشخص شده بود، این درست است و اینکه آیا شما مشخصا فقط همان برنامه را اجرا کردید؟
تا آنجا که من مطلع هستم بله. گویا قرار بود که سالن اصلی تئاترشهر که بعد از تمام شدن یک نمایش که آن موقع «دن کامیلو» به کارگردانی آقای کوروش نریمانی اجرا میشد، یعنی از نیمه خرداد وارد بازسازی شود. البته ما حدود 15 روز دیگر هم مهلت گرفتیم، چون کار آقای نریمانی تمدید شد و بعد عملا بازسازی شروع شد آن هم با این توصیف که تغییر کاربری داده شد.
درواقع آن زمان متوجه شدیم که نقشهها و برنامههایی که باید برای سالن اصلی اجرا شود، هنوز تمام نشده و به همین دلیل یک جابجایی در بازسازی پیش آمد و کار به سالنهای کوچک منتقل شد و از نظر زمانی هم نیز این زمان به نیمه دوم سال منتقل شد؛ یعنی زمان بازسازی از 15 خرداد به مهرماه سال 1393منتقل شد.
اگر تصمیم با خود شما بود، در آن برهه زمانی (نزدیکی زمان جشنواره تئاتر فجر) و با توجه به شرایطی که راجع به آن صحبت کردید، باز هم بازسازی را انجام میدادید؟
در مورد زمان شروع، به نظرم بله. مثل همکاران قبلی همین تصمیم را میگرفتم، چون شرایط سالنها چه به لحاظ امکانات فنی و رفاهی و چه به لحاظ ایمنی خیلی ناجور بود. البته شاید هیچ وقت نشود گفت که چه زمانی برای انجام چنین کاری خوب است، مخصوصا اینکه به هرحال تعمیر و بازسازی برای مدتی تعطیلی سالنها را به دنبال دارد و ناگزیر باید از یک زمانی شروع میکردیم. منتها در مورد نحوه اجرا، اگر در اختیار خودم بود، شاید تصمیم دیگری میگرفتم و حرکت را از ابتدا با خیز بیشتری شروع میکردم، یعنی باید از قبل بررسیهای بیشتری را انجام می دادیم.
ما در مرحلهای که بازسازی شروع شد، با اضافه کردن آقای مصدق، سعی کردیم نظرات و خواستههای خانواده تئاتر را از طریق ایشان به بدنه فنی طرح و عمران جهت اجرا منتقل کنیم و عملا طراحی، برنامهریزی، اجرا و اصلاح همه با هم همزمان انجام میشد. طبیعتا اگر من بودم، در بخش اجرایی به شکل دیگری کار را آغاز میکردم؛ بنابراین در مورد زمان شروع بازسازی و تعمیر باید بگویم، بله من هم همین کار را میکردم، اما در مورد نحوه اجرایش تغییراتی را در نظر میگرفتم.
با این حال تاکید می کنم خیلی تلاش میکنم که کیفیت را فدای زمان نکنم. نه به این دلیل که زمان مهم نیست. اصلا. بلکه به این دلیل که به آن چیزی که در حال انجام است، امیدوارم.هرچند هیچ ادعایی مبنی بر بینقص بودنش ندارم، اما با بهترین کیفیتی که ممکن است در شرایط فعلی و در سیستمهای دولتی رخ دهد، بازسازی را انجام می دهیم. من امیدوارم زمانی که سالنها افتتاح میشوند، آرامش خاطر و سرویسدهی و امکانات خوبی که به هنرمندان تئاتر و مخاطبانش داده میشود، این لذت و حس خوب را هم به خانواده تئاتر بدهد که بعد از مدت ها صبر حداقل یک نتیجه قابل قبولی را تحویل گرفتهاند.
در این مدت مدیریت شما اتفاق مهم دیگری که رخ داده تعیین شوراهای هنری سالنها بوده که اگرچه در این باره همیشه بحث و اختلاف نظر وجود داشته ولی تعیین کاربری و تعریف جدید یا همان "هویت" که پیش از این اعلام شده بود واکنشهای خیلی متفاوتی را به همراه داشت. انتخاب چنین رویکردی از ابتدا تصمیم شخصی شما بود یا اعضای شوراها خودشان به این تصمیم رسیدند؟ چون واضح است که اگر گروه دیگری به عنوان شورا انتخاب میشد با شرایط متفاوت دیگری روبرو بودیم.
همانطور که گفتید قبل از مسئولیت من هم مدل شورایی در تئاترشهر تجربه شده بود و انتقاداتی هم به آن وارد شده بود، در عین حال که حسنهایی هم داشت. به شخصه فکر میکنم ما در شرایطی به سر میبریم که حتما باید فعالیت شورایی را آنقدر تجربه کنیم تا یاد بگیریم چطور شورایی کار کنیم که به نتیجه هم برسیم. این روش و کار براساس خرد جمعی در همه جای دنیا جواب میدهد. البته ما موانعی برای انجام این کار داریم ولی این طور نیست که درصورت انجام ندادن، موانع برطرف میشود؛ بنابراین اعتقاد دارم که این شیوه شورایی بهتر است.
درباره تئاترشهر این طور پیش رفتم که حدود 40 نفر از هنرمندان را دعوت کردم، اما با تعدادی از آنها به دلایل متفاوتی که قابل احترام بودند مثل نبود امکان و فرصت یا تمایل برای حضور، نتوانستیم همکاری داشته باشیم. درنهایت به یک خروجی 17 نفره از همکاران رسیدیم که در سالنها به تقکیک تصمیم میگیرند. این دوستان همه از کارگردانهای موفق، فعال و خوشنامی هستند که از ذائقه و سلیقههای مختلف تئاتری برخور دارند. البته این انتخابها میتوانست افراد دیگری باشد اما به هر دلیلی بعضی از این دوستان نپذیرفتند و این کسانی که محبت کردند و دعوت من را پذیرفتند خودشان از بهترینها هستند؛ پس الان اتفاق ناخرسندی نیفتاده است.
نکتهای که باید اشاره کنم این است که متوجه شدهام این کلمه "هویتبخشی" برای سالنها شاید سوءتفاهمبرانگیز باشد و ترجیح میدهم از این کلمه کمتر استفاده کنم، اما خروجی که در این سالنها اتفاق میافتد به این سمت است که سالنهای مختلف تئاترشهر گونهها و علائق مختلف خانواده تئاتر و همینطور مخاطبانش را بتواند پاسخ دهد. در گذشته همه سالنها غیر از سالن اصلی و کارگاه نمایش که ابعادشان با «سایه»، «چهارسو» و «قشقایی» تفاوتهای جدی داشت دارای ابعاد فیزیکی شبیه هم بودند و به همان نسبت اجراهایی که در آنها صورت میگرفت هم شکل و شمایل مشابهی داشت. بنابراین به همین اندازه میتوانم ادله و استناد بیاورم که الان سالنها نسبت به گذشته رنگآمیزی متفاوتتری دارند.
در اینباره اعضای شورای هنری، هم با یکدیگر و هم با خارج از مجموعه، و نیز شخص بنده مشورتهایی را گرفتیم که درآخر به این تصمیم رسیدیم. شاید جالب باشد که بگویم وقتی درخواستهای گذشته برای اجرا در تئاترشهر را بررسی میکنیم میبینیم وقتی از دوستان و هنرمندان سوال میشده که در چه سالنی مایل هستند کار خود را اجرا کنند، گفتهاند، هر سالنی غیر از سالن اصلی و این قابل تأمل است.
به همین دلیل فکر کردیم چه بهتر که بیاییم تعریفهای متفاوتی را ایجاد کنیم، اما مفهومش این نیست که این تعریفها به خصوص درباره سالنهای سایه و قشقایی، صرفا برآیند و تراوشهای ذهنی اعضای شورای هنری است، بلکه در واقع براساس تجربیات موفق کشورهای دیگر است که تئاتر پیشرفته و موفق دارند. این تجربیات موفق آنهاست که ما سعی میکنیم در یک مقیاس کوچکتر و دریک مدت زمان کوچک امکان تجربه شدنش را به یکسری از گروههای تئاتری که علاقهمند هستند بدهیم. البته امیدوارم معنی این "تجربه" شدن، آزمون و خطا نباشد، چون تجربه کردن از پس آگاهی، علم و از پس بارها و بارها حضور در یک حوزه است. من تجربه را به معنی آزمون و خطا استفاده نمیکنم بلکه میخواهم بگویم که اینها اتفاقات موفقی بوده که در جاهای دیگر رخ داده و تجربه شده و ما هم میخواستیم این موقعیت را ایجاد کنیم تا هنرمندان ایرانی علاقهمند در این حوزه هم بتوانند تجربه کنند.
اما خب طبیعتا تغییر یک مقاومتی دارد و به زمانی برای آداپته شدن نیاز دارد. هرچند نه اعضای شوراها و نه بنده هیچ ادعایی بر بینقص بودن تصمیماتمان نداریم. به هر حال ما هم مثل بقیه دوستان و همکارانمان ممکن است اشتباهاتی داشته باشیم و این طور نیست که پذیرای نظرات و اصلاحات و تغییرات نباشیم، چون هدف مشترک همه ما تئاتر و ارتقاء فرهنگ است. بنابراین درست نیست که صرفا دافعه ایجاد کنیم یا یک طرفه، پیش داوری و قضاوت کنیم. در اینجا از همه خانواده تئاتر خواهش میکنم تشریف بیاورند تا با هم گفتوگو و از نظرات و انتقادتشان استفاده کنیم. البته در این راستا اولین نشست تخصصی را برای سالن قشقایی داشتیم و برای سالن سایه هم به زودی اولین نشست برگزار خواهد شد.
اگر احیانا در مدیریت تئاترشهر یا حتی اداره هنرهای نمایشی تغییر مدیریتی صورت گیرد، تضمینی وجود دارد که این برنامهریزی برای سالنها باز هم به همین شکل ادامه پیدا کند؟
با توجه به اینکه این نظرات با مشاوره معاونت هنری و مدیرکل هنرهای نمایشی صورت گرفته، اگر تغییراتی رخ دهد کار به همین شکل ادامه پیدا میکند. البته درباره جزئیات و اجرایی شدن آن توافقاتی شده است.
شما تاکید دارید که در هر دو موضوع بازسازی تئاترشهر و شورای هنری سالنها با افراد تئاتری دیگری هم مشورت کرده یا نظرخواهی کردهاید. اگر این طور است پس چرا باز هم صدای انتقاد و نارضایتیها اینقدر بلند است؟
این به چند مسئله برمیگردد. شاید مهمترین آنها این باشد که همیشه هر کار اجرایی حساسیتهایی را به همراه دارد مخصوصا اگر این کار اجرایی، تغییراتی را نسبت به فرم قبلی اعلام کند، پس اعلام نظر درباره آن هم بیشتر میشود. پس از شما کمک میگیریم که صدای ما را به تمامی دوستان و خانواده تئاتری و حتی منتقدان برسانید که بیایند تا با هم آرام گفتوگو کنیم و اشکالات را رفع و اصلاح کنیم. هیچ ادعایی نداریم که نظری را نمیپذیریم، چون اگر فریاد بزنند صدایمان به هم نمیرسد و گوشمان نمیشنود.
خب از اینها که بگذریم، سراغ برنامههای نمایشی تئاترشهر برویم. اول این را بگویید که برای اعضای شورای هنری سالنها پارتیبازی هم میکنید تا خودشان هم در تئاترشهر اجرا بروند؟
من پارسال که از این دوستان دعوت کردم، آنها را به دلیل تجربیات موفق تئاتریشان انتخاب کردم و تصمیم ندارم که جلوی تجربههایشان را بگیرم، چون اگر این طور باشد عملا آن چیزی که به خاطر آن انتخاب شدهاند سرکوب میشود، اما دوستان به شکل نانوشتهای تمایل ندارند که در تئاترشهر اجرایی داشته باشند. دست کم در این لحظه که با شما صحبت میکنم هیچ کدامشان تمایل ندارند.
الان برنامههای اجرا در سالن اصلی و چهارسو که فعلا تعمیر نمیشوند، مشخص است؟
ما خیلی دوست داشتیم که افتتاح سالن اصلی پس از تعمیر، با نمایشی از آقای دکتر رفیعی باشد و خیلی هم تلاش کردیم که از ایشان دعوت کنیم و در واقع ایشان را راضی کنیم، چون با توجه به اینکه عضو شورا بودند خیلی تمایلی به کار نداشتند. تا این لحظه که هنوز نمیتوانم با قطعیت زمان بازسازی سالن اصلی را بگویم، نمیدانم که دکتر رفیعی را برای افتتاحیه داریم یا خیر، اما بعد از ایشان با آقای فرهاد آییش صحبت کردیم و در انتها هم با رضا ثروتی. هرچند از آنجا که برنامه بازسازی هنوز قطعیت پیدا نکرده وارد گفتوگوی رسمی و جدی با نفر سوم نشدیم.
برنامهای که برای کار آقای مصطفی عبداللهی در نظر گرفته شده بود هم به قوت خود باقی است؟
درباره آقای عبداللهی با توجه به جایگاهی که در بین خانواده تئاتر دارند و نیز با توجه به شرایط خاص فعلی ایشان، معتقدم این جزو وظایف بنده و خانواده تئاتر است که از عضو خودش با افتخار حمایت کند تا اثرش را در این شرایط خاص به اجرا ببرد. ایشان قطعا در مدتی کوتاه و قبل از بازسازی سالن اصلی نمایش خود را اجرا خواهند کرد.
چهارسو چطور؟
در این سالن معیارهایی از جمله مؤلف بودن، صاحب سبک بودن، سه اجرای موفق در تئاترشهر یا پنج اجرای موفق خارج از تئاتر شهر، پر کردن ظرفیت 50 درصد به علاوه یک سالن در اجراهای گذشته و بازتولید نبودن به تایید اعضای شورا رسیده است. طبیعتا دوستانی که شامل حال این معیارها میشوند خیلی بیشتر از تعداد اجراهایی است که در سالن چهارسو تا پایان سال میتوانیم برنامهریزی کنیم و این باعث میشود که نمایش و حضور کارگردانهایی را از دست برهیم، اما تعدادی انتخاب شدند و با آنها گفتوگو کردهایم و به قطعیت رسیدهایم.
در این سالن خانم یثربی به مدت 15 روز، بعد از تعطیلات نوروز تا چهارم اردیبهشتماه، اجرا رفتند. در ادامه خانم سیما تیرانداز اجرای «تقدیربازان» را آغاز کردند که البته دراین باره باید توضیح دهم که شاید عزیزان دیگری در شرایط برابر با ایشان بودند و کار آماده اجرا داشتند، اما با همان صراحتی که عرض کردم و با تمام احترامی که برای خانم تیرانداز قائلم باید بگویم زمان اجرای قبلی ایشان درمجموعه تاترشهر در ذهن من مغفول مانده بود و با بررسی بیشتر میتوانستیم این فرصت را به همکار یا گروهی دیگر بدهیم. البته برای انتخاب اثر در این زمان با مشکل نیز روبرو بودیم و گروهها تمایلی برای حضور در این زمان نداشتند و گروه خانم تیرانداز پنجمین گروهی بود که با آنها وارد مذاکره شدیم.
با این حال بعد از «تقدیربازان» نمایش «سه جلسه تراپی» خانم ماهیان اجرا خواهد شد که کارشان 23 روز روی صحنه است. درباره این انتخاب هم بگویم که خانم ماهیان کارگردان یکی از موفقترین کارهای سال گذشته، چه در جذب مخاطب و چه در کیفیت بودند و همچنین از جشنواره فجر دوسال پیش اثری داشتند که هنوز به اجرا نرسیده بود. بعد از آن، امیررضا کوهستانی، ایوب آقاخانی (کاری مناسبتی برای هفته دفاع مقدس)، آتیلا پسیانی، حمید امجد و محسن حسینی اجرا خواهند داشت که درباره تاریخ آنها هنوز به توافق نرسیدیم. همچنین تاکید میکنم از این دوستان براساس معیارهای تعیین شده در چهارسو دعوت به کار شده است.
سوال آخر اینکه، با این همه مشغله، برنامهای برای اجرای نمایش یا بازی هم دارید؟
راستش در ابتدای کار فکر میکردم میتوانم طوری شرایط را پیش ببرم که از صحنه و اجرا دور نباشم، اما بعد از مدتی دیدم نمیشود. با این حال از دو سال قبل دنبال اجرای نمایشی در ایرانشهر بودم که متنام رد شده و اگر بشود کار دیگری را باید ارائه دهم.
گفتوگو از پرستو فرهادی خبرنگار ایسنا
انتهای پیام
نظرات