• یکشنبه / ۳۰ آذر ۱۴۰۴ / ۱۰:۲۶
  • دسته‌بندی: ادبیات و کتاب
  • کد خبر: 1404093019985
  • خبرنگار : 71157

ژنتیک در آینه فلسفه

ژنتیک در آینه فلسفه

کتاب «ژنتیک و فلسفه» نشان می‌دهد که ژنتیک چقدر می‌تواند درگیر ارزش‌ها و تفسیرهای انسانی باشد و به ما کمک می‌کند تا با دقت بیشتری درباره‌ ادعاهای علمی پیرامون طبیعت انسان قضاوت کنیم.

به گزارش ایسنا، عمران دسترس, مدرس دانشگاه در بازخوانی «ژنتیک و فلسفه» اثر پل گریفیتس و کارولا اشتوتس نوشته است: کتاب «ژنتیک و فلسفه» اثر پل گریفیتس و کارولا اشتوتس، با ترجمه‌ جلال سلطانی و انتشار از سوی نشر نو، پاسخی ضروری به نیازِ روزافزون به درک عمیق‌تر مفاهیم ژنتیک در بستر فلسفی است. این کتاب شامل هفت فصلِ «ژن مندلی»، «ژن مادی»، «ژنوم واکنش‌گر»، «بیرون ژنوم»، «ژن به‌مثابه اطلاعات»، «ژن رفتاری» و «ژنوم در حال تکامل»، به‌همراه یک درآمد و چهار نتیجه‌گیری است و در محل تلاقی دو حوزه‌ بنیادین قرار می‌گیرد: علم ژنتیک، که در حال متحول‌ساختن زندگی و درک ما از خود است، و فلسفه، که ابزارهای لازم برای تحلیل و نقد این تحولات را فراهم می‌آورد.
رابطه علم و فلسفه، به‌ویژه در موضوع حیات و وراثت، تاریخی طولانی و پرفرازونشیب دارد. در دوران باستان، ماهیت ارث‌بردن صفات و تولد فرزندان شبیه به والدین، یکی از بزرگ‌ترین اسرار بود. بااین‌حال، ژنتیک به عنوان یک رشته‌ علمی مشخص، با کارهای گرگور مندل در اواسط قرن نوزدهم آغاز شد. کشف قوانین وراثت مندلی، نقطه‌ عطفی بود که وراثت را از یک پدیده‌ کیفی و مبهم به یک فرآیند کمی و قاعده‌مند تبدیل کرد.
اما اوج انقلاب علمی در این حوزه، با کشف ساختار دی.ان.ای توسط واتسون و کریک در سال ۱۹۵۳ و پس از آن، پیشرفت‌های شگرف زیست‌شناسی مولکولی و پروژه‌ ژنوم انسانی در اواخر قرن بیستم و اوایل قرن بیست و یکم رقم خورد. این پیشرفت‌ها، که ژنتیک را از مطالعه‌ ارث‌بردن نخودها به مطالعه‌ کل نقشه‌های ژنتیکی موجودات زنده گسترش دادند، پرسش‌های جدید و بنیادینی را مطرح کردند که دیگر صرفاً در حوزه‌ علم قرار نمی‌گرفتند؛ پرسش‌هایی درمورد ماهیت اطلاعات، تقلیل‌گرایی، جبرگرایی زیستی، و مسئولیت اخلاقی. در اینجا، فلسفه پا به میدان می‌گذارد تا ابهامات مفهومی را روشن سازد و پیامدهای اخلاقی را بررسی کند.
پل گریفیتس و کارولا اشتوتس از چهره‌های سرشناس در فلسفه‌ زیست‌شناسی هستند. گریفیتس، فیلسوف و تاریخ‌نگار علم، و اشتوتس، زیست‌شناس و فیلسوف، با همکاری خود توانسته‌اند یک کتاب درسی مقدماتی خلق کنند که به دلیل عمق علمی و دقت فلسفی مورد تحسین قرار گرفته است. همان‌طور که الوف اکسل کارلسون در نقد خود اشاره می‌کند، این کتاب «پلی میان شیوه‌ای که دانشمندان به طور سنتی به کار خود نزدیک می‌شوند و شیوه‌ای که فیلسوفان عمل می‌کنند» ایجاد می‌کند.
«ژنتیک و فلسفه» که در مجموعه‌ «درآمدی بر فلسفه و زیست‌شناسی کمبریج» منتشر شده، چندین نقطه‌ قوت کلیدی دارد:
یکم: گستره‌ جامع موضوعات: از مندل تا ژنومیکس: این کتاب، حوزه‌ ژنتیک را به معنای بسیار گسترده‌ای دربرمی‌گیرد؛ نه‌تنها به وراثت کلاسیک، بلکه به ژنومیکس، اپی‌ژنتیک، و زیست‌شناسی تکوینی-انقلابی نیز می‌پردازد. گریفیتس و اشتوتس تمام موضوعات استاندارد و حیاتی در فلسفه‌ ژنتیک را در سطح مقدماتی پوشش می‌دهند.
تقلیل‌گرایی: آیا ژنتیک مولکولی می‌تواند تمام پدیده‌های زیستی سطح بالاتر (مانند رفتار یا تکامل) را به فرآیندهای ژنی تقلیل دهد؟
اطلاعات ژنتیکی: مفهوم «اطلاعات» یا «برنامه» در دی.ان.ای چقدر دقیق است و آیا استعاره‌ای گمراه‌کننده نیست؟
وراثت‌پذیری: بحث‌ها درمورد چگونگی اندازه‌گیری سهم ژن‌ها و محیط در یک صفت خاص و انتقاد از کاربرد نادرست این مفهوم در بحث‌های اجتماعی و نژادی.
اقتباس‌گرایی: آیا هر صفت زیستی باید به عنوان یک «اقتباس» مستقیم ناشی از انتخاب طبیعی تفسیر شود؟
دوم: نقد تفکر جبرگرایانه: یکی از مهم‌ترین خدمات این کتاب، نقد عمیق و منطقی بر نگرش‌های ساده‌انگارانه و جبرگرایانه‌ ژنتیکی است. در فرهنگ عامه و گاهی در گزارش‌های رسانه‌ای، ژن‌ها به عنوان تنها علت سرنوشت، رفتار یا بیماری معرفی می‌شوند (مثلاً «ژن خشونت» یا «ژن هوش»). نویسندگان نشان می‌دهند که چگونه این دیدگاه‌ها، که ریشه در برداشت‌های نادرست از مدل‌های ساده‌ مندلی دارند، پیچیدگی تعامل ژن-محیط و فرآیندهای تکوینی را نادیده می‌گیرند. آن‌ها به طور مشخص بر اهمیت محیط تکوینی و منابع ارثی غیرژنی (مانند میراث فرهنگی، ساختارهای سلولی، و اپی‌ژنتیک) تأکید می‌کنند.
سوم: اخلاق زیستی و پیامدهای اجتماعی: کتاب به بررسی دقیق مسائل اخلاق زیستی مرتبط با ژنتیک می‌پردازد. با پیشرفت‌هایی نظیر ویرایش ژنوم (مانند CRISPR) و افزایش دسترسی به آزمایش‌های ژنتیکی شخصی، پرسش‌های اخلاقی پیرامون حریم خصوصی ژنتیکی، تبعیض ژنتیکی، و انتخاب‌های والدین به یک بحث حیاتی تبدیل شده‌اند. گریفیتس و اشتوتس با قراردادن این مسائل در چارچوب فلسفی، خواننده را به یک بازتاب انتقادی و اخلاقی دعوت می‌کنند.
«ژنتیک و فلسفه» نه‌تنها برای دانشجویان فلسفه‌ علم و زیست‌شناسی، بلکه برای زیست‌شناسان مولکولی که می‌خواهند از منظر فلسفی به حوزه‌ خود نگاه کنند، و همچنین برای عموم مردم آگاه که به دنبال درک پیچیدگی‌های ژنتیک در دنیای مدرن هستند، یک منبع ارزشمند است. این کتاب نشان می‌دهد که ژنتیک چقدر می‌تواند درگیر ارزش‌ها و تفسیرهای انسانی باشد و به ما کمک می‌کند تا با دقت بیشتری درباره‌ ادعاهای علمی پیرامون طبیعت انسان قضاوت کنیم.
انتهای پیام

  • در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های دین مبین اسلام باشد معذور است.
  • - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر می‌شود.

نظرات

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
لطفا عدد مقابل را در جعبه متن وارد کنید
captcha