علی شاکر، دانشآموخته دکتری علوم ارتباطات اجتماعی از دانشگاه علامه طباطبائی و پژوهشگر هوش مصنوعی و علوم ارتباطات که در کارنامه خود ترجمه کتابهای «خبرسازان؛ هوش مصنوعی و آینده روزنامهنگاری» (انتشارات همشهری، ۱۴۰۲)، «تقاطع هوش مصنوعی و روزنامهنگاری» (انتشارات همشهری در مرحله توزیع، ۱۴۰۴)، «یادداشتهای مطبوعاتی گابریل گارسیا مارکز» و «رسانههای مغرض» را دارد در گفتوگویی مکتوب با ایسنا به موضوع «هوش مصنوعی و اخلاق حرفهای روزنامهنگاری» پرداخته است.
مشروح این گفتوگو در پی میآید:
گفتن حقیقت و دقت در بیان آن، روایت و سبکی منحصر بهفرد و مسئولیتپذیری از جمله مواردی است که در اخلاق حرفهای روزنامهنگاری مطرح میشود، موضوعاتی که در مقوله هوش مصنوعی نمیگنجد. در این سالها استفاده از هوش مصنوعی در روزنامهنگاری مطرح است و با توجه به این موضوع هوش مصنوعی چه چالشهایی را بر سر راه اخلاق حرفهای روزنامهنگاری دارد؟
چالشهای درستی مطرح کردید. اما میخواهم بگویم در حالی که تا همین پارسال این چالشها را ابزار برتری خود نسبت به ماشین میدانستیم، اما امروز میتوانم بگویم که ورود هوش مولّد در صنعت محتوا و روزنامهنگاری چنان زمین بازی را بههم ریخته که باز از خود همین ابزار برای تدوین قواعدی منعطف کمک بگیریم.
با این همه موافقم که مثلا چالش مهمی در زمینه «حقیقت و دقت» داریم. چون الگوریتمها برای سرعت ساخته شدهاند، نه لزوماً برای پایبندی به حقیقت.
هوش مصنوعی توانایی آن را دارد حجم عظیمی از اطلاعات را از منابع گوناگون جمعآوری و منتشر کند. این سرعت فوقالعاده، خطر انتشار دروغرسانی، شایعات و اخبار جعلی را به شدت افزایش میدهد. راستیآزمایی این حجم از اطلاعات برای انسان کاری طاقتفرساست. پس برای مقابله با آن میبایست از خود همین ابزار کمک بگیریم.
الگوریتمهای هوش مصنوعی بر اساس دادههایی که با آنها «آموخته» شدهاند، عمل میکنند. اگر این دادهها حاوی سوگیریهای سیاسی، اجتماعی یا نژادی باشند، هوش مصنوعی نیز همان سوگیریها را در تولید و انتخاب اخبار بازتولید میکند. این در حالی است که ما روزنامهنگارها میبایست در کار خود اصل بیطرفی را رعایت کنیم و این امر با سوگیریهای الگوریتمی در تضاد است.
مشکل مهمتر شاید عدم شفافیت باشد؛ بسیاری از این سیستمهای هوشمند مانند یک «جعبه سیاه» عمل میکنند. یعنی مشخص نیست که یک الگوریتم بر چه اساسی یک خبر را مهم تشخیص داده یا محتوایی را تولید کرده است. این عدم شفافیت، پاسخگویی و مسئولیتپذیری را تقریباً غیرممکن میسازد.
من هم موافقم که هوش مصنوعی نمیتواند داستان تازهای خلق کند بلکه میتواند از داستانهای پیشین روایتی نو بسازد. البته این کار خود ما آدمها هم هست. اما فکر میکنم چالش اصلی بر سر این است که عدهای گمان میکنند قرار است این ماشین جای انسان را بگیرد. در حالی که این ابزار میتواند فاصله درآمدی و اجتماعی افراد را از همدیگر زیاد کند؛ چون میتواند در کوتاهمدت بهرهوری فردی و جمعی را بهشدت افزایش دهد.
بحث دیگر، «مسئولیتپذیری» است. مسئول آنچه به کمک هوش مصنوعی مینویسیم، ماییم نه ماشین. شبیه این است که در توجیه انتشار یک دروغ بگوییم، در اینترنت دربارهاش حرف زدهاند و من فقط آن را بازگو کردم. اما مسئولیت دقیقا با کیست؟ نویسنده، برنامهنویس، شرکت فناوری یا ...؟ هنوز داریم در این رابطه بحث میکنیم.
باید مراقب باشیم که در آینده قضاوتهای انسانی را به ماشین نسپاریم. ماشین فقط کارها را برای ما سریعتر انجام میدهد و اطلاعاتی را فراهم میکند که ما پس از بررسی دقیق آن میتوانیم بر آن مبنا (اگر منابع دقیق و دادهها مرتبط باشند) «تصمیم» بگیریم.
فارغ از تمامی تبلیغات پرهیاهویی که امروز راه افتاده باید گفت که حتی اگر حباب هوش مصنوعی در بازارهای مالی دنیا بترکد، باز هم ما وارد عصری شدهایم که به کمک این ابزارهای هوشمند میتوانیم میزان بهرهوری را افزایش دهیم. حاشیه سود تولید محتوا دارد به صفر نزدیک میشود و حالا آن کسی میتواند موفقتر باشد که از این ابزار برای گسترش خلاقیت خود بهره میبرد؛ چون بهزودی تمامی کارفرماها درمییابند که یا باید نیروی انسانی خود را به هوش مصنوعی تجهیز کنند یا اینکه اگر نیروی انسانی نسبت به تغییرات مقاومت دارد، وظایف او را به کمک «هوش مصنوعی عامِلی» یا همان Agentic AI به ماشین بسپرند؛ ماشینی که بدون خستگی ۲۴ ساعت در هفت روز هفته کار میکند بدون بیمه و بسیاری از چالشهای ارتباط با نیروی انسانی. پس یاد گرفتن کار کردن با این ابزار خیلی مهم است.
این را هم تأکید میکنم که فناوری یک ابزار است و مانند هر ابزار دیگری، خوب یا بد بودن آن به نحوه استفاده ما بستگی دارد. ممکن است بگویید هوش مصنوعی متفاوت است و در آستانه تصمیمگیری است و رسیدن به دوره تکینگی (Singularity). یعنی از آن به بعد نمیدانیم قواعد زندگی روی زمین با حضور اَبَرهوش (AGI) چگونه خواهد بود. با این همه، اگر بتوانیم افسار این ماشین را با آموختن و تجربه کردن در دست بگیریم میتوانیم به آیندهای با بهرهوری بیشتر از انرژی امیدوار باشیم.
بهنظر شما حدِ استفاده از هوش مصنوعی در حوزه روزنامهنگاری چیست؟
به نظرم این همان پرسشی است که ذهن همه ما را در دنیای رسانه به خود مشغول کرده است. قواعد اخلاقی و حرفهای یکشبه و با دستورالعمل شکل نمیگیرند. تاریخ به ما نشان داده است که این قواعد در طول زمان و با آزمون و خطا به وجود میآیند و آنهایی که کارآمد هستند، باقی میمانند. بنابراین، به نظرم بحث بر سر اینکه «آیا باید از هوش مصنوعی استفاده کرد یا نه؟» دیگر چندان محلی از اِعراب ندارد. این فناوری اینجاست و تلاش برای دور زدن آن یا شناسایی ردپایش، یک بازی بیپایان است.
بگذارید پرسش شما را جوری دیگر هم بپرسم؛ حالا که هوش مصنوعی در دسترس همگان است، بهترین و اخلاقیترین موارد استفاده از آن در روزنامهنگاری چیست؟» در پاسخ باید بگویم که ابتدا میبایست به جای مقاومت بیثمر، به استقبال هوشمندانه و «کاملا انتقادی» یک ابزار جدید برویم. حد و مرز استفاده از هوش مصنوعی، در واقع همان مرز میان وظایف «ماشینی» و وظایف «انسانی» در حرفه ماست.
هوش مصنوعی در انجام کارهایی که تکراری، مبتنی بر داده و زمانبرند، خیلی خوب است. این همان جایی است که باید با آغوش باز از آن استفاده کنیم. برای نمونه، میتوان یک خبرنگار رباتیک را با آرشیو کامل یک رسانه آموزش داد تا بتواند به سرعت پیشینه هر خبری را استخراج کند یا خلاصهای دقیق از تحولات یک موضوع در طول سالها ارائه دهد. یا میتوان از این ابزارها برای تحلیل محتوای حجم عظیمی از متون استفاده و روندهای پنهان در آنها را کشف کرد. این کارها که پیش از این ماهها زمان میبُرد، اکنون در چند دقیقه ممکن است. ارسال اخبار کاملاً شخصیسازیشده برای هر مخاطب بر اساس علایق او، یا رصد لحظهای وضعیت رسانه خود و دیگر رسانهها در فضای مجازی، همگی از جمله کاربردهای این فناوریاند که نه تنها به کیفیت کار ما لطمه نمیزنند، بلکه آن را بهبود میبخشند.
اما حد استفاده از این ابزار کجاست؟ فکر میکنم این حد دقیقاً در جایی است که کار ماشین تمام و کار انسان آغاز میشود. هوش مصنوعی میتواند دادهها را تحلیل کند، اما نمیتواند برای به دست آوردن یک مصاحبه اختصاصی با یک منبع انسانی، اعتماد او را جلب کند. میتواند هزاران صفحه سند را خلاصه کند، اما نمیتواند در یک صحنه تصادف یا مسابقه ورزشی حضور داشته باشد و درد و هیجان انسانها را از نزدیک لمس و روایت کند. میتواند پیشنویس یک گزارش را بنویسد، اما مسئولیت اخلاقی نهایی آن نوشته با روزنامهنگار و سردبیر است.
بنابراین، حد استفاده از هوش مصنوعی در روزنامهنگاری، نقطهای است که قضاوت، همدلی، تفکر انتقادی، خلاقیت و مسئولیتپذیری انسانی آغاز میشود. ما باید از هوش مصنوعی به عنوان «یک دستیار هوشمند و فوقالعاده کارآمد» استفاده کنیم که ما را از کارهای تکراری و طاقتفرسا رها میکند تا بتوانیم زمان و انرژی خود را صرف همان بخشهایی از روزنامهنگاری کنیم که آن را به یک حرفه ارزشمند و انسانی تبدیل کرده است؛ یعنی تحقیق عمیق، مصاحبههای تأثیرگذار، روایتگری خلاقانه و پذیرش مسئولیت در برابر جامعه. آینده از آنِ تحریریههایی است که این توازن را به بهترین شکل برقرار کنند.
هوش مصنوعی را تهدیدی برای روزنامهنگاری میبینید؟
خیلیها درگیر پاسخ به این پرسشاند و پاسخ من به آن، با یک «اما»ی بزرگ همراه است. اگر تغییرات گسترده و بنیادین در صنعت رسانه را یک تهدید بدانیم، بله، باید بگویم که شاهد تغییرات بسیار بزرگی خواهیم بود. هوش مصنوعی به خودی خود تهدید نیست؛ تهدید واقعی زمانی است که ساختار تحریریههای ما در برابر این دگرگونی مقاومت کنند و همچنان بر همان پاشنه سابق بچرخند. در آن صورت، بله، این ماشین میتواند بسیاری را از چرخه کار خارج کند.
شاید یادتان باشد، زمانی بود که صفحهبندی روزنامهها به صورت دستی انجام میشد. با روی کار آمدن سیستمهای رایانهای گرافیکی، دو گروه شکل گرفتند؛ گروهی که در برابر این تغییر مقاومت کردند و بر مهارتهای سنتی خود پافشاری ورزیدند و گروهی که آغوش خود را به روی ابزار جدید گشودند و صفحهبندی با رایانه را آموختند. امروز دیگر روزنامهای را پیدا نمیکنیم که دستی صفحهبندی شود. سرنوشت کسانی که مقاومت کردند، مشخص است.
داستان هوش مصنوعی نیز همین است. راه مقابله با این موج، ایستادن در برابر آن نیست، بلکه آموختن موجسواری است. ما باید منطق کارکرد این ماشین را یاد بگیریم، باید مهندسی پرامپت را بیاموزیم و یاد بگیریم چطور به آن دستور بدهیم تا بهترین نتیجه را بگیریم.
مهمتر اینکه این فناوری فرصتهای بیشماری فراهم میآورد. شغلهایی در راه هستند که امروز حتی نامشان را نمیدانیم، ولی ممکن است یک دهه بعد، من و شما در همان شغلها ماهر شده باشیم. شاید بپرسید این مهارتهای جدید را از چه کسی باید بیاموزیم؟ از خودِ هوش مصنوعی؛ به علاوه کنجکاویهای عمیق و دقیق علمی خودمان. این یک همکاری جدید میان انسان و ماشین است.
اصالت روزنامهنگاری و فردیت در نوشتن گزارش خبری در این میان چه سرنوشتی خواهد داشت؟
سازنده اصلی خبر هنوز و همیشه، انسان است. ماشین نمیتواند یک خبرنگار در میدان باشد. هوش مصنوعی نمیتواند در بطن یک حادثه حضور داشته باشد، با مردم صحبت کند، درد و شادیشان را حس و آن را با اصالت انسانی روایت کند. اخباری که هوش مصنوعی به تنهایی تولید میکند، این روح و فردیت را ندارد. اما توانایی آن در جای دیگری نهفته است: هوش مصنوعی میتواند خبری را که یک انسان با تمام وجودش خلق کرده، به بهترین و هوشمندانهترین شکل ممکن برای دیگر انسانها مناسبسازی و شخصیسازی کند و آن را در کسری از ثانیه در سراسر «جهان کوچک» شبکههای اجتماعی منتشر کند.
البته نکته کلیدی همینجاست. آن فردیت و اصالت نه تنها از بین نمیرود، بلکه به کمک ابزارهای هوش مصنوعی، حالا بسیار قدرتمندتر از همیشه کار خود را پیش میبرد. بیایید به گذشته نگاه کنیم؛ زمانی بود که برای درخشش یک خبرنگار، به طور معمول لازم بود که یک سازمان رسانهای بزرگ با تمام امکاناتش پشت «برند شخصی» او بایستد. البته که قدرت قلم و شَمّ خبری آن خبرنگار، حیاتی بود، اما حمایت سازمانی نقشی تعیینکننده داشت. امروز این معادله تغییر کرده است. حالا کافی است شما قلم و شمّ روزنامهنگاری داشته باشید؛ به کمک این ابزارها میتوانید قدرت یک سازمان خبری کامل را پشت سر خود داشته باشید.
امروز میتوانید از عاملهای هوشمند خود برای بهروزرسانی همزمان چندین وبسایت و شبکه اجتماعی استفاده کنید. میتوانید در عرض چند دقیقه، بر اساس گزارش متنی خود، یک پادکست صوتی و حتی یک وادکست (پادکست تصویری) بسازید. فراتر از آن، در بستر وب ۳ و با استفاده از فناوریهایی مانند توکنهای غیرقابل تعویض (NFTs)، این محتوای منحصر به فرد را بفروشید و به طور مستقیم کسب درآمد کنید.
پس، سرنوشت اصالت و فردیت، نابودی نیست؛ بلکه یک توانمندسازی بیسابقه است. روزنامهنگاری اصیل انسانی همچنان قلب تپنده است، اما هوش مصنوعی به آن یک اسکلت بیرونی قدرتمند میبخشد که با آن میتواند سریعتر و قویتر به مخاطبان بیشتری دسترسی پیدا کند.
انتهای پیام


نظرات