حواسم پرت شده بود به چشمهایش که چون دولعل بدخشان می درخشیدند، خیره شده بودم. صدای مردانه اما خوش آهنگش مرا به خود آورد. "استاد، کرونا از چه راهی از فردی به فردی منتقل می شود؟" تعجب کردم که چرا سوال تکراری می پرسد؛ بارها گفته ایم droplets و contact... گویی فهمید در ذهنم چه می گذرد؛ بلافاصله گفت: "استاد آیا واقعا ما با این حفاظت فردی مبتلا نمی شویم؟"

آه خدای من دوباره دو لعل درخشان! حواسم را پرت کرد؛ یاد سال ۶۵، دوران انترنی افتادم و حمید...

حمید جوان لاغر اندام بلندقدی بود، با دو چشم درخشان و موهایی تنک برپشت لبهایش. شرکت نفتی بودند و در "نیوساید" اهواز منزل داشتند. از بین دانشجویان پزشکی، احساسی برادرانه به او داشتم. هم سن و سال برادر کوچکم بود. یکبار از من پرسید: "داداش محمد؛ آسید !! از این جنگ آیا جان سالم به در می بریم؟" به او گفتم: "به فرمایش امام، به تکلیف عمل می کنیم، یا شهید می شویم و یا پیروز که در هر دو حالت پیروزیم". بالاخره در کردستان شهید شد.

اکنون این جوان رعنا، این انترن برازنده با دو لعل درخشان، همان سئوال را می پرسد... "آیا مبتلا می شویم؟" و به او همان جواب را می دهم که به حمید دادم: توکل به خدا داریم و بر اساس علم و دانش و آگاهی که از این ویروس داریم، با حفاظتی که در اختیار داریم و مورد توصیه WHO است برای دفاع از جان هموطنانمان به جنگ این ویروس مرگبار می رویم و خدا با ماست.

وقتی یاد پدران و مادرانی می افتم که دسته های گلشان، فرزندان جانشان را به ما سپرده اند، تنم می لرزد. یاد پدران و مادران مرحوم خودمان می افتم که زمانه کارزار با دشمن بعثی با عبور از زیر قرآن و دعایی زیر لب، ما را بدرقه می کردند و به خدا می سپردند...

دیروز مدافعان تمامیت ارضی کشور بودیم و اکنون خود و فرزندانمان، این انترن ها و رزیدنت های رعنا و برازنده و دریا دل، مدافعان سلامتی....

انترن ها و رزیدنت ها

جوانان برومندم

نورچشمان پرفروغم

دلاورمردان و شیرزنان پرافتخار میهنم

مدافعان سلامتی انسان های شریف

شما پیروزید

چون خدا با شماست...

یادداشت: دکتر سیدمحمد علوی، متخصص بیماری‌های عفونی - بخش قرنطینه بیمارستان رازی اهواز

انتهای پیام