به گزارش ایسنا، علی امجدیان در سیزدهمین روز فروردین ماه سال ۱۳۳۵ در شهر کرمانشاه محله چهار راه سیلو در خانوادهای که اوضاع اقتصادیشان چنان تعریفی نداشت به دنیا آمد. علی تنها فرزند حسینعلی بود. پدر و مادرش در تربیت و پرورش فرزندشان از هیچ کوششی فروگذار نبودند، به گونهای که تربیت و هوشمندی او در طول دوران تحصیل، همواره توجه معلمین و مسئولین مدارسی که او در آن تحصیل میکرد را جلب میکرد. او از همان دوران کودکی در حین تحصیل کار میکرد و تمامی درآمدش را در اختیار خانواده اش میگذاشت.
اعزام به آمریکا
علی پس از طی دوران طفولیت، پا به مدرسه نهاد و پس از گذراندن دوران ابتدایی به دبیرستان راه یافت و تحصیلات متوسطه را دردبیرستان رازی کرمانشاه رشته طبیعی با پشتکار و جدیت تمام به پایان رساند. وی همزمان با تحصیل و از آنجایی که صوت زیبایی داشت به تلاوت کلام الله مجید میپرداخت. پس از اخذ دیپلم و قبولی در آزمون ورودی دانشکده خلبانی ، در یکم آذر ماه سال ۱۳۵۳ به استخدام نیروی هوایی ارتش درآمد و پس از طی آموزشهای نظامی و موفقیت در آزمونهای زبان انگلیسی و مهارتهای فنی و تخصصی و انجام دورههای آکادمی و پرواز مقدماتی با هواپیماهای سبک، به اتفاق همرزمانش به منظور تکمیل دوره خلبانی و دانش پرواز با هواپیماهای پیشرفته جت شکاری در سال ۱۳۵۵عازم کشور ایالات متحده آمریکا شد.
ابتدا در پایگاه هوایی «لاک لند» تگزاس در نزدیکی خلیج مکزیک زبان انگلیسی را فراگرفت. سپس به پایگاه هوایی «هندو» جهت آموزش با هواپیمای «T۴۱» و پس از آموزش در پایگاه هوایی «شپارد» و پرواز با هواپیمای جت «T۳۷» مفتخر به درجه ستوان دومی و نشان «وینگ خلبانی» شد و نهایتاً در پایگاه هوایی «لاف لین» پرواز با هواپیمای «T۳۸» را به اتمام رساند.
پس از طی دورههای نام برده در تاریخ ۵۷/۲/۱۸ به میهن بازگشت و طبق امریه ستاد فرماندهی نیروی هوایی به پایگاه ششم شکاری بوشهر منتقل شد و به جمع تیز پروازان هواپیمای شکاری بمب افکن «اف - ۴» پیوست. وی با آغاز دوره خدمت، در هیچ برههای تدبیر و شجاعت را کنار نگذاشت. علی درسیزدهم اردیبهشت ماه ۱۳۵۸ با اکرم طلایی از همافران نیروی هوایی ازدواج و ثمره این ازدواج دو فرزند به نام های مریم (متولد ۱۳۵۹ ) وسارا (متولد ۱۳۶۱ ) شد.
روایت ازدواج علی امجدیان
امیر سرتیپ خلبان فرجالله براتپور، لیدر پیچیدهترین عملیات هوایی دنیا (H3) درباره ازدواج علیامجدیان روایتمیکند: اردیبهشت سال ۵۸ بود، یک روز دیدم علی به اتاق من آمد، آن زمان من معاون عملیات پایگاه ششم شکاری بوشهر بودم، کمی خجالت زده بود و انگار میخواست چیزی بگوید ولی شرم داشت، کمی با او گرم گرفتم و او هم کم کم شروع به صحبت کرد. آن موقع مجرد بود و میخواستازدواج کند. ما هردو اهل کرمانشاه بودیم، به من گفت: «من کسی را اینجا ندارم و میخواهم ازدواج کنم، امکان دارد شما به عنوان بزرگتر من پا پیش بگذارید؟»
کلی خوشحال شدم و گفتم برای هرکاری که بخواهی آمادهام. او هم گفت: «کسی که مدنظر دارم از خانمهای کارمند همین پایگاه است.» همان موقع دستش را گرفتم، از اتاق زدیم بیرون و به محل کار آن خانم رفتیم. با آن خانم صحبت کردم و به او قول دادم که با علی خوشبخت خواهد شد. بعد از چند روز که خوب با هم حرفهایشان را زده بودند و هر دو به این ازدواج رضایت داده بودند، به هر دوی آنها مرخصی دادم تا بروند به شهرهای خودشان و مراسم عقد و ازدواج را راه بیاندازند.
روایت شهادت
علی امجدیان در دوران دفاع مقدس با ایثار و از خود گذشتگی همه روزه با انجام پروازهای گشت و شناسایی به حفظ و حراست از مرزهای هوایی میپرداخت. بر اساس گزارشهای موجود در یک مأموریت برون مرزی با بمباران تأسیسات هوایی دشمن در کرکوک تلفات و ضایعات قابل توجهی به دشمن بعثی وارد ساخت و مورد تشویق قرار گرفت.
او در کنار همرزمان شجاع خود همچون حسین خلعتبری، حسین دل حامد، حسن طالب مهر، حیدریها، کیومرث حیدریان، عبدالله کاشانی فرد، منوچهر شیرآقایی و علی اصغر خسرو شاهی در مقابل آزمونی سخت (عمیات شبح۳) قرار گرفتند و با شهادت خود، از این آزمون سربلند بیرون آمدند. در مراسم تشییع شهید علی امجدیان، پدر شهید گفت: «امانتی بود دست ما که خداوند آن را پس گرفت.»
انتهای پیام
نظرات