زهرا رهنما - پژوهشگر و فرهنگیار منطقه آباده در استان فارس - در گفتوگو با ایسنا، درباره آداب و رسوم رمضانی این شهر با اشاره به اینکه پیشتر آیین «کلوخاندازون» در این منطقه هم برای پیشواز ماه مبارک رمضان برگزار میشد، گفت: در گویش آبادهای این رسم «کلوق اندازون» نام دارد. مردم یک جمعه پیش از آغاز ماه رمضان در بیرون از خانه دور هم جمع میشدند و غذاهای مقوی خصوصا کباب گوشت بره میخوردند و عصر هنگام بازگشت کلوخی را به زمین پرت میکردند و به این ترتیب شیطان را لعن میکردند و از خداوند میخواستند توفیق عبادت در این ماه را نصیب آنها کند.
به گفته او مردم معتقد بودند هنگام روئیت هلال ماه رمضان باید به آب یا سبزه نگاه کنند و سپس به آیات قران و یا چهره فردی متدین و متبسم بنگردند تا ماه خوبی پیش رو داشته باشند.
رهنما ادامه داد: معمولا بانوان آبادهای برای روزه اولیها چادر نماز میدوختند؛ به این صورت که مادر خانواده فامیل را در یک روز عصر به صرف آش دعوت میکرد و یکی از زنان که بلد بود چادر بدوزد، این کار را انجام میداد.
او با بیان اینکه خانهتکانی و تمیز کردن مساجد و حسینیهها نیز از آداب مهم پیش از آغاز ماه مبارک رمضان بود، اظهار کرد: مردم همچنین وسایل پخت و پز غذای نذری و افطای مسجد را آماده میکردند.
به گفته این فرهنگیار کنار گذاشتن اختلافها و کدورتها یکی از مهمترین کارها پیش از آغاز ماه رمضان بود، بنابراین بزرگان محل یا فامیل اگر متوجه کدورت بین دو نفر میشدند سعی میکردند به روشهای مختلف بین آنها صلح و آشتی برقرار شود.
رهنما به اعتقاد گذشته مردم آباده اشاره کرد و گفت: مردم معتقد بودند که از روز سوم ماه رمضان به بعد خداوند دانه گندمی در دل روزهدار میکارد تا توان روزه گرفتن داشته باشد و در روزهای آخر ماه دانه برداشته میشود. به همین خاطر روزهای آخر ماه رمضان را روزهای «غش» یا «غشنی» مینامیدند.
او با بیان اینکه کودکان نیز برای سحری خوردن همراه بزرگسالان بیدار میشدند، افزود: بچهها روزه کلّه گنجشکی میگرفتند و بزرگترها به بچهها میگفتند روزههای شما را به هم میدوزیم تا کامل شود. در پایان ماه رمضان و روز عید فطر نیز به روزهاولیها و کودکانی که روزه گرفته بودند هدیه میدادند.
این فرهنگیار با بیان اینکه مردم معمولا در وعده سحری نان محلی و آبگوشت میخوردند، گفت: برای افطار هم روغن یا کره محلی، سرشیر، آغوز و دوشاب یا عسل و غذایی بانام «چرب شیرین» میخوردند. این غذا با ادویههای گرم، آرد، روغن حیوانی و شکر تهیه میشد به این صورت که آرد را تفت داده سپس با کمی روغن حیوانی باز هم تفت میدادند، بعد ادویه گرم را داخل آرد و روغن تفت میدادند و مقداری مغزهای کوبیده مثل گردو و بادام به آن اضافه میکردند و سپس شربتی از آب و شکر به آن اضافه میکردند و تا زمانی که به روغن بیفتد آن را هم میزدند. البته این روزها بسته به اینکه ماه رمضان مصادف با چه فصلی باشد غذاهای وعده افطاری متفاوت است.
او ادامه داد: در شب بیستوهفتم ماه رمضان نانی پخته میشود که به گویش آبادهای به آن «بَلبَلوک» میگفتند. برای تهیه این نان به در هفت خانه که زنانی با نام فاطمه در آن ساکن بود میرفتند و از آنها آرد میگرفتند و خمیر میکردند. داخل خمیر رازیانه، تخم گشنیز و سیاهدانه میریختند و خمیر را به هفت قسمت تقسیم کرده و نان کوچکی درست میکردند و جهت برکت خانه هردانه از نان را در جایی میگذاشتند؛ مثلا نان اول را در ناندان (نوندون) بعدی را در خُمره، بعدی را در قابلمه و... میگذاشتند. هر کجا که نان را میگذاشتند هفت بار بسمالله میگفتند و بعد نانها را به ترتیب میخوردند. معتقد بودند که با خوردن این نان تا یک سال مریض نمیشوند. حتی بعضی چند تکه از این نان را تا عید قربان نگه میداشتند و با آبگوشت قربانی روز عید میخوردند.
رهنما با بیان اینکه شبهای قدر و ضربت خوردن و شهادت امام علی (ع) در آباده «شبهای تیغ» نامگذاری شدهاند، اظهار کرد: در شبهای قدر ضمن انجام فرایض دینی و خواندن نمازهای صد رکعتی، غسل و... پخت انواع حلواها و آشها رایج است. پخت نان جو از اولیت بیشتری برخوردار بود به این صورت که عصر روز بیستم که شب بیست ویکم رمضان است اکثرا بر سر قبور رفتگان حاضر میشدند و باقرائت فاتحه بر ایشان طلب مغفرت میکردند و نان جو پخته شده را بین مردم روزه دار پخش میکردند.
او همچنین به رسم افطاری دادن اشاره کرد و گفت: در هر فامیل به نوبت هر شب یک نفر افطاری میداد. با این کار هم صلهرحم انجام میشد و هم ماه رمضان حلاوت بیشتری پیدا میکرد. برای این مهمانی معمولا بعد از نماز ظهر بانوان در خانه میزبان جمع میشدند و باهم بساط سفره افطار را آماده میکردند.
این فرهنگیار درباره رسوم عید فطر نیز توضیح داد: در رور عید فطر مردم با لباس تمیز به درب خانه امام جماعت میرفتند و به همراه امام جماعت به سمت محلی برای خواندن نماز عید حرکت میکردند. قبل از نماز سرپرست خانه مقدار فطریه را حساب میکند و پول فطریه را بین اعضای خانواده دست به دست میگردانند و در پایان فطریه کنار گذاشته میشود تا به افراد نیازمند داده شود. بعد از خواندن نماز عید فطر نیز معمولا خانوادهها به کوه و دشت میروند و صبحانه را کنار هم میخورند. بعضی خانوادهها نیز به دیدار بزرگان فامیل میروند.
او افزود: در شب عید فطر آنها که عروس عقد کردهاند یا دختری را برای پسرشان نامزد کردهاند از طرف خانواده داماد «خدمتتونه» یا «عیدانه» میبرند. وسایلی از قبیل لباس، کیف، کفش، سبد میوه، چند جعبه شیرینی، گوشت و تکهای طلا (بسته به توانایی مالی خانواده) همه را در سینیهای مسی (مجمع) که با سفرهای ترمه مزین شده میچینند و به خانه عروس میبرند؛ افطار را معمولا در آنجا مهمان هستند و برای روز عید فطر عروس را برای ناهار به خانه مادر داماد دعوت میکنند.
به گفته او در گذشته نوزادان پسری که در ماه رمضان به دنیا میآمدند را «رمضان» یا «رمضانعلی» و نوزادان دختر را «قدریه» مینامیدند.
انتهای پیام
نظرات