به گزارش ایسنا، رابطه جواد علیزاده و صادق هدایت پیچیده است. آثارِ جوادِ علیزاده دوشخصیتی یعنی مجموعهای از وقایع تلخ و شیرین؛ او کارتونیست و کاریکاتوریست است و اینطور به نظر میآید که باید طرحهای بامزه و کارتونی خلق کند، اما وقتی به عمق قضیه نگاه میکند «خنده و گریه» را با ریشههای مشترک درک میکند و میگوید که ممکن است این دو به ظاهر با هم فرق کنند اما هر دو، روح انسان را تسکین میدهند.
او گفته بود:«به همین دلیل است که من در کاریکاتور و کارتونهایم، از قدیم به جنبه تلخ طرح، نگاه داشتم که از جمله آنها میتوانم به طرحهایی درباره صادق هدایت که بسیار معروف شد، اشاره کنم که از بد روزگار، بدون امضا فراگیر شد.»
حالا چند روزی است که به کیوریتوری «هادی حیدری» نمایشگاهِ «بوفی که کور نبود...» با آثارِ جواد علیزاده در گالری ثالث برپا شده است. این نمایشگاه جمعه اول تیر برپا شد و تا سه شنبه ۱۲ تیر ادامه خواهد داشت.
برای سر زدن به این نمایشگاه باید به گالری ثالث در تهران، کریم خان زند بین ایرانشهر و ماهشهر شماره١٤٨ رفت.
این نمایشگاه، حاصلِ ۵۰ سال با تصویر صادق هدایت است. آثاری از جوادِ علیزاده از دیدگاهش، زندگی پر از تناقض است و در کنار تمام چیزهای منفی، نکات مثبتی نیز قرار گرفته است. پرترهای از صادق هدایت با کلاهی شبیه به سر یک جغد که بارها مورد توجه قرار گرفته است. این اثر جوادِ علیزاده، از آثار شناخته شده اوست و اشارهای مستقیم به اثر جاودانه صادق هدایت یعنی بوفِ کور دارد.
جواد علیزاده، پیشتر به مناسبت سالگرد تولد صادق هدایت در صفحه خود این اثر از صادق هدایت را با عنوان «بهترین اثرم؛ حاصل جوانی و عمرم..» منتشر کرده بود.
«عجیبست که من هرچه پیرتر می شوم این اثر مشهور من از ص. هدایت خیال پیر شدن ندارد و به من انرژی جوانی میبخشد چرا که این بهترین اثرم حاصل جوانی من در ۲۳ سالگی در سال ۱۳۵۵ بوده و به همین دلیل جوان و جوان پسند مانده و دوستداران ص. هدایت از نسل های مختلف دیروز و امروز آن را ستودهاند و نسل فردا هم خواهد ستود حتا اگر من وجود نداشته نباشم البته الان هم بفهمی نفهمی وجود صددرصدی ندارم!
این اثر گرافیکی من، اثریست تاثیرگذار که بعنوان میراثی ماندگار در تاریخ هنر تجسمی و فرهنگ و ادبیات کشور از گذشته تاکنون، الهام بخش است طراحان و گرافیستهای بسیاری با ذکر ماخذ و بدون ذکر ماخذ! بوده و در آینده نیز خواهد بود و گرچه برای امروزیها مهم نیست که خالق این اثر زنده است یا نه، چه برسد به آیندگان!
اما خیالی نیست، مهم این است که اثرم بعد از من هم به حیات خود ادامه خواهد داد و اکنون که حاصل عمرم را می نگرم بسیار خوشحالم که در جوانی، چنین اثر جاودانه ای خلق کردم از سویی کمی بدحالم که در جوانی چرا شغل آینده داری انتخاب نکردم؟ اما این قانون زندگی است قرار نیست همه چیز بر وفق مراد آدمی باشد. اگر چیزی بدست بیاوری چیزی هم از دست می دهی و در دلِ هر چیز خوب، چیز بدی هم هست؛ بستگی به درصد خوبی یا بدیش دارد و کلا در زندگی هیچ انتخاب و هیچ موقعیت صد در صد ایده آل و هیچ خوشی و رضایتمندی کاملی وجود ندارد همه چیز نسبی یا نصفی است نصف خوشحال نصف بدحال!
همان دوگانگی پارادوکس گونه حاکم بر زندگی بشری که در فیزیک کوانتوم هست مثل ماهیت دوگانه نور که هم موج است و هم ذره؛ یا اصل هم برهم نهی کوانتومی دو حالت محتمل که طبق آزمایش فکری شرودینگر، گربه ای اگر داخل جعبه سرپوشیدهای همراه با مواد سمی باشد تا زمانیکه در جعبه باز نشده گربه در آن، واحد هم مُرده است و هم زنده، یعنی نصف مرده و نصف زنده! مثل نگارنده که با توجه به شرایط گل و بلبل زندگی اجتماعی و شخصی اش ۵۰ درصدش مرحوم شده و ۵۰ درصدش هنوز نه! و حرف آخر اینکه گرچه هنر به آدم «ثروت و مال» نمیبخشد اما «لذت و حال» که میبخشد و همین کافیست.
گاهی افسوس می خورم که چرا خود هدایت زنده نماند تا این طرح شگفت انگیز مرا ببیند از طرفی میگویم خب اگر او زنده بود دیگر چنین سوژه ای به ذهن من نمی رسید که تصویرگر شیدایی هنرمندانه او و تلفیقش با نماد بوف کور باشد. گاهی باید از زندگی دست کشید تا به جاودانگی رسید.
#صادق_هدایت»
او نمایشگاهی که به تازگی در گالری ثالث برپا شده را نیز اینچنین توصیف کرده بود که روح صادق هدایت در گالری ثالث است.
گالری ثالث نیز با انتشار تصویری از پوستر نمایشگاه نوشته بود «صادق هدایت یکی از قهرمانان ادبی ایران است. کسی که هم با نوشتههایش و هم با شکل زندگی و مرگش بر مسیر روشنفکری ایران و ادیبان پس از خود تاثیر گذاشت.
در تیرماه ۱۳۷۵ جواد علیزاده کتاب تصویر هدایت را در نشر عطایی منتشر کرد. این کتاب شامل ۴۵ اثر درباره صادق هدایت بود. این آثار رمزگشایی تصویری از زندگی و مرگ یکی از مهمترین روشنفکرانِ ایرانی است که نبوغ جواد علیزاده را در سن ۲۶ سالگی نشان میدهد.
گالری ثالث بعد از گذشت ۴۶ سال از انتشار این آلبوم کاریکاتور، در تاریخ ۱ تیر ۱۴۰۳ نمایشگاهی از این آثار مهم را برگزار میکند. آثاری که اسناد مهمی از تاریخ کاریکاتور روشنفکری ایران در نیم قرن گذشته است.»
جواد علیزاده از هنرمندان شناخته شده کاریکاتورِ ایران، البته پیش تر از سواستفاده از اثر جاودانهاش نیز نوشته بود. به نظر میرسد سوء استفاده از آثارش، به خصوص درباره اثرش از صادقِ هدایت، یکی از مشغولیتهای فکریاش بدل شده است. او پیش تر هم با انتشار تصویری که کپی برداری از اثر را نشان میداد عنوان کرده بود که دلش نمیآمده در این باره بنویسد که دل جوانی را بشکند، اما کپی برداری از کارش، همین کاری که دربارهاش نوشته بود «حاصل جوانی و پیری» است به شکل زنجیرهای در همه ردههای سنی پیر و جوان و میانسال! در داخل و خارج از کشور ادامه دارد.
در حقیقت، اینکار از دیدگاهی جرم و سرقت هنری است که کسی بیاید و چنین اثری را به فروش برساند؛ هویت و مالکیت فکری و هنری آثار، موضوعی پر ز سوء تفاهم است. از سویی گاه هنرمندان از حقوق خود آگاهی ندارند و از سویی دیگر گاه حقوقی را مطالبه میکنند که از آن برخوردار نیستند و اینها نشانگر ناآشنایی بخشی از جامعه به این حقوق است.
مالکیت فکری که به موجب خلق اثر ادبی و هنری به وجود آمده، قانونی ناملموس است؛ و کارشناسان عنوان میکنند که به همین دلیل که نسبت به سایر حقوق که جنبه مادی دارند، کمتر مورد توجه قرار گرفته است.
با این حال، موضوعِ کپی رایت برای جامعه هنری و خالقانِ هنر، مسئله پر اهمیت است. کافیست برای به دست آوردن و درکِ بخش کوچکی از این اهمیت، به این موضوع توجه کرد که بهترین اثر یک هنرمند که خود آن را حاصل جوانیش میداند، کپی برداری شود و چون حقِ آن ناملموس و غیرمادی است، نادیده گرفته شود. نمایشگاهِ «بوفی که کور نبود...» میتواند علاوه بر رمزگشایی تصویری از زندگی و مرگ یکی از مهمترین روشنفکرانِ ایرانی، این مسئله را واضح تر از هر زمانی بیان کند، که سرقتِ آثار هنری، اگرچه مادی و ناملموس است، اما سرقت بخشی از عمرِ یک هنرمند است.
انتهای پیام
نظرات