مدیر عامل خانه سینما میگوید که پس از بازگشایی این نهاد صنفی، «کمیته مجازات» تشکیل ندادهاند و همچنین معتقد است که چهار سال گذشته را باید برای مقایسه رفتارها کنار بگذاریم و گلایه دارد از اینکه چرا بعضیها فکر میکنند ما باید مدام لباس رزم بپوشیم.
محمد مهدی عسگرپور در آستانه 21 شهریور ماه و یک سالگی بازگشایی خانه سینما در گفتوگویی با خبرنگاران ایسنا به برخی انتقادات، وضعیت امنیت شغلی سینماگران، مدیریت سینما و وضعیت این نهاد صنفی در یک سال گذشته پاسخ داد.
او در بخشی از این مصاحبه در پاسخ به برخی انتقادات نسبت به اعلام عدم موضع صریح هیات مدیره خانه سینما درباره برخی موضوعات گفت که «نباید اینطور تصور شود که در هر صنفی که مشکلی پیش آمد من به عنوان هیأت مدیره مثل سوپرمن به وسط ماجرا بپرم و آن را حل کنم چرا که معتقدم این کار به نوعی دور زدن یک صنف تلقی میشود.»
در ادامه مشروح گفتوگوی ایسنا را با مدیر عامل خانه سینما میخوانید:
ایسنا: در یک سال گذشته پس از بازگشایی خانه سینما در یکی از برنامههایی که در اینجا برگزار شد،آقای پرویز پرستویی گفته بود،«ما در این خانه در بسته کارهای بزرگی کردیم»، حالا در یک سال گذشته که در این خانه باز شد، فکر میکنید کار بزرگی انجام شده است؟
تشبیهی که پرویز پرستویی به کار برده مرا به یاد زمان جنگ و بعد از آن میاندازد. پس از جنگ هم این تعبیر مطرح میشد که چه روزگار خوبی داشتیم و حتی صفهایی که برای ارزاق عمومی تشکیل میشد هم دوست داشتنی بود. الان که به یکی دو سال گذشته فکر میکنم، میبینم تعبیر من هم کمی شبیه همان زمان است، یعنی ما دورهای را مشخصا در سینما تجربه کردیم که به حریممان تجاوز شد و دیگر فقط بحث ممیزی و سانسور و محدود کردن فیلمسازان مطرح نبود. این تجاوز به حریم باعث نوعی اتحاد شد که سابقه هم نداشت و بعید میدانم تا مدتها، اتحادی به آن شکل تکرار شود. از جمله نتایج آن هم به همدلیای که میان اهالی سینما ایجاد شد میتوان اشاره کرد و اینکه منافع مشترکی روی میز گذاشته شد. در نهایت همین همدلی و اتحاد باعث شد، همه حس کنیم کار بزرگی را انجام میدهیم.
البته واقعیت هم این است که ما با یک مدیر سینمایی طرف بودیم ولی وزیر ارشاد وقت علیرغم میل باطنی خود مجبور به دفاع از عملکرد مدیرش بود، در حالیکه در خفا حرفی میزد که با گفتههای عمومیاش متفاوت بود؛ آن قدر متفاوت که پشت میکروفن تلویزیون اعلام میکرد خانه سینما با نمایندگان بی بی سی در ارتباط است ؛بنابراین ما در عمل با نمایندگان دولت مقابله میکردیم. ضمن اینکه رئیس جمهور پیشین هم با رفتارش به نوعی عجز خود را درباره اداره کردن این موضوع اعلام کرد آن هم نه در کلام بلکه در عمل، چرا که در کلام از ایشان قدرت میدیدیم که میگفت «من تصمیمات احمدی نژادی میگیرم»، اما در عمل چنین نشد، به همین دلیل ایستادگی سینماگران در برابر این قدرت و فشارهایی که وارد شد و نیز نگه داشتن خانهای که به نظر بعضیها دیگر از بین رفته بود، دورهای را به وجود آورد که میتوان همان طور که آقای پرستویی تعبیر کرده از آن یاد کرد.
یعنی شما فکر میکنید به دلیل مقتضیات شرایط و زمان است که عملکرد دو سه سال گذشته ایدهآلتر به نظر میرسد تا این روزها؟
بله، این قضیه خیلی روشن است. وقتی کسی به حریم خانه شما تجاوز کند و بخواهد شما را بیرون کند ولی شما ایستادگی کنید و از قضا موفق هم شوید، اگر در طول مدت درگیری موفق به انجام کاردیگری هم نشوید در تاریخ ثبت میشود که شما بزرگترین کار را انجام دادهاید. ولو اینکه حتی آب و نان کسانی که تحت تکفل شما هستند را هم نتوانسته باشید فراهم کنید. ما هم همین کار را کردیم و البته در کنارش تلاش کردیم برخی فعالیتها را پیگیری کرده و به بعضی از همکاران تاحد ممکن کمک کنیم گرچه ممکن است برخی از آنها فراموش کرده باشند.
اما اتفاقی که در دوره جدید افتاده و مشخصا خود دولت هم آن را دنبال کرد، این بود که تا حد ممکن برای ایجاد آرامش روانی عمل کنیم. بنابراین استراتژی ما پس از اعلام مجدد فعالیت خانه سینما ایجاد جو روانی متعادل در سینما بود تا افراد به تدریج به جایگاههایی که قبلا داشتند، برگردند تا بعد بتوان مشکلات را حل کرد، هرچند ممکن است نقدهایی به همان جایگاهها وارد باشد. در این راستا تصور میکنم طبق این استراتژی تا حد زیادی موفق بودیم و بخشی از اختلافهای صنفی و فردی که ریشهای هم نداشتند حل شدند و بسیاری از کسانی که تا حدی از صنفهای اصلی خود دور شده بودند، دوباره برگشتند. البته عدهای هم اعلام کردند که عملکردشان در دوره گذشته به دلیل شرایط آن زمان بوده است.
پس از بازگشایی خانه سینما کمیته مجازات تشکیل ندادیم
دراین باره باید تاکید کنم پس از بازگشایی مجدد خانه سینما، نه تنها"کمیته مجازات" برای کسانی که در آن ایام رفتار ضدصنفی داشتند، تشکیل ندادیم بلکه اصلا به آن فکر هم نکردیم، چون معتقدیم در آن زمان هر کدام از ما ممکن بود اشتباهات خاص خود را مرتکب شویم پس فعلا باید شرایط را متعادل کنیم.هرچند برخی از دوستان و همکاران ما که از هسته تشکیل دهنده خانه سینما خیلی دور شده بودند و به مقدار زیادی هم ضربه زدند، یا روی برگشتن نداشتند یا به دلایل دیگر همچنان تلاش کردند فاصله خود را با خانه سینما حفظ کنند.
اما به طور کلی الان حدوداً در وضعیت اسبق خود یعنی زمان قبل از دولت دهم قرار داریم که عمده اختلافات منحصراً به حوزه تهیهکنندگی و پخش برمیگردد.
انتقاد از مقررات صنفی وزارت ارشاد
برگردیم به موضوع بازگشایی خانه سینما. آقای ایوبی پس از بازگشایی این نهاد صنفی چند بار تلویحا اشاره کردند که موضوع حقوقی خانه سینما هنوز قابل پیگیری است. الان وضعیت حقوقی خانه سینما و ثبت قانونی آن به کجا رسیده است؟
اول این را یادآوری کنم که آنچه باعث شد خانه سینما منحل نشود، ثبت آن در اداره ثبت شرکتها به عنوان یک موسسه فرهنگی بود. و میدانیم که ابطال مجوز و سند رسمی آن زمانی ممکن خواهد بود که رای دادگاه وجود داشته باشد. البته وزارت ارشاد براساس مقرراتی که درباره موسسات فرهنگی دارد و نیز براساس اختیارات خود، میتواند آموزشگاههایی که مرتکب تخلف میشوند را تعطیل اعلام کند. به این ترتیب وزارت ارشاد دولت دهم به استناد همین بند عمل کرد و خانه سینما را آموزشگاه تلقی کرد. هرچند در نهایت با وجود اینکه با تمام قوا عمل کرد تا در ماجرا پیروز شود که دراینباره همکاران بخش حقوقی وزارتخانه میتوانند گواهی دهند، اما نتوانست موفق شود.
اما نکته اصلی که بعد از این یادآوری، میخواهم بگویم فراتر از این موضوعات است. ماجرا از این قرار است که در دهه هفتاد، شورای عالی انقلاب فرهنگی مجموعه مصوباتی داشت که اگر بخواهم خوشبینانه به قضیه نگاه کنم باید بگویم آن مصوبات براساس نگاه کارشناسی تدوین نشدند و البته در دوره خود مسالهساز هم نبودند. با گذر زمان مسئولیت بخشی از تصمیمگیریها از شورای عالی انقلاب فرهنگی به وزارت ارشاد منتقل میشود که تا اینجای قضیه اشکالی وجود ندارد. مشکل از جایی شروع میشود که بدانیم در این مصوبات دربارهی نهادهای صنفی تصمیمگیری نشده است، چرا که تلقی آنها از انجمنهای صنفی همان موسسات فرهنگی است، مانند اینکه سه چهار نفر دور هم جمع میشوند و یک موسسه فرهنگی برای تولید فیلم یا چاپ کتاب راه میاندازند. در حالی که کاملا روشن است، نهادهای صنفی را نمیتوان با این مصوبات اداره کرد ولی آنها اصرار میکنند که موسسات فرهنگی و از جمله همین نهادهای صنفی باید خود را با این وضعیت تطبیق دهند.
و همین شد که برخی از صنفهای خانه سینما که در جریان اتفاقات دو سه سال گذشته از ما جدا شدند، بشکن زنان آمدند و گفتند ما ثبت قانونی شدیم. در واقع یک مسیر بیآرتی(خط ویژه) برای اینها درست کرده بودند تا خیلی سریع مجوزهایشان صادر شود و این طفلکیها خودشان هم خبر نداشتند که چه اتفاقی در حال رخ دادن است.بطورمثال مدارک خانه سینمای 2 که راه اندازی کردند را بررسی کنید، میبینید که دربرگ ثبت آنها نوشته شده است اعضای هیات مدیره به مدت نامحدود یعنی تا وقتی زنده هستند، فعالیت خواهند کرد و این مدت نامحدود این شرایط را ایجاد میکند که مثلا فرزندان اعضای هیات مدیره به عنوان وارث،میتوانند مدعی باشند.
ما به شکل جدی منتقد مقررات موجود در وزارت ارشاد و اینگونه مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی هستیم، این دسته از مصوبات مربوط به زمانی است که اساسا صنف و ماهیت آن را نمیشناختند.
قرار نیست این مساله در شورای عالی انقلاب فرهنگی بررسی شود؟
ما توصیه کردهایم که این مسئله از طریق وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی پیگیری شود، مخصوصا اینکه این وزارتخانه به عنوان عضوی از شورای عالی انقلاب فرهنگی که رئیس آن رئیس جمهور است، میتواند به طور موثر فعالیت کند تا خانه سینما یا خانههای دیگری مثل موسیقی و تئاتر دچار چنین مشکلاتی نشوند.
نکته مهم در اینباره این است که نباید بگوییم چون الان با هم دوست هستیم پس موضوع را پیگیری نکنیم، چرا که ممکن است چرخشی به وجود آید و کسانی دیگر سر کار بیایند و مشکلات جدیدی پیش آید.
پس یعنی مسئله حقوقی خانه سینما همچنان وجود دارد؟
ما دراین باره کار خود را انجام دادهایم، یعنی برای وضعیت حقوقی اصناف با دفتر حقوقی وزارت ارشاد به تفاهم رسیدهایم و الان صنفها از نظر حقوقی به عنوان زیرمجموعهای از خانه سینما محسوب میشوند، بنابراین باید تکلیف خانه سینما به عنوان یک موسسه روشن شود که آن را هم با نامه وزارت ارشاد و اساسنامه جدید پیگیری و در اداره ثبت شرکتها، ثبت مجدد کردهایم.
یعنی امکان اینکه اتفاقات دو سال قبل تکرار شود دیگر نیست؟
خیر، چون هم نامه اخیر وزارت ارشاد را داریم و هم نامه ثبت شرکتها را.
هیچ کس اساسنامه فعلی خانه سینما را دوست ندارد
به نظر اساسنامه اخیر خانه سینما که در مجمع عمومی تصویب شد،خیلی خوشایند خانه سینماییها نبود و به نوعی دلچرکین هستید؟
قبلا هم گفتهام که اساسنامه فعلی خانه سینما اساسنامهای است که تقریبا هیچ کس آن را دوست ندارد، یعنی نه ما به آن علاقه داریم، نه وزارت ارشاد فعلی، نه وزارت ارشاد قبلی و نه حتی اعضای کمیتهای که جمع شدند و این اساسنامه را تدوین کردند. در واقع هر کس نسبت به آن مساله دارد و از نظر من اتفاقا اشکالات حقوقی زیادی هم دارد.
کلا اساسنامهای که تدوین شد حاصل یک جریان پرهیاهو و عوام فریبانه است، یعنی در دورهای پر از آشوب و سوءتفاهم که افراد تحت تاثیر حواشی زیاد، عجیب و غریب هستند و در فضایی پر از تهمت، جنگ، دروغ و افترا اساسنامه به نگارش درآمد.ضمن اینکه کسانی که از طرف وزارت ارشاد معرفی شده بودند، هیچ گونه آشنایی با موضوعات صنفی نداشتند و اتفاقاً ذهنشان کاملا ضد صنف عمل میکرد. این در حالی است که برای نگارش اساسنامه خانه سینما در یک محیط آرام و عقلانی باید کسانی انتخاب شوند که بدانند چه اتفاقی در اینجا میافتد.
چرا این اساسنامه را پذیرفتید؟
در پایان دولت دهم به جایی رسیدیم که همکاران ما با وجود اعتمادی که به هیات مدیره داشتند، معتقد بودند باید این مرحله را پشت سربگذرانیم تا بعدا اگر دولت معقولی بر سر کار آمد، بتوان اساسنامه را تصحیح کرد، به همین دلیل ما برای اینکه حسن نیت خود را در سکانسهای پایانی دولت دهم نشان دهیم و این طور به نظر نرسد که آدمهای لجبازی هستیم و با یک دولت مساله داریم، اساسنامه را پذیرفتیم.
حالا قرار است اساسنامه تصحیح شود؟
مسیر بازنویسی و تصحیح اساسنامه در هیات مدیره بحث شده و در اولین مجمع عمومی خانه سینما نمایندگان صنوف معرفی میشوند تا با نمایندگان وزارت ارشاد، اساسنامه جدیدی را تدوین کنند.
دستاورد حضور معاون رییسجمهور و وزیر کشور در خانه سینما چه بود؟
کمی از موضوع خانه سینما و مسائل حقوقی آن که دور شویم به بحثهای دیگری میرسیم که به نوعی انتقاد هم هستند و در یک سال گذشته مطرح شدهاند. ابتدا از دیدارهایی که در این مدت مسئولان مختلف با اعضای خانه سینما داشتند شروع کنیم. در دو مورد مشخص وزیر کشور و معاون علمی رئیس جمهور به خانه سینما آمدند. این دیدارها به دعوت چه کسی صورت گرفته و دستاورد آن چه بوده است؟
اول این را بگویم که در چنین مواردی خودم را جای دولتمردانی میگذارم که به خانه سینما آمدهاند یا میل دارند بیایند، یعنی به این فکر میکنم که سازمان من یکسری اهدافی دارد که سینما میتواند کمککننده باشد، پس بررسی میکنم که در این حوزه سراغ چه کسانی بروم بهتر است و شاید راحتترین حالت این باشد که به یک نهاد صنفی مراجعه کنم تا به صورت مساوی از امکانات یک مجموعه برخوردار شوم.
از این مساله که بگذریم معتقدم این نوع اتفاقها و دیدارهای این چنینی از سوی دولتمردان با اهالی خانه سینما بد نیست، مخصوصا اینکه دیدارها از طریق خانه سینما به عنوان مرجع کلی تمام صنوف سینمایی و جایی که نمایندگان صنفی همه اصناف حضور دارند، انجام شده است.
درباره دیدارهای صورت گرفته هم در هر دو موردی که اشاره کردید، تقاضا از طرف مقابل صورت گرفت و ما هم هماهنگی لازم را انجام دادیم، چون فکر میکردیم این شرایط و ارتباط سینماگران با بخشهایی که میتواند امکان سرمایهگذاری را گسترش دهد خوب خواهد بود. ضمن اینکه یکی ازاولین نتایج این ارتباطها این است که بخشی از مشغله ذهنی همکاران ما به موضوعاتی برمیگردد که به فعالیتهای این سازمانها مربوط میشود؛ مثلا اطلاع دارم که پس از حضور وزیر کشور در خانه سینما و طرح موضوعاتی مانند اعتیاد، سینماگران بیشتر از قبل این مسئله را دنبال میکنند یا بحثی که درباره موسسات دانشبنیان مطرح شد برای بعضی از سینماگران بسیار جذاب بوده و شنیدهام برخی از آنها تصمیم گرفتهاند به صورت گروهی چنین موسساتی را راهاندازی کنند.
درباره دستاوردهای این گونه دیدارها نیز معتقدم دستاورد کوتاه مدتی وجود ندارد و شاید همین مواردی که به آن اشاره کردم جزو اولین نتایج این اقدام باشد.
یکی از انتقاداتی که نسبت به خانه سینما مطرح میشود این است که پس از آغاز دوباره فعالیت خانه سینما شاهد حضور افراد تکراری در برنامهها و تصمیمگیریها هستیم، یعنی بیشتر یکسری آدمهای خاص در بحثهای اجرایی مانند شورای سیاستگذاری یا دیدارهایی که با مقامات کشور صورت میگیرد حضور دارند. چرا برخی از اسمها زیاد تکرار میشوند و از برخی دیگر کمتر یا اصلا نام برده نمیشود؟
در این باره دو مسئله وجود دارد، اول اینکه دعوتهایی که در برنامهها صورت میگیرد براساس شیوه روشنی است و کسانی که در برنامهها حضور نداشتهاند حداقل میتوانند شهادت دهند که از آنها دعوت شده و حتی در مواردی شخصا تماس گرفتهایم اما آنها تمایلی به حضور نداشتند؛ به همین دلیل بعید میدانم این گلهمندی از سوی آنها وجود داشته باشد که چرا در جلسههای مختلف نیستند.
نکته دوم این است که در سابقه تمام دورههای خانه سینما شاهد بودهایم که برخی فیلمسازان و سینماگران ذاتا در فعالیتهای صنفی فعال بودهاند که این هم به مجموعه شرایط و ساختار ذهنی آنها برمیگردد، اما بعضی دیگر از فیلمسازان این طور نیستند و حتی مواردی پیش آمده که به طور مستقیم با بعضی از سینماگران برای شرکت در بحثی تماس گرفتم اما آنها به دلیل اینکه ساختار ذهنیشان با چنین شرایط و فعالیتهای صنفی همخوان نیست امکان همکاری و حضور مستمر نداشتند. در این بین از میان پنج هزار عضو خانه سینما برخی هم معتقدند که اصلا حضور در برنامهای مثل دیدار با وزیر کشور نتیجه یا تاثیر خاصی برای آنها ندارد و البته افراد دیگری هم هستند که در این سالها کمی از خانه سینما دور شدهاند و تصور میکنند اگر برگردند با شرایط قهرآمیزی روبرو میشوند، به همین دلیل فعلا فاصله خود را حفظ کردهاند.
هم چنین یادآوری میکنم که ماجرای تحصن در مقابل خانه سینما متفاوت است، چون همانطور که گفتم، نوعی تجاوز به حریم خانه سینماگران صورت گرفت و در آن زمان دیدیم کسانی که تا به حال کار صنفی هم انجام نداده بودند برای دفاع از خانه سینما حضور داشتند.
این را هم تأکید میکنم که ما به عنوان یک نهاد صنفی باید شرایط یکسانی در اینباره ایجاد کنیم کمااینکه پیش از این هم انجام دادهایم. یادم میآید پیش از فعالیت مجدد خانه سینما، نمایندگان یکی از صنفها اینجا آمدند و در جلسهای اعلام کردند که به دلیل شرایط کاری خود، باید با وزارت ارشاد (دولت دهم) همکاری کنند. این مطلب را هم از این جهت اطلاع دادند که فعالیت آنها ممکن بود در ضدیت با خانه سینما باشد، اما من به آنها گفتم کار خود را انجام دهند چون منافع هم صنفیهای خود را نیز باید در نظر بگیرند. با این حال این توصیه را هم کردم که آنقدری از ما دور نشوید که بعدا همدیگر را به جا نیاوریم. هر چند از قضا در اولین بیانیهای که علیه خانه سینما منتشر شد و اتفاقا یک بیانیه سیاسی هم بود امضای همین صنف به چشم میخورد که نشان میداد خیلی هم با سرعت در حال دور شدن از ما هستند.
بحث انتقادی دیگری که نسبت به عملکرد هیأت مدیره خانه سینما مطرح میشود این است که در یک سال گذشته اتفاقاتی رخ داده که اگر در زمان جواد شمقدری پیش میآمد با واکنش بسیار تندی از سوی شما روبرو میشد، اما شما در دوره جدید مدیریت سینما این واکنش را نداشتید از جمله ماجرای فیلم های توقیفی و بحث مدیرعاملی موزه سینما که شما به عنوان مدیرعامل خانه سینما در جلسه انتخاب دعوت نشدید؟
به نظرم در رفتارهای خانه سینما نباید چهار سال گذشته را در نظر گرفت و اگر قرار است مقایسهای هم انجام شود بهتر است میان یک سال گذشته با سالهای دورتر از آن باشد، یعنی ملاک تصمیمگیری یا نظر دادن، دوره مدیریتی گذشته نباشد که بگویند چرا چهار سال قبل فلان کار یا اعتراض را انجام میدادید و الان نه و برعکس، چون در این صورت میبینیم که یک قاعده رفتاری نسبتا یکسان در دورههای مختلف وجود داشته است.
البته این را هم فراموش نکنیم که مسائل داخلی خانه سینما همواره متفاوت بوده چرا که خانه سینما در حوزه مدیریتی روزهای خوش کمی را به خود دیده است؛ یعنی اگر سوابق هیأت مدیرههای قبلی خانه سینما را ببینید اکثرا با هم دعوایشان شده به گونهای که حتی نیاز به برگزاری مجمع عمومی برای انتخاب دوباره هیات مدیره بوده است. در دو نوبت هم که اساسا دولت پای کار آمد تا مدیریت خانه سینما را از کما خارج کند و آن را به حالت قبل برگرداند.
اما در دوره چهار سال گذشته با رفتاری مواجه بودیم که اساسا قاعدهمند نبود. درواقع آنچه با آن مواجه بودیم، علاوه بر آن بیقاعدگی، موضوع تجاوز به حریم خانه سینما را هم دربرمیگرفت که تقریبا سایه خود را بر تمام معادلات ما با وزارت ارشاد میانداخت.
در موضوع موزه سینما که به آن اشاره کردید باید بگویم، در دوره آقای شمقدری هم بحث تغییر هیات مدیره موزه مطرح بود. آن موقع یعنی در زمانی که خانه سینما هنوز توسط وزارت ارشاد تعطیل نشده بود برای شرکت در جلسهای از من دعوت شد که آنجا حاشیهای باعث شد من و آقای شمقدری دچار بحث جدی شویم که اتفاقا ارتباطی هم به موزه سینما نداشت. آقای انتظامی هم ریش سفیدی کرد و بحث با درآغوش گرفتن من و آقای شمقدری تمام شد، اما از فردا باز همان آش بود و همان کاسه. این را هم بگویم که آن زمان متوجه شدم آقای شمقدری در آن جلسه قصد تغییر هیأت مدیره را ندارد، چرا که احتمال میداد طبق نظر هیأت امنا انتخاب به سمت اشخاصی که مد نظر اوست پیش نرود به همین دلیل گفت تلفنی صحبت خواهیم کرد و من هم در جواب گفتم که هیأت مدیره را نمیتوان تلفنی انتخاب کرد. این رفتار آقای شمقدری به عنوان مدیر سینمایی وقت، تحت همان چتری بود که تقریبا تمام رفتارها در آن دچار سوءتفاهم بود و تعامل در بدترین وضعیت قرار داشت در حالیکه همان چتر تعیین میکند که نوع ارتباط ما به شکل دوستانه است یاخیر.
عدهای تصور میکنند ما باید مدام لباس رزم بپوشیم
اما عدهای معتقدند خانه سینما باید همچنان همان سرسختی را در مقابل سازمان سینمایی داشته باشد و تصور میشود شرایط ایدهال این است که با اتفاقاتی که از سوی مدیریت سینمایی کشور رخ میدهد بجنگد.
بله مسئله من هم دقیقا همین است که عدهای تصور میکنند ما مدام باید با لباس رزم باشیم. من موضوع انتخاب هیأت مدیره جدید موزه سینما را زمانی که در سفر بودم شنیدم. بعد از آن هم منتظر بودم مشخص شود این اتفاق چگونه انجام شده و آیا هیأت امنا جلسهای را تشکیل داده است یا خیر، به همین دلیل پس از اینکه متوجه شدم جریان به چه شکل بوده گله جدی خود را به آقای ایوبی گفتم و ایشان هم پاسخ خود را دادند که شرایط برای تشکیل هیأت امنا به چه دلیل وجود نداشته است. البته آنچه گفته شد نظر ایشان بود و من باز هم تأکید میکنم با توجه به اینکه بسیاری از همکارانمان روی رفتار ما با دولت حساسیت دارند و بر مذاکره و گفتوگو تأکید میکنند و درخواست آرامش دارند، ما هم به دنبال تأمین همین نوع تقاضاها هستیم، چرا که درخواست عمومی از ما آرامش است، اما این بدین معنا نیست که مسائل یا اعتراض خود را اصلا مطرح نکنیم.
آیا جزو برنامههای شما نبوده به عنوان یک تشکل صنفی نسبت به فیلمهای مشکلدار و اتفاقاتی که برای فیلمهایی مانند «عصبانی نیستم» در جشنواره فجر افتاد، واکنش رسمی نشان دهید؟
به نظرم یک رفتاری به شکل سنتی ایجاد شده که باید تصحیح شود؛ آن هم اینکه گاهی از خانه سینما متوقع میشوند یا بعضی از اشکالات پیش آمده را به گردن خانه سینما میاندازند، در صورتی که ممکن است آن موضوع، مسئله یک صنف باشد. کما اینکه پیش آمده روزی آقای بازیگری نزد من آمد که مشکل بیمه خود را حل کند و از آنجا که با صنفاش مشکل داشت، برسر همین بیمه، مسئله به درگیری با خانه سینما و کل سینما تبدیل شد، در حالی که این موضوع ارتباطی به من به عنوان مدیر عامل خانه سینما نداشت چون یک موضوع صنفی بود و باید در همانجا حل میشد. به همین دلیل نباید اینطور تصور شود که در هر صنفی که مشکلی پیش آمد من به عنوان هیأت مدیره مثل سوپرمن به وسط ماجرا بپرم و آن را حل کنم چرا که معتقدم این کار به نوعی دور زدن یک صنف تلقی میشود.
صنفها باید استقلال خود را داشته باشند و فقط یکسری مسائل مشترک، همه آنها را کنار یکدیگر جمع میکند که به خانه سینما تبدیل میشوند. در ماجرای معیشت سینماگران هم همین اتفاق افتاد و آنها گفتند خانه سینما کاری انجام نداده و از ما حمایت نکرده است، در صورتی که این وظیفه صنف است.
آیا شما هم به دوران ماه عسل که در سینما به آن اشاره میشود اعتقاد دارید و فکر میکنید آن دوران تمام شده است یا باید تمام شود؟
من قبلا هم گفتهام که امیدوارم ماه عسل نباشد و به سال عسل یا دهه عسل تبدیل شود. البته تأکید میکنم چهار سال گذشته را به عنوان بخشی از تاریخ سینما باید حفظ کرد، اما برای بررسی عملکرد، رفتارها و همچنین مقایسه باید آن دوره را کنار گذاشت. در این راستا طرحی را هم ارائه کردهام تا نام کسانی که در این چهار سال از این خانه حمایت کردند، برای ثبت در تاریخ، درحیاط خانه سینما حک شود.
درباره مدیران هم این مسئله همیشه وجود داشته که وقتی دولتی روی کار میآید، وعده و وعیدهایی میدهد که گاهی ممکن است مشکلاتی پیش آید و آنها به سرمنزل مقصود نرسند، اما در حال حاضر رفتار سازمان سینمایی و مدیران آن از روزی که آمدهاند با نهاد صنفی و اهالی سینما، بسیار محترمانه بوده است که البته این به منش شخصی آنها برمیگردد. بخش عمدهای از تلاش آنها به این سمت است که از نظر فعالان صنفی بهرهمند شوند و این از نکات مثبت این مدیریت میتواند تلقی شود اما اینکه این تلاشها تحت شرایط مختلف به چه اتفاقاتی تبدیل میشود موضوع دیگری است، چون به هرحال ارادههایی مانند آنچه در مجلس یا حتی نهاد ریاست جمهوری است، میتواند مسائل را تحتالشعاع قرار دهد.
خبر خوش ایوبی در روز سینما بحث امنیت شغلی است؟
شما از مقطعی که در مدیریت خانه سینما حضور داشتید، ترجیع بند سخنانتان، بحث امنیت شغلی بوده است، در دوران مدیریت جدید هم بحث اصلی شما همین موضوع بوده است، چه زمانی که مقابل رییس جمهور صحبت کردید و چه در برنامههای مختلف در حضور رییس سازمان سینمایی، الان در چه شرایطی قرار داریم، میتوان امید داشت که در روز سینما خبر خوش ریاست سازمان سینمایی تامین بودجه صندوق بیمه بیکاری باشد؟
در این باره جلسات کارشناسی زیادی داشتهایم و نمایندگان خانه سینما و سازمان سینمایی موضوع را رسیدگی کردهاند. البته درباره چند مورد اختلاف نظرهایی وجود دارد که امیدوارم تا قبل از 21 شهریور به جمعبندی نهایی برسیم و احتمالا آقای ایوبی برای آن روز خبرهای خوشی خواهد داشت.
اما نکته مهمی که باید اشاره کنم این است که وقتی در مورد امنیت شغلی صحبت میکنیم، صندوق بیمه بیکاری تنها یکی از مقولههای آن است، ولی از آنجا که در سینما با پدیده بیکاری زیاد مواجه میشویم همیشه اولین بحثی که مطرح میشود همین صندوق بیمه بیکاری است.
با این حال این موضوع کمی به بحث احتیاج دارد و اگر ما به همه شاخصهای مربوط به امنیت شغلی عمل نکنیم و فقط یک مورد آن را در نظر بگیریم، ممکن است اثر مثبتی حاصل نشود و حتی به نتیجه منفی منجر شود. به طور مثال بررسی بیکاری یا صاحب کار بودن افراد ما را به گلوگاههایی ارجاع میدهد و اگر وزارت ارشاد بخواهد همچنان براین مدار حرکت کند که فعالان سینمایی میتوانند داخل صنف، بیرون صنف یا هر جای دیگری فعالیت کنند، تعیین آن گلوگاهها سخت خواهد شد. در واقع باید به طریقی اطلاعات افراد به طور دقیق مشخص باشد تا سهم هر کس در صندوق بیمه بیکاری براساس میزان فعالیتی که در سینما دارد تعیین شود، چون قاعدتا کسی که فیلمبردار یک یا دو پروژه بوده در مقایسه با کسی که در طول یک سال در هشت فیلم کار کرده است، باید سهم متفاوتی داشته باشد. پس باید مشخص شود که در کجا به دنبال این اطلاعات باشیم، در صنفها یا در گلوگاههای ارشاد؟
البته درباره صندوق بیمه بیکاری این بحث وجود دارد که اینها در سازمان تأمین اجتماعی تجمیع شدهاند، اما وقتی در قانون چهارم توسعه موضوع راه انداختن این صندوق مطرح میشود لابد به ایجاد کردن آن اشاره میکند. بنابراین اگر این اتفاق نیفتد و صندوق به محلی برای کمک تبدیل شود، ممکن است فقط مشکلات مقطعی را حل کند و این احتمال هم وجود دارد که جریان صدقه دادن از آن متبادر شود. مخصوصا اینکه همه به یاد داریم زمانی را که یکی از صنفهای سینمایی به اعضای خود بن میداد و در بین سینماگرانی که در صف ایستاده بودند بازیگرانی را دیدیم که اتفاقا پرکار هم بودند، اما آیا چنین افرادی مستحق دریافت این گونه بنها هستند؟ به همین دلیل معتقدم صندوق بیمه بیکاری هم اگر متکی به همین گلوگاههای ارتباطی نباشد، دچار همین وضعیت میشود.
کمی از بحثهای خانه سینما فاصله بگیریم،عملکرد سازمان سینمایی را در قبال برخی گروهها چطور ارزیابی میکنید؟ مخصوصا اینکه ریاست سازمان به دولت در سایهای که مدیران قبلی تشکیل دادهاند هم اشاره کرد ولی با این حال تلاش هم کرده به گونهای عمل کند تا باعث ناراحتی گروههای مخالف نشود و همه را داشته باشد
در حال حاضر یک نوع شرایط مدیریتی در کشور وجود دارد که تقریبا متکی بر منش و رفتارهای فردی است، چون ما یک سیستم مدیریتی نداریم که هر کس در آن قرار گرفت به یک شکل مشخص رفتار کند. در اینجا هر مدیری با منش خود عمل میکند، یکی جنگ طلب است و دیگری صلح طلب، یکی طرفدار آشوب است و دیگری طرفدار آرامش. منش رفتاری آقای ایوبی و تیم او هم به نظرم مهم است و اگر آن را درست تجزیه وتحلیل کنیم برخی از عملها و عکسالعملها قابل درک و فهم خواهد بود. آقای ایوبی به طور کلی فرد آرامی است که به دنبال آرامش هم است، همان طور که به دنبال این است تا سینمای ایران جایگاه رفیع بالقوهای را که دارد بالفعل کند. منش فردی آقای ایوبی این است که ببیند چگونه میتواند از انرژی مثبت تمام افراد ذینفع در سینما آن هم در تمام بخشهای اداری و مدیریتی کشور استفاده کند.
در مناسبات یک سال گذشته و نیز در رابطه با فیلمهایی که مشکلاتی برایشان مطرح شد، متوجه شدم آقای ایوبی احساس میکند چرخدندههایی که پیکره مدیریتی سینما را میسازند باید روانتر شوند و گرنه سیستم دچار مشکل بزرگی میشود. اگر کسی این نوع رفتار را بشناسد ممکن است خیلی از عکسالعملها برایش قابل توجیه باشد. هر چند شاید برخی از این رفتارها به مزاج امثال من خوش نیاید و با برخی از رفتارها یا حضور برخی افراد در گلوگاهها مشکل داشته باشم، به نظر میرسد بعضی از این اتفاقات و تصمیمگیریها بیش از آن که جنبه کارشناسی داشته باشد، برای دفع شر و ایجاد آرامش به سبک مدیریت فعلی سینماست.که اگر مسئولیت برعهده کس دیگری بود به شکل دیگری عمل میشد اما به هر حال این منش آقای ایوبی است.
موضوع دیگری هم که در این باره مطرح میشود این است که برخی از اهالی خانه سینما که در سالهای گذشته حضور پررنگی در مباحث این تشکل صنفی داشتند، در دوره جدید مسئولیتهای مدیریتی گرفتهاند، مثل خود شما که به بنیاد فارابی برگشتید و به همین دلیل انتقاد زیادی از این مدیریت نمیتوانید، داشته باشید.
برگشتن من به فارابی به این مفهوم است که اکنون عضو هیأت امنای این بنیاد هستم و البته میدانیم که این هیات به شکل جدی در تصمیمگیریها دخیل نیست. اگر سابقه فارابی را هم بررسی کنید متوجه میشوید که خزانهدار، مدیرعامل و قائم مقام مدیرعامل بنیاد اگرچه توسط هیأت امنا انتخاب میشوند، اما در اصل توسط معاونت سینمایی ویا مدیرعامل معرفی میشوند.این موضوع به شکلی است که بعید میدانم موردی پیدا شود که هیأت امنا مخالفتی با تصمیمات معاون سینمایی یامدیریت فارابی داشته باشد.
درخصوص هیات امناء هم فقط یک جلسه تشکیل شده که در آن برخی سیاستها و برنامههای بنیاد مطرح شد. من هم نظر خود را درباره اینکه وظایف بنیاد در دوره جدید چگونه باید تعریف میشد و چه تغییراتی باید صورت میگرفت که معتقدم صورت نگرفته است، مطرح کردم، اما تأکید میکنم در تصمیمگیریهای اجرایی فارابی بصورت طبیعی مطلقا حضور ندارم و دلیل انتخاب من در هیأت امنا هم لابد به دلیل سابقه فعالیتم در فارابی است نه مدیرعاملی خانه سینما.
ساختار سینما از نظر تولید و اکران به شدت زمینه ایجاد سوءتفاهم را دارد
یک اتفاق مهم پیشروی خانه سینما جشن بزرگ سینمای ایران در روز ملی سینماست که داوری فیلمها در حال انجام است. داوریهایی که پس از اعلام نامزدهای اولیه، بحث و انتقادات زیادی را ایجاد کرد، چون نادیده گرفتن فیلمهایی مانند «چ» سوءتعبیرهایی را نسبت به رابطه میان خانه سینما و کارکردان فیلم یا موضوعات دیگر بوجود آورد. نظری درباره این اتفاقها دارید؟
من خودم یک دوره دبیر جشن خانه سینما بودم که البته به دلیل مشکلات پیش آمده برای هیات مدیره قبلی خانه سینماکه منجر به بازداشت آنها هم شده بود شرایط خیلی خاصی داشت. آن زمان متوجه شدم اداره جشن خانه سینما با جشنواره فیلم فجر که دبیری آن را هم تجربه کرده بودم، بسیار متفاوت است چون در اینجا با گروههای مختلفی ازسینماگران مواجه هستید که شاید اختلاف یا بحثهایی میانشان وجود داشته باشد. در آن سالی که دبیر جشن بودم دیدم که برخی صنفها رفتاری غیرحرفهای انجام میدادند و میخواستند یک فیلم را به دلیل اختلاف و رفتار غیرصنفی فردی، از داوری حذف کنند. البته من تاجایی که ممکن بود تلاش کردم موضوع را با مذاکره حل کنم، اما به دلایلی از همین دست است که آییننامه جشن در طول سالها تغییر کرده است.
البته اساس جشن خانه سینما به دلیل شباهت با جایزه اسکار، بر این بوده که فیلمهای اکران شده داوری شوند، ضمن اینکه آیین نامه جشن هم توسط نمایندگان صنفها طراحی میشد. با این حال روند داوری به این شکل است که داورانی از هر صنف انتخاب میشوند، فیلمها را میبینند و رای میدهند. این داوران معمولا در فاصله بین دیدن فیلمها، با یکدیگر بحث و تبادل نظر میکنند که ممکن است اسم آن را صحبت، لابی یا هر چیز دیگری گذاشت و این واقعیت داوری در جشن خانه سینماست.
اما به طور کلی برای بررسی این موضوع و تغییراتی که در طول زمان در آیین نامه ایجاد شده، باید ببینیم اشکالاتی که وجود دارد به آییننامه جشن برمیگردد، به داوری جشن یا به خود سینمای ایران؟ من معتقدم این ضعف به سینمای ایران مربوط میشود، چون ساختار سینما از نظر تولید و اکران به شدت زمینه ایجاد سوءتفاهم را دارد. این وضعیت نه تنها در جشن خانه سینما بلکه در جشنوارههای ما به ویژه فجر هم اثرگذار است و همیشه شاهد ایجاد حاشیه بودهایم. در حالی که تمام اینها ناشی از ساختار اداری سینمای ایران است و مادامی که این شرایط وجود داشته باشد و زمینه بروز سوءتفاهم فراهم باشد، تمام جشنهای سینمای ایران دچار همین اتفاقات و ناراحتیها میشوند.
با این حال به زودی جریان ایجاد آکادمی را پس از برگزاری جشن دنبال کنیم ولی باز هم خواهیم دید که تعداد زیادی از سینماگران که حتی درگیر داوریها نیستند، اظهارنظر خواهند کرد و این اتفاق برگرفته از همان ساختار غلط است. بطورمثال همین امسال برای انتخاب داوران جشن شانزدهم در کانون کارگردانان لیست حدودا 20 نفرهای تهیه شد که تعدادی از آنها چند فیلم داشتند و در نهایت تلاش شد کسانی که حداقل یک فیلم دارند انتخاب شوند، اما نکته اینجاست که عدهای اصلا تمایلی به داوری نداشتند و یا حاضر به صرف وقت در مدت زمان قانونی داروی نبودند. به این ترتیب در آخر به شش-هفت نفر بیشتر نمیرسیم.
آنچه درباره «چ» میگویید هم شبیه اتفاقی است که قبلتر گریبانگیر خودم هم شده است، یعنی ممکن است نظر شخصی من با نامزدهایی که اعلام شده یکی نباشد، اما برای اینکه چطور این جریان را اصلاح کنیم تا چنین مشکلاتی پیش نیاید، باید پارامترهای مختلفی در نظر گرفته شود که بخشی از آن به وزارت ارشاد و همان جریان تولید و اکران مربوط میشود.
ضمن اینکه این مسئله را هم یادآوری کنم که اگر امسال تعداد فیلمها اینقدر زیاد نبود، شرایط تقریبا همانند دو جشن قبلی میشد که مسائل داوری به شدت کاهش یافته بود، اما امسال این پارامتر برهم زننده شد و باید مراقب باشیم که مبادا جشن امسال معیار قضاوت برای جراحی و تغیر باشد.
عسگرپور تا چه زمانی در خانه سینما می ماند؟
به عنوان سوال پایانی با برگزاری مجمع عمومی خانه سینما در ماههای آینده و انتخاب هیات مدیره جدید آیا تمایلی به انتخاب دوباره به عنوان مدیرعامل خانه سینما یا حضور در هیأت مدیره دارید؟
اظهار نظر در این باره کمی برایم سخت است. ضمن اینکه ما در مملکتی زندگی میکنیم که به شدت تابع شرایط روز هستیم. با این حال اگر از حال خودم بخواهم بگویم نظرم بر این است که دیگر حضور نداشته باشم و تأکید میکنم که بحثم خستگی نیست، اما معتقدم باید چرخشی وجود داشته باشد تا گروههای دیگری بیایند و با استفاده از تجارب قبلی تجربههای جدیدی را ایجاد کنند. وظیفه من این است که کمک کنم دایره انتخاب محدود نباشد تا افراد دیگری هم در آن قرار بگیرند. البته معمولا تا جایی که امکان داشته هیچ گاه به جایی که قبلا بودهام برنگشتهام ولی اینجا یک نهاد صنفی است و وضعیت آن با جاهای دیگر فرق میکند. به همین دلیل مادامی که گروه بعدی احساس کند در بحثها و مشورتها به من احتیاج دارند، حضور خواهم داشت.
گفتوگو از شیما غفاری،پرستو فرهادی
انتهای پیام
نظرات