• سه‌شنبه / ۵ خرداد ۱۳۸۸ / ۱۰:۰۲
  • دسته‌بندی: ادبیات و کتاب
  • کد خبر: 8803-15358.99186
  • منبع : نمایندگی خراسان رضوی

/هزاره‌ي سرايش شاهنامه/ محمدرضا راشدمحصل: فردوسي نيازها و آرزوهاي مردم را به شعر درآورده است

/هزاره‌ي سرايش شاهنامه/
محمدرضا راشدمحصل: 
فردوسي نيازها و آرزوهاي مردم را به شعر درآورده است
محمدرضا راشدمحصل درباره‌ي مقام و جايگاه فردوسي اظهار كرد: از حدود 20 حماسه‌ي ملي كه در تاريخ ادبيات فارسي داريم، هيچ‌كدام شهرت و اهميت شاهنامه‌ي فردوسي را پيدا نكردند. استاد ادبيات دانشگاه فردوسي مشهد در گفت‌وگو با خبرنگار خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا) در خراسان رضوي، تصريح کرد: شاهنامه‌هايي مثل مسعودي مروزي يا شاهنامه ابوالمؤيد بلخي كلا از ميان رفته است و حماسه‌هايي چون گرشاسب‌نامه، برزونامه، فرامرزنامه و ده‌ها منظومه حماسي ديگر بازاري پيدا نكردند و اين نشان‌دهنده مقام والاي فردوسي در حماسه است. او با بيان اين‌که فردوسي اولين نسخه شاهنامه را در سال 384 به پايان رسانده و محمود غزنوي در سال 386 به پادشاهي رسيده است، اظهار كرد: بنابراين به هيچ وجه ارتباطي بين سلطان محمود غزنوي و فردوسي در آن تاريخ وجود نداشته و فردوسي به هيچ وجه مدح محمود غزنوي را نگفته است. اين نويسنده و پژوهشگر ادبيات افزود: در آن زمان، محمود غزنوي يك فرد در سپاه سبكتكين بوده و ارزش وجودي او به آن اندازه نبوده است كه فردوسي بخواهد براي او شعري بگويد و در سال 400 هجري، فردوسي چند داستان شاهنامه را در مقدمه‌اش در وصف مسعود غزنوي سروده و به غزنه برده و يا فرستاده است. راشدمحصل با اعتقاد بر اين‌که در زمان فردوسي بايد دستگاهي مي‌بود و آن‌قدر قدرت مي‌داشت كه بتواند از روي آن، نسخه‌برداري كند، تصريح کرد: بنابراين حفظ و بقاي كتاب در اين بوده است كه هر كتابي به يك دربار بزرگ وابسته شود و اين كار براي ماندگاري اثر بوده و ديگر اين‌كه فضل بن احمد اسفرايني - وزير محمود غزنوي - از حاميان فردوسي بوده است و تمامي اين‌ها به شاهنامه علاقه‌مند بودند و فردوسي را تحريك مي‌كردند كه به دربار برود. او افزود: بعضي از بخش‌هاي شاهنامه تحت تأثير سنت‌هاي جامعه بوده است و بيگانه‌پيوندي يكي از سنت‌هاي جوامع مادرسالار است؛ يعني جوان بايد برود و از يك قوم و قبيله ديگر همسري بگزيند و در شاهنامه مي‌بينيم كه سياوش به توران مي‌رود و با دختر افراسياب و رستم با تهمينه ازدواج مي‌كند؛ پس اين بيگانه‌پيوندي يك سنت است و اين سنت در تمام اسطوره‌هاي كهن وجود داشته است. راشدمحصل با بيان اين‌كه آيين توحيدي در شاهنامه حاكم است، اظهار كرد: آن‌چه بيش‌تر در مورد آيين رستم گفته شده، آيين مزدايي است و در بخش ديگري از شاهنامه، قبل از آن‌كه داستان رستم و اسفنديار بيايد، مي‌خوانيم كه گشتاسب به سيستان رفت و آن‌ها را به دين زرتشت درآورد. وي سپس گفت: انديشه خود فردوسي در بسياري از داستان‌هاي شاهنامه حاكم است. او با بيان اين‌كه شاهنامه فردوسي شاهكار ادبيات حماسي است، اظهار كرد: فردوسي به آن‌چه مي‌سرايد، اعتقاد دارد و در زمان سرودن شاهنامه، فرآيند اجتماعي فعاليت‌هاي شعوبيه به نقطه كانوني و مركزي رسيده بود و فردوسي آن نقطه مركزي را بارور كرده و در اين‌جاست كه فردوسي داستان نمي‌گويد و نيازها و آرزوهاي مردم را به شعر درآورده است. انتهاي پيام
  • در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های دین مبین اسلام باشد معذور است.
  • - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر می‌شود.

نظرات

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
لطفا عدد مقابل را در جعبه متن وارد کنید
captcha