/هزارهي سرايش شاهنامه/ محمدرضا راشدمحصل: فردوسي نيازها و آرزوهاي مردم را به شعر درآورده است

محمدرضا راشدمحصل دربارهي مقام و جايگاه فردوسي اظهار كرد: از حدود 20 حماسهي ملي كه در تاريخ ادبيات فارسي داريم، هيچكدام شهرت و اهميت شاهنامهي فردوسي را پيدا نكردند.
استاد ادبيات دانشگاه فردوسي مشهد در گفتوگو با خبرنگار خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا) در خراسان رضوي، تصريح کرد: شاهنامههايي مثل مسعودي مروزي يا شاهنامه ابوالمؤيد بلخي كلا از ميان رفته است و حماسههايي چون گرشاسبنامه، برزونامه، فرامرزنامه و دهها منظومه حماسي ديگر بازاري پيدا نكردند و اين نشاندهنده مقام والاي فردوسي در حماسه است.
او با بيان اينکه فردوسي اولين نسخه شاهنامه را در سال 384 به پايان رسانده و محمود غزنوي در سال 386 به پادشاهي رسيده است، اظهار كرد: بنابراين به هيچ وجه ارتباطي بين سلطان محمود غزنوي و فردوسي در آن تاريخ وجود نداشته و فردوسي به هيچ وجه مدح محمود غزنوي را نگفته است.
اين نويسنده و پژوهشگر ادبيات افزود: در آن زمان، محمود غزنوي يك فرد در سپاه سبكتكين بوده و ارزش وجودي او به آن اندازه نبوده است كه فردوسي بخواهد براي او شعري بگويد و در سال 400 هجري، فردوسي چند داستان شاهنامه را در مقدمهاش در وصف مسعود غزنوي سروده و به غزنه برده و يا فرستاده است.
راشدمحصل با اعتقاد بر اينکه در زمان فردوسي بايد دستگاهي ميبود و آنقدر قدرت ميداشت كه بتواند از روي آن، نسخهبرداري كند، تصريح کرد: بنابراين حفظ و بقاي كتاب در اين بوده است كه هر كتابي به يك دربار بزرگ وابسته شود و اين كار براي ماندگاري اثر بوده و ديگر اينكه فضل بن احمد اسفرايني - وزير محمود غزنوي - از حاميان فردوسي بوده است و تمامي اينها به شاهنامه علاقهمند بودند و فردوسي را تحريك ميكردند كه به دربار برود.
او افزود: بعضي از بخشهاي شاهنامه تحت تأثير سنتهاي جامعه بوده است و بيگانهپيوندي يكي از سنتهاي جوامع مادرسالار است؛ يعني جوان بايد برود و از يك قوم و قبيله ديگر همسري بگزيند و در شاهنامه ميبينيم كه سياوش به توران ميرود و با دختر افراسياب و رستم با تهمينه ازدواج ميكند؛ پس اين بيگانهپيوندي يك سنت است و اين سنت در تمام اسطورههاي كهن وجود داشته است.
راشدمحصل با بيان اينكه آيين توحيدي در شاهنامه حاكم است، اظهار كرد: آنچه بيشتر در مورد آيين رستم گفته شده، آيين مزدايي است و در بخش ديگري از شاهنامه، قبل از آنكه داستان رستم و اسفنديار بيايد، ميخوانيم كه گشتاسب به سيستان رفت و آنها را به دين زرتشت درآورد.
وي سپس گفت: انديشه خود فردوسي در بسياري از داستانهاي شاهنامه حاكم است.
او با بيان اينكه شاهنامه فردوسي شاهكار ادبيات حماسي است، اظهار كرد: فردوسي به آنچه ميسرايد، اعتقاد دارد و در زمان سرودن شاهنامه، فرآيند اجتماعي فعاليتهاي شعوبيه به نقطه كانوني و مركزي رسيده بود و فردوسي آن نقطه مركزي را بارور كرده و در اينجاست كه فردوسي داستان نميگويد و نيازها و آرزوهاي مردم را به شعر درآورده است.
انتهاي پيام
- در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
- -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
- -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
- - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بیاحترامی به اشخاص، قومیتها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزههای دین مبین اسلام باشد معذور است.
- - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر میشود.
نظرات