• یکشنبه / ۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۲ / ۰۸:۲۹
  • دسته‌بندی: فرهنگ حماسه
  • کد خبر: 1402023119596
  • خبرنگار : 71451

ماجرای زنده به گور کردن پاسداران توسط ضدانقلاب

ماجرای زنده به گور کردن پاسداران توسط ضدانقلاب
تصویر تزیینی است

«گودالی به‌طور طولی حفر کرده بودند و شهدای ما و کشتگان خودشان را در آنجا مدفون کرده بودند. خاک‌ها را کنار زدیم و با صحنه عجیبی روبرو شدیم. به جنازه‌های آنها کرم افتاده بود، ولی اجساد شهدا سالم بود. اونا پاسدارها را زنده گذاشته بودن تو زمین و با بولدوزر، خاک ریخته بودن روشون.»

به گزارش ایسنا، در ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی، یکی از توطئه‌های دشمنان داخلی و خارجی انقلاب برای ضربه زدن بر پیکره جمهوری اسلامی و تضعیف ریشه‌های نهال نوپای انقلاب، تجزیه قومی و سرزمینی کشور با توجه به وجود اقوام مختلف در ایران بود؛ حربه‌ای که تا بدین روز نیز دشمنان انقلاب از به کار بستن آن برای تضعیف امنیت ملی ایران ناامید نیستند.

یکی از این اقوام و مناطقی که از ابتدای انقلاب تا بدین روز همواره مورد تحریک دشمنان قرار گرفته، قوم کرد و منطقه کردستان بوده است.

مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس مصمم است در چند شماره، روند حدوداً یک‌ماهه گروگان‌گیری شهر سنندج توسط معاندین و منافقین در فروردین و اردیبهشت ۱۳۵۹ و سپس آزادسازی آن را توسط نیروهای وفادار به انقلاب موردبررسی قرار دهد.

پنج‌شنبه ۲۵ اردیبهشت ۱۳۵۹

در این روز شهر سنندج زیر سایه حاکمیت مدافعان انقلاب اسلامی در آرامش نسبی به سر برد، اما در اجرای دو امر مهم تلاش‌های گسترده‌ای استمرار یافت:

ارسال کمک‌های مردمی و دولتی به مردم از جنگ رهاشده و ساماندهی مراکز و سازمان‌های اداری شهر

تحکیم امنیت.

اقدامات فرهنگی شهید محمد بروجردی

محمد بروجردی نیز که از ابتدا و در بحبوحه درگیری‌ها به این‌گونه فعالیت‌ها توجهی خاص داشت، در این زمان، به‌ویژه با فعال‌تر کردن دانشجویان دختر خط امام، عمده تلاش را بر امور فرهنگی متمرکز کرد. او هم‌زمان با فعال‌تر کردن محلی برای تشکیل کلاس قرآن در نزدیکی پادگان، دو نفر خانم به نام‌های نیشابوری و شریعت پناه را به مرکز صداوسیمای استان واقع در بلوار پاسداران گسیل کرد. خانم سید نژاد نیز درباره دیدگاه فرهنگی بروجردی می‌گوید:

از دیگر کارهای فرهنگی ایشان (بروجردی) این بود که فیلم محمد رسول‌الله (ص) را از طریق خانم شریعت پناه از لاله جاسوسی تهیه کرد و آورد سنندج که نمایش آن خیلی مؤثر بود. بروجردی می‌خواست هر چه زودتر التهاب جنگ را بخواباند و در نقاط مشترک، اتصال‌ها را بیشتر کند. در آن موقعیت که کمتر حالت عادی مشاهده می‌شد؛ این کار پخته ایشان تأثیر شگرفی در عادی کردن اوضاع می‌گذاشت.

تحکیم امنیت و پاک‌سازی

به‌منظور تحکیم امنیت از امروز عملیات پاک‌سازی و تجسس با تشکیل گروه‌های ضربت آغاز شد و از ۱۳۵۹/۲/۲۵ با استقرار آرامش، مردم به شهر مراجعت کردند و زندگی روزمره خود را از سر گرفتند.

سپاه با استقرار در ساختمان سابق ساواک در بلوار شبلی، به‌سرعت با سازمان‌دهی نیروها و ایجاد مقرهای متعدد (حدود ۱۵ مقر) در محله‌های مختلف شهر، نظم و امنیت شهر را به دست گرفت. از این تاریخ به بعد، عملیات تحکیم از لحاظ کنترل جمعیت و منابع و حفاظت از مراکز و تأسیسات به‌سرعت انجام شد، به‌طوری‌که کلیه شرایط بازگشت و تردد ضدانقلاب به شهر را دچار مشکل کرد.

به گفته صیاد شیرازی مقاومت پراکنده و تحرکات ایذایی برخی گروه‌های سیاسی مسلح در شهر که هنوز باورشان نمی‌شد رزمندگان ارتش و سپاه برآنها تسلط پیدا کنند، همچنان ادامه داشت.

افزون بر این در ساعت ۱۳:۳۵ گزارشی با امضای حبیب (خلیفه سلطانی) به‌عنوان فرمانده عملیات غرب از کرمانشاه و از سوی محمد بروجردی خطاب به مرکز تهران ارسال شد که نشان می‌داد تمام واحدها به علت درگیری، احتیاج فوری و زیاد به مهمات دارند.

تشکیل ستاد مشترک ارتش و سپاه

در این زمان ستاد مشترک سپاه و ارتش که محمد بروجردی پیش‌تر تشکیل و آغاز به کار رسمی آن را اعلام کرده بود، پس از برداشتن موانع بین محورهای عملیاتی، در عمل فعال گردید. در واقع بار دیگر هم‌زمان و یا بعد از آزادسازی شهر برادرصیادشیرازی (فرمانده نیروهای ارتش در کردستان) و برادر رحیم صفوی (فرمانده نیروهای سپاه در کردستان) در داخل لشکر ۲۸، ستادی تشکیل دادند. در وهله اول در این ستاد همه امور مربوط به پشتیبانی و سازمان‌دهی نیروها پیگیری و مدیریت شد.

پس از به‌کارگیری تمهیدات لازم و تحکیم نسبی امنیت شهر، نیروهای عملیاتی جدید، جایگزین رزمندگان خسته و واحدهای کوچک نظامی ازهم‌پاشیده شدند. با وجود این، افرادی از این واحدها با انگیزه مقاومت، حاضر به ترک منطقه نشدند و خود را برای تعقیب دشمن در محورهای بین‌شهری یا پاک‌سازی دیگر شهرهای ناامن نگه داشتند.

کشف گورهای دسته‌جمعی، سندی تاریخی علیه تجزیه‌طلبان

در جریان تخلیه نیروهای انسانی از شهر، آنچه بیش از هر چیز در این روز و روز گذشته عواطف و احساسات مدافعان انقلاب اسلامی را جریحه‌دار کرده بود، پیکر شهدای مفقودالاثری بود که عاقبت، منابع مختلف مردمی از آنان نشانی به دست دادند. تأثر حاصل از مشاهده صحنه‌های تکان‌دهنده که از مرحله کاوش تا حمل شهدا، تمام وجود مدافعان را فرامی‌گرفت، بی‌تردید در طول بیست‌ویک روز نبرد خونین در جمع پاسداران انقلاب اسلامی بیش از اینها بود.

یکی از پاسداران دراین‌باره می‌گوید: سرانجام بعد از بیست روز با حمله نیروهای خودی از خارج و ما از داخل، شهر آزاد شد و من تازه متوجه شدم که آن سیزده نفر، در روز اول درگیری به شهادت رسیده‌اند. سرانجام قبرستان را پیدا کردیم. پیر مردی که مسئول قبرستان بود به‌شدت ترسیده بود. او را بوسیدیم و گفتیم کاری با تو نداریم، فقط محل دفن شهدا را به ما نشان بده.

گودالی به‌طور طولی حفر کرده بودند و شهدای ما و کشتگان خودشان را در آنجا مدفون کرده بودند. خاک‌ها را کنار زدیم و با صحنه عجیبی روبرو شدیم. به جنازه‌های آنها کرم افتاده بود، ولی اجساد شهدا سالم بود. این شهدا نزدیک ۱۸ روز در آن محل مدفون‌شده بودند. آنها را به لشکر آوردیم و همراه دیگر شهدای این یک ماه درگیری، با هواپیما به تهران و از آنجا ۳۴ نفر از این بچه‌ها که از اصفهان بودند؛ به اصفهان فرستاده شدند. اگر اصرار ما نبود قبر این بچه‌ها تاکنون مخفی می‌ماند.

زنده‌به‌گور کردن پاسداران

در کتاب «لحظه‌های یک پاسدار»؛ درباره کشف پیکر مطهر شهدا چنین آمده است: بعد از رفتن بچه‌ها شروع به تحقیق پیرامون قریب به ۲۰ پاسداری کردم که در بین راه پادگان به باشگاه، جامانده بودند. به‌ناچار به قبرستان سنندج رفتم و در آنجا مشغول پرس‌وجو شدم. به دلیل جو خفقان و ترس از گروهک‌ها، از هیچ‌کس جواب درستی نمی‌شنیدیم تا اینکه در کنار قبرستان به خانه یک پیر زن رسیدم.

وقتی موضوع را برایش مطرح کردم، یک‌باره زد زیر گریه. در حدود یک ربع بدون وقفه گریه می‌کرد و بعد هم بریده‌بریده گفت: اون ها، اون بی‌شرف‌ها، یه روز صبح آمدند و با کامیون، یه تعدادی جنازه آوردن. بعد با بولدوزر زمین را کندن و اون ها را داخل زمین گذاشتن. بعدش هم یه تعدادی پاسدار، حدود ده بیست‌نفری آوردن که بیشترشان زخمی بودن و چندنفری هم سالم. در اینجا بازهم پیرزن زد زیر گریه و شروع به زاری نمود. سپس گفت: اون بی‌شرف‌ها، اون پاسدارها را زنده گذاشتن تو زمین و با بولدوزر، خاک روشون ریختن.

غروب روز پنج‌شنبه، پاسدارانی که در حال انتقال دوستان خود بودند، در برزخی بین خوشحالی ناشی از کشف پیکر شهیدان و اندوه ناشی از مشاهده بدن‌های تکه‌تکه شده و تیرباران شده آنها بودند، گویا فاصله گورستان تا فرودگاه از قعر زمین تا کهکشان امتداد یافته بود. آنها که جملگی از در خانه و محل سپاه شهرستان‌های خود با هم به راه افتاده بودند، حال می‌بایست قامت‌های بی‌جان و بی‌حرکت آنها را همراهی می‌کردند.

منبع:

نداف، مجید، بیست‌ودو روز نبرد (آزادسازی سنندج)، تهران، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی: مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، دانشگاه امام حسین (ع)، چاپ اول: ۱۳۹۹، صفحات ۵۷۰، ۵۷۱، ۵۷۲، ۵۷۳، ۵۷۴، ۵۷۵، ۵۷۶، ۵۷۷، ۵۷۸، ۵۸۰، ۵۸۱، ۵۸۲، ۵۸۴

انتهای پیام

  • در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های دین مبین اسلام باشد معذور است.
  • - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر می‌شود.

نظرات

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
لطفا عدد مقابل را در جعبه متن وارد کنید
captcha