محمود استادمحمد در گفتوگويي با خبرنگار تئاتر ايسنا به تشريح وضعيت تئاتر ”تخت حوضي” يا ”سياهبازي” از ابتداي پيدايش آن تا به امروز پرداخت.
كارگردان نمايش ” ديوان تئاترال” گفت: نوكر نمايش ” سياه بازي” نوكري بود كه در خانوادههاي اشرافي ما وجود داشت، آنها در حقيقت بردههايي بودند كه از آفريقا به وسيله شيخ نشينان وارد ايران شدند. برخوردهاي آنان با اربابهايشان طنزآلود بود و اين موضوع خود به خود وارد بقال بازي ما شد و از تلفيق اين دو، نمايش ” تخت حوضي” با تركيب ” سياه و نوكر” شكل گرفت.
وي در ادامه گفت: بعد از آن استعدادهايي مثل ” ذبيحاله ماهري” ،”مهدي مصري” و ” اكبر سرشار” و ” سيدحسينيوسفي” به وجود آمد كه در تئاتر ” تخت حوضي” تكنيك به وجود آوردند.
تكنيك بيان سياه تكنيكي كاملا شناخته شده بود؛ به گمان من هم اكنون اين تكنيك را تنها حسين كسبيان و علي نصيريان بلدند، در اين ميان سعيد افشار، بيان خاص خودش را داشت كه تنها شيرين و دلچسب بود و به تكنيكهاي مهدي مصري و ... ارتباطي نداشت.
نسلي كه الان سياهبازي ميكند، دقيقا از سعدي افشار تقليد ميكنند، چون آنها تنها او را ديدهاند و مهدي مصري و ذبيحاله ماهري را نديدهاند.
وي اضافه كرد: سياه بازي در سالهاي 1340 به عنوان يك نمايش جذاب و گيرا در تمامي مراسمهاي عروسي تماشاچي داشت. مهدي مصري گاهي از شب تا صبح نمايش اجرا ميكرد و تا صبح مردم ميخنديدند. سياه يكي از شخصيتهاي نمايشي بود كه ميتوانست ديكتاتوري پهلوي را رسوا كند و رژيم پهلوي كه ميديد همين سياه، شوخي شوخي همه چيز را ميگويد و بدجوري در ميان مردم رسوخ كرده و تنها نمايشي بود كه ميتوانست ساعتها مردم را سرگرم كند، به همين خاطر بعد از دهه 40 آن را به ” شهر نو” منتقل كرد و عملا با اين كار آن را به ابتذال كشاند و سركوب كرد.
استادمحمد، ادامه داد: پيش از آن خانوادهها ساعتها به سياهبازي ” مهدي مصري” ميخنديدند، بدون اين كه كوچكترين اسائه ادبي شود. نمايشهاي او مودبانه و نجيب بود و مردم به ”ركاكت” نميخنديدند. بعدها در سياهبازي ” ركاكت جناسي” به وجود آمد. در حالي كه پيش از اين در نمايشهاي ”مهدي مصري” و ذبيجاله ماهري وجود نداشت، چون تماشاگر سنتي اجازه چنين كاري را نميداد.
وي اضافه كرد: زماني كه پيتر بروك به ايران آمد او را براي تماشاي ” سياهبازي” به ” شهر نو” بردند و هنگامي كه او سعدي افشار را كشف كرد، بعد از آن اجازه دادند كه سعدي افشار به لالهزار برود؛ يعني سالهاي 54-.53 .
در همان سالها بود كه براي نخستينبار سياهبازي در لالهزار اجراشد و فردي مثل سيدحسين يوسفي از نسل اوليه سياهبازها نيز در همان دهه 50 و در اواخر عمر به لالهزار رفت.
وي درباره وضعيت سياهبازي در بعد از انقلاب گفت: كارهاي سياهبازي كه هم اكنون در لالهزار به روي صحنه ميرود، حتي يك شوخي نو و بديع ندارد؛ يعني عينا شوخيهايي كه ذبيحاله ماهري تا سعدي افشار فيالبداهه استفاده كردهاند، تكرار ميشود. مثل چايي را دم كردم خوردم و جم كردم؛ اين يك بار مهدي مصري گفته و حالا در هر سياهبازي اين وجود دارد. آنها در حقيقت مصرف كننده هستند و همين امر باعث رشد نكردن تئاتر سياهبازي شده است.
وي در عين حال گفت: البته الان جوانان خوبي در انجمن نمايشهاي سنتي و آئيني وجود دارند كه تئاتر تخت حوضي را ادامه ميدهند و زير پرچم پيشكسوتهاي اين كار كه تئاتر تخت حوضي را بدون هيچ گونه خلاقيتي ادامه داده، قرار نميگيرند.
آنها جدا از اين پيشكسوتها نمايش تختحوضي را ياد گرفته و تجربه ميكنند، يكي از اين جوانان علي يداللهي است كه تحصيلات تئاتر ندارد، ولي به عنوان يك طلبه تئاتر بسيار زحمت كشيده و يك نوع تخت حوضي را تجربه ميكند و به خلاقيت خود اتكا دارد. جواناني مثل او گول اين مساله را نميخورند كه نمايشهاي سنتي ما يك دريا علم و انتقال آن مشكل است. نه انتقال آن بسيار ساده است و با يك كتاب ميتوان همه آنها را آموخت.
وي اضافه كرد: اتفاقا چند تن از اين جوانها وقتي كه دو سال پيش علي نصيريان از اداره تئاتر نمايش تخت حوضي كار ميكرد، آنها سر تمرين او رفتند و از او آموختند و آفرين به علي نصيريان كه به اغلب آنها نيز نقشي داد و ميتوان گفت علي نصيريان يك دانشگاه و آكادمي بزرگ است. اين كه ميگوييم مركز چقدر ميتواند در اين زمينه موثر باشد به همين خاطر است، چون تنها با دادن يك امكان حالا در تالار سنگلج نمايشهايي به روي صحنه ميرود كه اميدوار كننده است و اگر مركز به اين تئاتر اهميت بيشتري بدهد، قطعا تئاتر تخت حوضي رشد بهتري خواهد كرد.
استادمحمد همچنين گفت: چندي پيش گروهي از دانشجويان دانشگاه آزاد نمايشي را در سنگلج به روي صحنه بردند كه اگر چه نخستين بارشان بود، ولي چون متكي به خلاقيت خودشان بودند. كار بسيار با طراوت و بديعي را اجرا كردند و نيامدند شوخيهاي سعدي افشار را تكرار كنند.
انتهاي پيام
نظرات