گزارشي از مراسم بزرگداشت زنده ياد “رضا ژيان” در خانهي هنرمندان ايران رضا ژيان: زندگي تئاتريام را به پنج دوره تقسيم ميكنم
مراسم بزرگداشت ”رضا ژيان” هنرمند تئاتر، سينما و تلويزيون روز گذشته در خانهي هنرمندان ايران برگزار شد.
به گزارش خبرنگار ايسنا، در اين مراسم كه با حضور چهرههاي شاخص تئاتر، سينما و تلويزيون و علاقمندان و بستگان آن مرحوم برگزار شد، پس از قرائت قرآن توسط ”رضا رويگري”، بهزاد فراهاني، مجري جلسه، گفت: مطمئن هستم، تسليت گفتن به شما كار نابخردانهاي نيست، چون جامعهي تئاتري سوگوار است، غصهمندي ما به اين دليل است كه به محض اين كه هنرمندي صاحب سبك و انديشهورز ميشود و شيفتگي او نسبت به مردم و مملكت از حد عادي ميگذرد، حجم تلخكاميهاي زندگي او را با خود ميبرد و اين سوگ همچنان ادامه دارد. گويي وقتي عزيزان ما به فرهيختگي نزديك ميشوند، به زمستان عمر نزديك ميشوند.
در ادامه ”ايرج راد” با ابراز تاسف از فوت ”رضا ژيان”، گفت: رضا ژيان از نه سالگي در هنر تلاش ميكرد، بسياري اوقات ساكت بود و با تمام عشق كار ميكرد.
رضا ژيان متولد 20 شهريور 1328 درباره فعاليتهاي حرفهاياش گفته است: “ زندگي تئاتريام را به پنج دوره ميتوان تقسيم كرد.”
دوره اول (دوره عاشقي و نوجواني)،
اگر كارهاي دبستان و دبيرستان و خانه پيش آهنگي و كاخ جوانان را كنار بگذاريم، بايد بگويم سه سال همكاري در دو سريال تلويزيوني ”حرف تو حرف”،“ حسن خياط باشي” و ”سرزمين افتخار” شجاعالدين مصطفيزاده در شكلگيري حرفهاي من و آينده كاريم بسيار موثر بود.
دوره دوم (دوران آموختن و رشد)
در سال 1348 به عنوان نخستين بازيگر در (كارگاه نمايش) اولين وركشاپ تئاتري در ايران استخدام شدم و تا سال 57 كه اين محل (وابسته به تلويزيون و فستيوال شيراز بود) تعطيل و منحل شد. در آن بازيگري را با كارهاي ارزشمند اسماعيل خلج، به عنوان همكار و بازيگر در (گروه تئاتر كوچه) آموختم. چند كار مشخص در اين گروه عبارتند از تئاتر “مش رحيم و گلدونه خانم”، “صغرا دلاك” و “باباشيرعلي”،“قمر در عقرب”، “احمد آقا يرسكو” و “حكايات عبيد زاكاني”، جدا از گروه كوچه با گروه بازيگران شهر نيز كار كردهام، “ناگهان ...حبيبالله” نويسنده عباس نعلبنديان كارگردان آربي اونسيان- “ ترس و نكلبت رايش سوم” برتولت برشت كارگردان بيژن مفيد و “جان نثار” نويسنده و كارگردان بيژن مفيد.
از كارهاي ديگر “عبادتي بر مصيبت حسين بن منصور حلاج كار” (خجستهكيا) “رستم و اسفنديار” (شهرزودمند)، “امير كبير” (علي رفيعي) و حضور در فستيوال جشن هنر شيراز و فستيوالهاي جهاني مانند روايان (فرانسه) ، (بي.آي.تي.اي.اف) بلگراد يوگسلاوي، رويال كورت لندن انگليس.
دوره سوم (بعداز انقلاب- دوران پاسخ دادن و حرفهاي شدن)
كارهاي اين دوره عبارتند از (زيبا اهل خرمآباد) كار اسماعيل خلج (سبزه، دوست خوب بچهها) نويسنده رويا زاكاريان كارگردان رضا ژيان، (مرگ تصادفي يك انارشيت) نويسنده داريوفو كارگردان فردوس كاوياني، (اطاق نمشين) نويسنده و كارگردان رضا قاسمي مثل آباد (مجموعه تلويزيوني) كارگردان و بازيگر ، سريال (محله برو و بيا و محله بهداشت) بازيگر، نويسنده، بيژن بيرنگ كارگردان داريوش مودبيان، سينما (چوپان كويري)، (سياه راه)، (آتش در زمستان) و طلوع ( فيلم تلويزيوني).
دوره چهارم- دوران مهاجرات (آزموني سخت و تازه در زندگي و حرفه)
ژيان در 1364 به آمريكا مهاجرت كرد. در آن جا به همراهي چند تن از دوستانش دست به تجربه نوعي تازه از تئاتر زد كه خودش از آن به عنوان تئاتر (متكي به گيشه و با قابليت سفر و هنرپيشه كم) نام برده است.
او گفته بود در روشن نگاه داشتن چراغ تئاتر ايراني در خارج از كشور سهم داشتم و وركشاپي را به نام (كارگاه تئاتر تهران) راه انداختم كه حاصلش اجراهايي در لوسانجلس آيالت كاليفرنيا و تكزاس بود. كه عبارتند از: آقاي پالو، آن سفر كرده، خانه ما آنسوي مرز، كاشفان باقلوا نوشته معرفي از زويا زاكاريان به كارگرداني و بازيگري رضا ژيان، دو نمايش كوتاه براي بچهها و يك سريال تلويزيون به نام (خونه ما) نويسنده و كارگردان زويا زاكاريان بازيگر رضا ژيان و آخرين كار مشترك رضا ژيان و زويا زاكاريان (قصه آقا جمال) نام داشت.
دوره پنجم (دوران بازگشت، تولدي تازه)
شركت در چند نمايش تلويزيوني به عنوان بازيگر، (طنزآوران جهان) و دو مجموعه تلويزيوني تهران 11 نويسنده حميد جبلي كارگردان مرضيه برومند -آژانس دوستي نويسنده و كارگردان حميد جبلي- فيلم سينمايي مرد عوضي محمدرضا هنرمند.
سالهاي جواني بود و شيفتگي كه با ”خجستهكيا” آشنا شدم- و حالا وقتي به آن سال ها فكرميكنم به تاثير عميقي كه او بر من و همسن و سالانم و آن دوره تئاتر كشورم گذاشته بيشتر آگاه ميشوم، نميدانم بايد قدردان چه كسي باشم كه من را آن روز به ميدان تجريش و آن بالاخانه كه محل تمرين نمايش بر اساس زندگي (منصور حلاج) بود برد. از لحظهاي كه وارد آن محيط شدم با اولين سلام آشنائي احساس كردم كه به جايگاه مقدسي پا نهادهام- عبادتگاهي كه براي تقدس كار تئاتر واقعه (مصيبتنامه منصور حلاج) را سجاده كرده بود و مرشد و راهبر زني بود مهربان و آگاه كه در عين معصوميت چون شير بيشه تقدير به صلابت آراسته بود- همه او را خانم كيا صدا ميكردند- صورتي داشت كه بدون آرايش زيبا بود و اندامي كه در زير تن پوش ساده و بي الايشش وزين، درويشي بود، بدون كشكول و ريا، متون كلاسيك ايران را به خوبي ميشناخت، شيفته امكانات غني نمايشي (تعزيه)، من اولين بار- (منطقالطير) را از او شنيدم.
در ادامه فيلمي كه از آثار ژيان توسط بيژن بيرنگ تهيه شده بود، نمايش داده شد و سپس ”اكبر رحمتي” با قرار گرفتن پشت تريبون، گفت: ”رضا” دوست نوجواني و جواني من است من و ”ژيان” و رضا رويگري سه يار دبستاني بوديم. ”ژيان” بسيار سمپاتيك و دوست داشتني بود من نشنيدم او در اين سالها عصباني شود. مناعت طبع زيادي داشت و بسيار پر انرژي بود.
وي با گرامي داشتن ياد ”بيژن مفيد” تصريح كرد: ”رضا ژيان” نمايش ”جان نثار” را در سه سانس اجرا ميكرد و آخر شب نيز اجراي ”گلدونه خانم” را داشت و اين نشان ميداد كه او چقدر پرانرژي است. چرا كه ”ژيان” بازيگر زاده شده بود.
در ادامه ”محمد ساربان” معاون رئيس انجمن بازيگران خانهي تئاتر متني را به يادبود ”رضا ژيان” قرائت كرد و جلسه با تكنوازي ”رسول نجفيان” به پايان رسيد.
- در حاشيه
در مراسم بزرگداشت ”رضا ژيان” چهرههاي شاخصي چون اكبر زنجانپور، آتيلا پسياني، داود فتحعلي بيگي، بهروز بقائي، پرستو گلستاني، رامين پرچمي، حميد جبلي، حبيب اسماعيلي، حبيب دهقاننسب، ملكه رنجبر و ...
انتهاي پيام
- در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
- -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
- -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
- - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بیاحترامی به اشخاص، قومیتها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزههای دین مبین اسلام باشد معذور است.
- - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر میشود.
نظرات