به گزارش ایسنا، این دیوارنگاره به مناسبت ایام سالگرد جنگ ۳۳ روزه لبنان با تصویری از حاج قاسم سلیمانی در کنار رزمندگان مقاومت حزب الله به نمایش درآمده است.
پس از شکست ارتش رژیم صهیونیستی از مقاومت در سال ۲۰۰۰ و اخراج اشغالگران از جنوب لبنان، جنگ جولای ۲۰۰۶ معروف به جنگ ۳۳روزه که در راستای تلاش صهیونیستها برای جبران شکست قبلی آغاز شد، دومین شگفتی حزبالله و ناکامی رژیم اشغالگر را رقم زد.
عملیات هوایی رژیم صهیونیستی ضدلبنان با ۴۰ جنگنده در بامداد ۱۳ جولای ۲۰۰۶ با هماهنگی و دقت بالایی انجام شد و در نتیجه آن ۵۴ سکوی ثابت و متحرک موشکهای فجر ۳ و ۵ تخریب شد، علاوه بر اینها تعدادی از مراکز و پایگاههای حیاتی حزبالله لبنان در داخل ضاحیه جنوبی بیروت و انبار مهمات این حزب در جنوب رود لیتانی نیز هدف حمله قرار گرفت.
صهیونیستها پس از اجرای این عملیات احساس کردند که پیروز جنگ شدهاند و همان روز «دان حالوتس» رئیس ستاد ارتش رژیم صهیونیستی با «ایهود اولمرت» نخستوزیر وقت رژیم اسرائیل تماس گرفته گفت: «ما در جنگ پیروز شدیم.»
اما این خوشحالی اسرائیلیها دیری نپایید و یک ساعت بعد از تماس حالوتس با اولمرت و مژده پیروزی که به وی داد، یعنی در ساعت ۷:۳۰ صبح، حزبالله لبنان با موشکهایی با برد ۴۰ کیلومتر عمق سرزمینهای اشغالی را هدف گرفت که در نتیجه اصابت این موشکها به شهرهای نهاریا و صفد دو نفر از شهرکنشینان صهیونیست به هلاکت رسیدند و شمار زیادی نیز زخمی شدند. در همان روز اول حزبالله ۲۰۰ موشک بهسمت اراضی اشغالی شلیک کرد.
جنگ ۳۳روزه به این ترتیب آغاز شد و درحالی که صهیونیستها خود را پیروزی قطعی جنگ میدانستند کارتها بهنفع مقاومت به هم خورد. در همان هفته اول، ارتش رژیم صهیونیستی که توانایی جنگیدن با حزبالله را نداشت، مایل بود پایان جنگ را اعلام کند اما آمریکاییها اصرار داشتند که این رژیم چیزی را به دست آورد و سپس آتشبس را اعلام کند، از این رو، سه هفته دیگر با اصرار آمریکاییها جنگ ادامه پیدا کرد اما در نهایت آمریکا نیز تسلیم شد و با تصویب قطعنامه ۱۷۰۱ شورای امنیت بر پایان آن مهر تأیید کوبید.
زمانی که این جنگ تمام شد، ۲ طرف جنگ در ۲ وضعیت متفاوت قرار داشتند؛ صهیونیستها یکی یکی به شکست سنگین خود اذعان کردند و البته آمریکاییها نیز اینگونه اعتراف کردند: «هیچ کس پیروز نشده است»!
سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی درباره این جنگ روایت کرده است:«بنابراین این جنگ که طراحی شده بود، متفاوت با همهی جنگهای گذشته بود و مسیری که طی میکرد، مسیر جنگ با یک سازمان مثل حزبالله نبود، بلکه مسیر و هدف آن، جنگ برای ریشهکنی یک طایفه در لبنان و کوچاندن این طایفه از لبنان به مناطق دیگر بود. به عبارت دیگر، پیروزی دشمن باید این نتیجه را برای او به بار میآورد: «خلاصی از حزبالله برای همیشه» و شرط خلاصی از حزبالله، خلاصی از بخش مهمی از مردم لبنان بود که در مناطق مهمی نهفقط در جنوب بلکه در بخش بقاع و در شمال لبنان زندگی میکردند.»
انتهای پیام
نظرات