همايش بزرگ مكتب اصفهان در هشت شاخهي مختلف معماري و شهرسازي، نگارگري، خوشنويسي، هنرهاي صناعي، موسيقي، هنرهاي نمايشي، مكتب حكمي هنري و ادبيات آذرماه امسال توسط فرهنگستان هنر برگزار ميشود.
به گزارش خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا) در همين رابطه دكتر تاجبخش فنائيان، مدير دانشكدهي هنرهاي نمايشي و موسيقي پرديس هنرهاي زيبا، مقالهاي را دربارهي "نمايشهاي مردمي و مذهبي دورهي صفويه" ارائه كرده است كه در زير ميخوانيد:
پيش از آغاز سلسلهي صفويه، انواع نمايشهاي مردمي و مذهبي عمدتا بر پايهي تشيع، شاهنامه و فتوت و جوانمردي در گوشه و كنار كشور ايران، مخاطبان شيعه مذهب را مجذوب خود ميساخت. اين نمايشها و به ويژه انواع مذهبي آن در دورهي صفويه رواج فراوان يافت و روز به روز بر وسعت و غناي آنها افزوده شد. در اوايل قرن دهم كمالالدين حسين واعظ كاشفي (متوفي به سال 910 ق)، در مسير تجربيات خود دربارهي انواع نمايشهاي تعزيه، پردهخواني، لعبتبازي، مداحي، نقالي، معركه و ... دو كتاب به نامهاي «فتوتنامه سلطاني» و «روضه الشهدا» تاليف كرده است. اسناد و نظريات مولانا حسين واعظ كاشفي در زمينهي سنتهاي روايي تا حدودي روشنگر مسير تحول نمايشگري در اواخر قرن نهم است. وي در «فتوتنامه سلطاني»، با گرايش متصوفانه دربارهي تجربههاي جاري قصهگويان و لعبتبازان آن زمان، شرايط فني و مفاهيم اخلاقي كار آنها را بررسي و به تاويل و تفسير و ارزشيابي آنها اقدام كرده است. در «روضه الشهدا» نيز به عنوان يك واعظ، سرگذشت اهلبيت و مصائب امام حسين(ع) را براي روايت آييني تنظيم كرده است. با اين اثر به دنبال بررسيها و ارزشيابيهاي قبلياش (فتوت نامه سلطاني)، تجربهي روضهخواني را آگاهانه در قلمرو هنر روايت، بنياد گذاشته است.
مشاهدات و نظريات واعظ كاشفي دربارهي جريان نمايشگران اين دوره، منبع اطلاعاتي-تاريخي ارزندهاي است. اين جريانهاي نمايشوارهاي توسط كاشفي تحت عنوان «معركه» ارائه شده است. وي كوشيده است با شناختن وجه مشترك اين پديدارها وجه عام نمايش را بازشناسد. معركه يا هنگامه حاكي از رابطه بين "فرد و جمع" و "راوي و جمعيت" است كه به طور خاص مفهوم «هنرهايي براي تفرج» را دارد.
مداحي
واعظ كاشفي دربارهي مدح و مداحان و عزاخوانان چنين ميگويد: "مداحان اين حال دارند، كه پيوسته مناقب اهل بيت خوانند و با ياد و سخن ايشان اوقات گذرانند. اگر پرسند كه مداحي چند نوع است، بگو سه نوع:
اول آنكه همه منظومات خوانند، خواه به عربي و خواه فارسي، و ايشان را مداح "سادهخوان" خوانند. دوم آنكه همه نثر خوانند و معجزات و مناقب را به نثر ادا كنند و آن قوم "عزاخوان" باشند. سوم آنكه نثر و نظم در يكديگر خوانند. گاه معني مقصود را به نثر بازگويند و نظم آن را در عقب دارند و گاه برعكس.
اين طايفه را "مرصعخوان" گويند و ايشان را از دو قوم ديگر كمال فضل باشد."
معركه
واعظ كاشفي تمام هنرهاي روايتي را تحت عنوان "معركه" يا "هنگامه" شناسايي و تفسير كرده است. او معتقد است كه ركن اساسي معركه، فيض رساندن است و اسطوره را پشتوانهي تعريف خود و پشتيبان واقعيت خارجي اين تعريف قرار ميدهد:
«اگر پرسند كه معركه از كي باز پيدا شده است، بگو از زماني كه آدم صفيعليه السلام ملائكه را تعليم اسماء ميداد...
... معركه از آدم صفيالله مانده و آدم اهل آن معركه را مطيع خود ساخت. پس هر كه قدم در معركه نهد بايد كه در هر فن كه داخل شود، بدان عالم باشد، تا او را صاحب معركه توان گفت."
او اهل معركه را به سه طايفه "اهل سخن"، "اهل زور" و "اهل بازي" تقسيم ميكند. سپس مداحان، بساطاندازان، قصهخوانان، افسانهگويان، سنگگيران، طاسبازان، لعبتبازان و قصهبازان را در زمره معركهگيران ميگنجاند.
نقالي
يكي ديگر از اشكال نمايش سنتي، نقالي است. نقالي خصوصا از ظهور اسلام به بعد، در بين مردم جايگاه ويژهاي پيدا كرده است و نقالان حماسههاي بزمي و رزمي را براي مردم بازخواني ميكردهاند. نقالي به ويژه از ايام صفويه به بعد، ابعاد گستردهاي پيدا كرد.
نقال، نقل كنندهي داستانهاست. ملا مؤمن معروف به "يكه سوار"، ملابيخودي جنابدي، حسين صبوحي، ميرزامحمد، ميرظهير، مولانا حيدر قصهخوان، مولانا محمد خورشيد اصفهاني و مولانا فتحي از نقالان معروف بودهاند.
روايت و نقل رويداد يا داستاني به وسيله شخصي در برابر جمع، گذشته از آنكه مضمون داستان چه باشد، همان نقالي است. مضمون داستان ممكن است بزمي، رزمي، مذهبي، عشقي و يا حماسي باشد، همچنان كه اشكال مختلف نقل، مانند حملهخواني، روضهخواني، پردهخواني و نقلهاي عاميانه مانند كوراوغلو (كه داستان عاشقانهي آذربايجاني است) در تاريخ نقالي ايران وجود داشته است. يكي از پرهيجانترين قصههاي نقالان داستان سياوش و داستان رستم و سهراب بوده كه برگرفته از شاهنامهي فردوسي است.
پردهخواني
پردهخواني يكي از انواع نقالي به شمار ميرود كه به لحاظ مضمون، عمدتا مذهبي است و از نظر ساختار، به جز پردهخوان ("مرشد" به عنوان نقال اصلي از بازيگر ديگري تحت عنوان "بچه مرشد" استفاده مي كرد)، و پردهي نقاشي شده از تصاوير داستان مورد نقل، از ملزومات قطعي اين نوع نمايش است. نقال با اشاره به نقشهاي در ظاهر پراكنده، اما در عين حال منظم و چشمگيري كه گوياي مقاطع گوناگون داستان است، قصه را در ذهن تماشاگر جاي ميدهد.
لعبتبازي يا نمايش عروسكي
شكلي از نمايشهاي سنتي وجود داشته تحت عنوان "لعبتبازي" كه در برگيرندهي انواع نمايشهاي عروسكي است. تشريح جنبههاي فني و فلسفي اين نوع نمايش، تا رابطهي انسان و فلسفهي خلقت او پيشرفته بود. واعظ كاشفي، دربارهي اين شاخه از هنر نمايش سنتي ايران چنين ميگويد: "بدان اي عزيز كه در كار لعبتبازي، درويشان صاحب دل، تأملها فرمودهاند، و بسي حقايق برايشان منكشف شده است ... اولا ببايد دانست كه هر چيزي كه در عالم صورت ظهور ميكند، اگرچه در لباس هنر باشد، اما به حسب حقيقتجو بود.
... اگر پرسند كه مخصوص لعبتبازان چيست، بگوي خيمه و پيشبند و بازي خيمه در روز توان كرد و بازي پيشبند در شب. و پيشبند، صندوقي را گويند كه در پيش آن، خيالبازي ميكنند. و در روزبازي به دست حركت كنند و در شببازي رشتهاي را متحرك سازند." (فتوتنامه سلطاني)
تعزيه
نمايش تعزيه كه در سوگ امام حسين (ع) و ياران وفادار او هر ساله از اول تا دهم ماه محرم به ياد مصائب آن بزرگواران، در اقصا نقاط شيعه نشين اجرا ميشود، از نظر هدفمندي و ريشههاي آييني، بيارتباط با "سوگ سياوشان" يا "كين سياوش" نيست.
انتهاي پيام
نظرات