• شنبه / ۱۷ خرداد ۱۴۰۴ / ۱۲:۱۴
  • دسته‌بندی: ادبیات و کتاب
  • کد خبر: 1404031710365
  • خبرنگار : 71573

رهیافتی به نقد ترجمه ادبی

رهیافتی به نقد ترجمه ادبی

وظیفه نقد ترجمه ادبی بسیار دشوارتر از چیزی است که در نگاه اول به نظر می‌رسد؛ چرا که منتقد را ملزم می‌کند که علاوه بر سایر وظایف ترجمه را در بستر تاریخی‌اش قرار دهد و او را وادار می‌کند تا شناخت خوبی از نویسنده، عصر او، جریان‌های ادبی زمانش، وضعیت زبان در آن دوره و افق انتظار مخاطبان آن زمان داشته باشد.

به گزارش ایسنا، در مطلبی با عنوان «رهیافتی به نقد ترجمه ادبی» نوشته حسن سرحان (نویسنده عراقی) با ترجمه عظیم طهماسبی آمده است: بهتر است این مقاله را با طرح پرسش‌هایی در مورد نقد ترجمه ادبی آغاز کرده و بکوشیم تا پاسخ‌هایی برای آن‌ها ارائه دهیم که از مطالعات نظری و تجربه محدودمان در حوزه ترجمه ادبی نشأت گرفته‌اند. نقد ترجمه ادبی چیست؟ این نقد بر اساس چه اصولی عمل می‌کند؟ چه ابزارها و روش‌هایی را می‌توانیم برای فعال کردن نقش آن در رشد و شکوفایی ترجمه ادبی به کار گیریم؟ و شاید مهم‌ترین سوال این است: ویژگی‌های یک منتقد ترجمه ادبی چیست و چه تفاوتی با منتقد ادبی دارد؟
نقد ترجمه ادبی، مطالعه‌ای روشمند است که چندین شاخه از دانش را در هم می‌آمیزد و شامل ارزیابی و تفسیر جنبه‌های مختلف یک اثر ترجمه‌شده می‌شود. متون آکادمیک سنتی همچنان این حوزه از نقد را به شدت به نقد ادبی گره می‌زنند و از ارتباط آن با نظریه ترجمه غافل‌اند. با این حال، باید اذعان داشت که وابستگی نقد ترجمه به نقد ادبی دیگر یک فرض بدیهی نیست؛ چرا که علم ترجمه به یک حوزه تحقیقاتی کاملاً مستقل تبدیل شده و متخصصان آن، که اغلب خودشان مترجم هستند، به مسئله سازگاری و تناسب متن اصلی با ترجمه پرداختند. این امر راه را برای نقد ترجمه باز کرد تا به یک بخش اساسی از علم ترجمه تبدیل شود، که وظیفه اصلی آن تأمل در درک رابطه متن ترجمه‌شده با متن اصلی است.

ترجمه و نقد

مهم نیست چقدر با هم اختلاف نظر داشته باشیم، نمی‌توانیم این حقیقت را کتمان کنیم که ترجمه، خواه ادبی یا غیر ادبی، برای پیشرفت خود به نقد نیاز دارد. فعالیت ترجمه، از آنجا که جلوه‌ای از خلاقیت ذهن و جزئی از آفرینش ادبی است، با سایر شاخه‌های ادبیات و هنر برابر است؛ شاخه‌هایی که بدون حضور رویه‌های نقد علمی نمی‌توانند زنده بمانند و ببالند. بدون نقد علمی، درک دلیل کیفیت یا عدم کیفیت یک اثر هنری دشوار خواهد بود. این رویه­‌های نقدی، اگرچه در ابتدا شامل قضاوت‌های سلیقه‌ای و ارزیابی‌های زیبایی‌شناختی تنها مبتنی بر ذوق فردی بودند و کمتر به معیارهای فنی/هنری اتکا داشتند، اما به‌تازگی و حتی در گذشته نزدیک پدید نیامده‌اند؛ چرا که یک دسته‌بندی اولیه از ترجمه‌ها از قرن هجدهم تحت اشکال مختلف وجود داشته است. منصفانه نیست که ادعا کنیم این دسته‌بندی‌ها عاری از برخی نظرات انتقادی بوده‌اند که البته به طور جزئی به جنبه‌هایی از نقد ترجمه اشاره داشته‌اند؛ زیرا صرف پرداختن به یک متن ترجمه‌شده، به هر شکل، لزوماً به معنای ورود به حوزه نقد ترجمه است. با این حال، آنچه در آن احکام انتقادی کمبود داشت، از سویی بی‌توجهی به این مسئله بود که عمل ترجمه یک عنصر مرکزی در محصول ترجمه است، و از سوی دیگر، غفلت از این حقیقت که متن ترجمه‌شده، در مرحله پیش از تکمیل ساختار خود در زبان مقصد، دستخوش تغییرات اساسی از نظر زبان، محتوا و حتی شکل بوده است.
سخنان ما در بالا، مبنی بر اینکه علاقه‌مندان به ترجمه بیشتر به دسته‌بندی مشغول بودند تا یافتن مبانی علمی برای مطالعه متن ترجمه‌شده، نباید به گونه‌ای درک شود که هدف آن کاستن از اهمیت وظیفه طبقه‌بندی ترجمه‌ها و تمایز سره از ناسره آن‌ها باشد. ما به شدت بر آنیم که این وظیفه در جوهر کار نقد ترجمه قرار دارد و بدون آن، نقد ترجمه به فضایی مساعد برای گسترش ترجمه‌های متوسط تبدیل می‌شود که لذت خواننده را از بین می‌برد، علاوه بر آسیب قطعی و قابل توجهی که آثار ترجمه‌ای ضعیف به خود ترجمه وارد می‌کنند. در این مقاله بر همین موارد تمرکز خواهیم کرد، که علم نقد ترجمه وظیفه‌ای مهم‌تر، والاتر و حساس‌تر دارد که شامل گشودن افق‌های گسترده‌تر و وسیع‌تر برای ترجمه است. این وظیفه تضمین می‌کند که ترجمه خوانشی منصفانه داشته باشد که بر پایه تحلیل نقدی دقیق زبانی، سبکی، هنری، فرهنگی و اجتماعی-فرهنگی از ترجمه پیشنهادی یک متن خارجی است. همچنین این تحلیل باید شامل تعیین ویژگی‌های اصلی طرحی که باعث پیدایش ترجمه، افق ظهور آن ترجمه، جایگاه مترجم و درک او از فرآیند ترجمه باشد.


از این رو، وظیفه نقد ترجمه ادبی بسیار دشوارتر از چیزی است که در نگاه اول به نظر می‌رسد؛ چرا که منتقد را ملزم می‌کند که علاوه بر سایر وظایف ترجمه را در بستر تاریخی‌اش قرار دهد و او را وادار می‌کند تا شناخت خوبی از نویسنده، عصر او، جریان‌های ادبی زمانش، وضعیت زبان در آن دوره و افق انتظار مخاطبان آن زمان داشته باشد. اگر این حقایق را بپذیریم و آن‌ها را به عنوان بدیهیات علم ترجمه امروزی تلقی کنیم، آنگاه باید برخی از افکار قدیمی خود را کنار بگذاریم که تفاوتی میان نقد ترجمه و نقد ادبی در معنای ساده و سطحی آن قائل نیستند؛ افکاری که نقد ترجمه ادبی را صرفاً بیان یک حکم ارزشی ذهنی و انتقال یک حس زودگذر می‌دانند که منتقد در لحظه خواندن ترجمه احساس می‌کند و به دنبال لذتی است که متن ترجمه‌شده به ما می‌دهد، البته در صورتی که چنین لذتی حاصل شود. حال آنکه نقد ترجمه اهدافی بسیار فراتر از آنچه ذکر شد دارد، که در رأس آن‌ها تحلیل محصول ادبی و تلاش لازم برای درک معنای عمیق متن و بازآفرینی این معنا در زبان مقصد قرار دارد. علاوه بر این، نقد ترجمه ادبی باید به طور خاص به محدود کردن آزادی مترجم، تعیین آغاز حرمت متن اصلی، توصیف معنای هم‌ارزی زبانی، و تأکید بر عدم ثبات معنای متن ادبی بپردازد؛ همچنین باید به مشکلات فرهنگی و زبانی که از فرآیند انتقال یک متن ادبی از زبانی به زبان دیگر ناشی می‌شوند، توجه کند.
باید آشکارا اعتراف کرد که نقدی با این ویژگی‌ها، که ترجمه را متنی ثانویه با ارزشی کمتر از اصل نمی‌داند، هنوز در کشورهای عربی پدید نیامده‌ و دست‌کم، در حال شکل‌گیری است. دلیل اصلی این امر، به نظر ما، تکیه نهادهای آکادمیک عربی (از سر جهل، ناتوانی یا شاید تنبلی) بر به‌کارگیری و تطبیق روش‌های نقد ادبی عمومی برای مطالعه ترجمه‌های ادبی است، بدون اینکه به تلاش برای تدوین روش‌های نقدی جدیدتر و سازگارتر با سرشت و ویژگی‌های خاص کار ترجمه ادبی فکر کنند. با اذعان به این حقیقت که برخی از واژگان نقد ادبی قابل انطباق بر متن ترجمه‌شده هستند، با این حال بر آنیم که ترجمه، درست مانند متن اصلی، باید از بررسی و احاطه مستقل، و خوانش، تحلیل و ارزیابی برخوردار باشد – چه مثبت باشد و چه منفی – اما این امر هم برای مترجم و هم برای خواننده‌اش ضروری است.
در دانشگاه‌های کشورهای غربی، نقد ترجمه امروزه، با توجه به ارزش راهبردی آن در عمل ترجمه، یکی از اجزای اصلی علم ترجمه محسوب می‌شود. وظیفه آن، صرفاً یافتن اشتباهات مترجم و نقاط ضعف ترجمه او از منظر زبانی نیست، بلکه  اصلاح فعالیت ترجمه و گشودن فضایی جدید برای ترجمه است. باید بر این کارکرد سازنده نقد ترجمه پافشاری کرد؛ نقدی که باید جوهر مثبت خود را حفظ کرده و همواره سازنده بماند و به مترجم کمک کند تا طرحی خوب برای ترجمه بسازد، و به سمت و سوی مطالعات کاربردی رهسپار شود و توجه عموم مردم را به ترجمه جلب کرده و به توسعه آن یاری رساند. تنها از این طریق، نقد ترجمه به انباشت فرهنگی خدمت کرده و به بهبود کیفیت ترجمه می‌انجامد.
بی‌شک نقد ترجمه کار بسیاری می‌طلبد و نیازمند شناخت بی‌عیب و نقص از مفاهیم سَبکی زبان مبدأ و زبان مقصد، و نیز آگاهی فرهنگی گسترده است. دلیل دشواری نقد ترجمه ادبی، اساساً، در این حقیقت نهفته است که این حوزه ویژگی منحصر به فردی دارد که آن را از صرف تلاش برای انتقال کلمات و مفاهیم انتزاعی متمایز می‌کند و به عملی برای انتقال و گذراندن احساسات و عواطفی تبدیل می‌سازد که اثر ادبی در برگرفته است. لذا نظارت بر دقت در انتقال معنا و توانایی بررسی نقاط قوت و ضعف در سبک مترجم ادبی نیز جزو علایق نقد ترجمه است، هرچند که ممکن است دغدغه اصلی آن نباشد.
بنابراین می‌توان گفت که نقد ترجمه ادبی حرفه‌ و پیشه‌ای نیست که هر منتقدی، هر چقدر هم چیره دست باشد، بتواند در آن مهارت یابد و به آن مسلط شود. این کار، منحصراً، حرفه کسی است که به فرهنگ هر دو زبان متن، یعنی زبان مبدأ و زبان مقصد، تسلط کامل داشته و در نظریات ترجمه و علم زبان‌شناسی کاربردی (به دلیل ارتباط قوی آن با ترجمه و علمش) آگاهی و دانش فراوانی داشته باشد. همچنین، باید  از ویژگی‌های مورد توافق یک منتقد ادبی مانند حس هنری، ذوق بالا، عشق به ادبیات، و علاقه به نوشتن برخوردار باشد باشد و این موارد ناگزیر باید به نوعی در نقد ترجمه بازتاب یابند.

رهیافتی به نقد ترجمه ادبی
عظیم طهماسبی، مترجم

منبع: القدس العربی

انتهای پیام

  • در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های دین مبین اسلام باشد معذور است.
  • - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر می‌شود.

نظرات

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
لطفا عدد مقابل را در جعبه متن وارد کنید
captcha