شاید اذعان به این مساله آنهم در ابتدای این مطلب تعجببرانگیز باشد؛ اما واقعیت این است که این روزها بهرهگیری از هوش مصنوعی در خبرها، گزارشها و حتی گفتوگوهای تفصیلی از سوی بخشی از خبرنگاران و رسانهها امری انکارنشدنی و به مثابه دوپینگی است که آنها را از رقبایشان جلو میاندازد. و اعتراف به یک واقعیت، در حقیقت قرار گرفتن در مسیر بهبود و پیدا کردن مسیر درست است.
به گزارش ایسنا، بدون شک هوش مصنوعی در حال دگرگونی صنعت خبرنگاری است و میتواند ابزاری قدرتمند برای خبرنگاران باشد تا بهرهوری و کیفیت کار خود را افزایش دهند. با این حال، این فناوری به مثابه یک تیغ دولبه، در کنار تاکید بر سرعت، دقت و دسترسی به اطلاعات، چالشها و پرسشهای اخلاقی جدیدی را نیز مطرح میکند که نیازمند بررسی دقیق هستند. برخی از رسانهها و کارشناسان معتقدند که هوش مصنوعی به عنوان ابزاری مکمل و نه جایگزین برای خبرنگاران، باید مورد استفاده قرار گیرد و اینکه در صورت رعایت نکردن ملاحظات و مقهور شدن بیچون چرا، به تدریج خود خبرنگاران را هم خواهد بلعید.
بر این اساس مرز میان بهرهبرداری هوشمندانه از هوش مصنوعی و گرفتار شدن در دام آن، چنان ظریف و حساس است که آینده خبرنگاری را در دل خود رقم میزند.
در ادامه گزارشی را میخوانید که با ارائه دادههای سه گفتوگوی ایسنا با سه استاد برجسته ارتباطات و روزنامهگاری با موضوع مشکلات و چالشهای خبرنگاران و مشروعیت رسانهها با تاکید بر نظریههای ارتباطاتی توسط هوش مصنوعی برای روز خبرنگار نوشته شده است:
«در ایران امروز، روزنامهنگاری هر چند با چالشها و محدودیتهایی جدی مواجه است اما همچنان عرصهای زنده و پرامید برای نقشآفرینی اجتماعی به شمار میآید؛ حرفهای که عاشقانش در میان فشارهای مالی و محدودیتهای اجتماعی و سیاسی، به عنوان پاسداران صدای مردم و حافظان شفافیت عمل میکنند. فضای رسانهای کنونی، اگرچه با کاهش نسبی مخاطب و دغدغههای معیشتی همراه است، اما میتواند با بازنگری در ساختارها و تقویت فهم نقش رسانهها، به سوی پویایی و تأثیرگذاری دوباره حرکت کند.
نظریه «مدل انتقال پیام» (Transmission Model) روزنامهنگاری را فرآیندی برای ارسال اطلاعات میداند اما امروز باید فراتر رفت و به مدلهای تعاملی و انتقادی توجه کرد. بر اساس نظریه «مدل تعاملی» و «مدل انتقادی» ارتباطات، رسانهها تنها کانالهای انتقال پیام نیستند، بلکه فضایی برای گفتوگو، بازتاب انتقادات و تولید معانی مشترک در جامعهاند. در این چهارچوب، خبرنگاران نقش واسطههایی فعال دارند که نه فقط اخبار را منتقل میکنند، بلکه به تولید دانش و فهم جمعی کمک میکنند و امکان اصلاح ساختاری و اجتماعی را فراهم میآورند.
هادی خانیکی ـ استاد ارتباطات ـ این نگاه انتقادی را با تأکید بر «فهم» روزنامهنگاری به تصویر میکشد؛ حرفهای که فراتر از مهارتهای فنی، نیازمند دغدغه مداوم برای یادگیری و بازخوانی شرایط است. او بر این باور است که خبرنگار باید زبان حال جامعه باشد؛ انعکاسدهنده واقعیتهای تلخ و در عین حال نمایشگر ظرفیتهای امیدبخش و فرصتهای رشد. این امید نه خوشبینی بیپایه، بلکه تکیه بر ظرفیتهای واقعی جامعه است که با نگاهی نقادانه و دقیق ساخته میشود.
علی اکبر قاضیزاده، روزنامهنگار پیشکسوت، آزادی رسانه و امکان تفحص در اموال عمومی را به مثابه رکن اساسی یک جامعه شفاف و سالم میداند؛ مفهومی که از منظر نظریه «عمومیت» (Public Sphere) هابرماس اهمیت فراوان دارد. او تأکید میکند که خبرنگاران با نگاهی انتقادی و مستقل، باید از حق مردم در اطلاع دقیق درباره مصرف منابع عمومی دفاع کنند؛ حقی که زمینهساز کاهش فساد و تقویت اعتماد عمومی است.
محمد صدیقی، استاد روزنامهنگاری، با تکیه بر نقش رسانهها به عنوان «نهاد چهارم» در دموکراسی، بر ضرورت حمایت از حقوق خبرنگاران و ارتقای جایگاه حرفهای آنان تأکید دارد. او معتقد است رسانهها باید بهدور از فشارهای سیاسی و اقتصادی، به نقشی مرجع و هدایتگر جامعه تبدیل شوند؛ نقشی که با ایجاد اعتماد عمومی، زمینهساز رشد فرهنگی و اجتماعی کشور است.
اهمیت حفظ مرجعیت رسانههای ایران در مقابله با تهدیدات و جنگهای روانی منطقهای، از منظر نظریه «جنگ اطلاعاتی» نیز قابل بررسی است. رسانههای داخلی با اطلاعرسانی دقیق و هوشمندانه، میتوانند نه تنها روحیه ملی و وحدت اجتماعی را تقویت کنند، بلکه به یک نیروی مقاومتی در برابر تبلیغات دشمن تبدیل شوند؛ نمونهای که در جنگ دوازده روزه اخیر ایران و رژیم صهیونیستی به وضوح دیده شد.
در نهایت، روزنامهنگاری در ایران، هرچند در مسیر دشواری قرار دارد، اما با بهرهگیری از نگاه انتقادی و تأکید بر نقش اجتماعی خود، میتواند همچنان به عنوان نیرویی حیاتی برای آگاهیبخشی، امیدآفرینی و تحول اجتماعی باقی بماند. تحقق این امر مستلزم حمایتهای جدیتر، ارتقای امنیت حرفهای و فراهم شدن امکانات لازم برای خبرنگاران است؛ چرا که بدون رسانههای آزاد و حرفهای، آرمان جامعهای شفاف، پویا و پیشرو عملا دستنیافتنی خواهد بود.»
خب! نتیجه را خواندید متنی نسبتا بینقص برای ترسیم وضعیت خبرنگاری در ایران که اتفاقا مشابه آن با موضوعاتی متفاوت این روزها در رسانههای ایران و جهان توسط برخی خبرنگاران ارائه شده و توسط دروازهبانان خبر هم منتشر میشود. حالا پرسش اینجاست مشکل چیست و چرا باید مانع بروز چنین اتفاقاتی شویم و اصلا لازم است مانع آن شویم؟
و چرا برای مثال سال گذشته یک خبرنگار در شهر کوچک ایالت وایومینگ در آمریکا مجبور به استعفا شد؛ زیرا همکارانش در روزنامههای رقیب متوجه شدند او از هوش مصنوعی برای نوشتن گزارش استفاده کرده است؟!
پاسخ به این پرسش را میتوان در سخنرانی دو ماه قبل هادی خانیکی ـ از استادان شناختهشده ارتباطات ـ جستجو کرد که در صورت توجه به آن میتوان از بسیاری از آسیبهای احتمالی جلوگیری کرد.
او چهار الزام مهم را برای گفتوگو با هوش مصنوعی در حوزه ارتباطات برشمرده است:
ـ سواد ارتباطی و انتقادی؛ یعنی توانایی دیدن لایههای پنهان در پاسخهای ماشینی، شناخت پیشفرضها و نوع نگاه بازتولید شده.
ـ شفافیت و اخلاق پژوهش؛ یعنی روشن بودن نقش انسان و ماشین در تولید دانش و پرهیز از گمراهسازی.
ـ رعایت حدود ابزار و حفظ کرامت انسانی؛ یعنی جلوگیری از سلطه ابزار بر انسان و حفظ جایگاه خلاقیت، قضاوت و تجربه زیسته انسانی.
ـ درک نابرابریهای ارتباطی و مسئولیت آن؛ یعنی توجه به تفاوتهای سواد و قدرت دیجیتال کاربران و جلوگیری از بازتولید تبعیض.»
با چنین پیش شرطهایی، میتوان به این درک رسید، در صورتی که خبرنگاران با نگاهی نقادانه و شفاف به هوش مصنوعی نگاه کرده و خلاقیت و قضاوت انسانی را حفظ کنند، از شرایط پیچیدهای که ممکن است گریبان رسانه را بگیرد و همچنین گمراهی مخاطب جلوگیری خواهد شد. همچنین، آگاهی از تفاوتهای دسترسی و سواد دیجیتال، آنها را موظف میکند در تولید محتوا، عدالت و مسئولیت اجتماعی را رعایت کنند. بدین ترتیب، خبرنگار میتواند هم از فناوری بهره ببرد و هم ارزشهای انسانی را حفظ کند.
اصلی که دقیقتر آن، توسط دکتر هادی خانیکی به فعالان رسانه تاکید شده است:
«اگر هوش مصنوعی صرفاً پاسخگو باشد، محدود است اما اگر پرسشگر باشد، میتواند به دانشی عمیقتر و مسئولانهتر منجر شود. در این مسیر، نه تنها «چه میپرسیم» بلکه «چگونه میفهمیم» و «چگونه پاسخ را در جامعه بازتاب میدهیم» اهمیت دارد.
هوش مصنوعی ممکن است ذهنی سریع باشد، اما قلب و خرد پرسنده همچنان در اختیار انسان کنشگر است.»
انتهای پیام
نظرات