به گزارش ایسنا، صبح سهشنبه مراسم تولد ۷۶ سالگی مهدخت مخبر ـ ترانهسرا و عضو موسسه هنرمندان پیشکسوت ـ با حضور مرتضی دلشب (موسیقیدان)، رضا بنفشهخواه (بازیگر)، محمد الهیاری (مدیرکل دفتر موسیقی)، محمود عزیزی (بازیگر و رییس هیات مدیره موسسه هنرمندان پیشکسوت) و سید عباس عظیمی (مدیر عامل موسسه هنرمندان پیشکسوت) در مرکز سالمندان صبا و با همت موسسه هنرمندان پیشکسوت برگزار شد.
در ادامه گزارش ایسنا را از این مراسم میخوانید:
پیش از ورود به آسایشگاه، یکی از کارکنان مرکز صبا را میبینیم که به مردی سالخورده در راه رفتن کمک میکند. از او که میگذریم، وارد سالن شده و افرادی را میبینیم که دور هم نشسته و صحبت میکنند. در میان آنها چهرههایی آشنا مانند رضا بنفشهخواه و محمود عزیزی هم به چشم میخورد.
مهدخت مخبر در کنار محمود عزیزی نشسته و گاه حرفهایی میزند و از اینکه به بهانه میلاد او دور هم جمع شدهاند، ابراز خوشحالی میکند.
گاه یک نفر لطیفهای تعریف میکند و حاضران میخندند و گاه سکوت حاکم میشود. کمی بعد اعلام میکنند که قصد دارند کیک را بیاورند و اینگونه است که جشن تولد، رسما آغاز میشود.
کیک را روبهروی مهدخت مخبر قرار میدهند و رضا بنفشهخواه ترانهی «تولد، تولد، تولدت مبارک» را سر داده و دیگران نیز با او همراهی میکنند و دست میزنند.
در اتاقهای این مرکز، سالخوردگان دیگری هم به چشم میخورند که با خوشحالی به صدای مراسم گوش میکنند و برخی نیز از اتاقهای خود بیرون آمده تا از نزدیک مراسم را نظاره کنند.
در همین حال که دیگران غرق در شادی هستند، پیرمردی به سالن میآید و تولد «استاد مهدخت مخبر» را تبریک میگوید و سپس شروع میکند به خواندن ترانه «گل سنگم» و دیگران نیز با او همخوانی میکنند.
شمعها را روشن میکنند و از «استاد مهدخت مخبر» میخواهند که آرزویی داشته باشد.
او ابتدا میگوید: «به من نگویید استاد، ناراحت میشوم.» خودش و دیگران میخندند و سپس شمعهای تولد ۷۶ سالگیاش را فوت میکند.
همزمان با بریدن کیک آرزویی میکند و میگوید: «امیدوارم همه مردم در صحت، سلامت و خوشی باشند».
او سپس بیان میکند که این روزها خیلی از هنرمندان پیشکسوت منزوی شدهاند و امیدوار است به آنها توجه بیشتری شود.
کمی بعد همه حضار برای گرفتن عکس دسته جمعی کنار هم میایستند.
مهدخت مخبر (ترانهسرا) و مرتضی دلشب (موسیقیدان) هر دو در این موسسه اقامت دارند.
با پایان مراسم عدهای از حاضران به اتاق دلشب میروند و از او میخواهند که برای لحظاتی پیانو بنوازد.
او میگوید: «دستانم مشکل دارد، نمیتوانم خوب بنوازم.» ولی با این حال با اصرار دیگران برای لحظاتی مینوازد.
در همین راستا تصمیم میگیریم صحبتی با مهدخت مخبر و مرتضی دلشب داشته باشیم.
از مخبر میخواهیم که لحظاتی را به گفتوگو با ما بنشیند. با روی باز میخواهد که سوالاتمان را بپرسیم. از او میپرسیم به نظرش چه اتفاقی افتاده که این روزها بسیاری از آهنگها از ترانهی مناسبی برخوردار نیستند؟ پاسخ میدهد: به این دلیل است که برنامهریزی درستی ندارند وگرنه ما از ادبیات غنی برخوردار هستیم. باید برای هر چیزی برنامهریزی داشته باشند و لازم است که جایگاه هر چیزی را به درستی در نظر بگیرند. حیف است که ترانهی آهنگها اینگونه شده است. ما زیباترین ادبیات دنیا را چه در سخن گفتن و چه در ضربالمثلها داریم. حیف است که ادبیات ما نادیده گرفته شود.
مخبر ادامه میدهد: اکنون من مدتهاست که در رادیو نحوهی اشتباه به کار بردن عبارات را میشنوم و این نشان میدهد که زبان فارسی را به درستی نمیدانند؛ مثلا میگویند که میخواهیم از شما سوال کنیم؛ این در حالی است که این عبارت درست نیست، زیرا سوال را میپرسند. من واقعا وقتی این عبارتهای نادرست را در رادیو و تلویزیون میشنوم، ناراحت میشوم و دلم میگیرد.
او با تاکید بر به کار بردن عبارات فارسی، اظهار میکند: ما نیازی به عربی نداریم؛ چون در زبان فارسی زیبای خود همه چیز داریم و میتوانیم به درستی از آنها استفاده کنیم. باید ادبیات درست را تکرار کرد و بچهها را عادت داد که کتاب بخوانند و به درستی از زبان فارسی استفاده کنند.
از این استاد ترانهنویسی سوال میکنیم که آیا هنوز ترانهای مینویسد؟ آخرین کتابی که منتشر کرده به چه زمانی برمیگردد؟ چرا کتاب دیگری منتشر نمیکند و با موسیقیدانها همکاری ندارد؟ پاسخ میدهد: پنج یا شش سال پیش کتابی با اسم «ترانههای دیروز و امروز» منتشر کردم. برای انتشار کتاب، دیگر امکانات ندارم. اکنون کاغذ گران شده و هنرمندان، نویسندگان و ناشران هم مشکل دارند. پس انتشار کتاب من برای آنها سخت خواهد بود. این مشکلات برای امثال من غصه است. ما دور از جامعه هستیم. این همه طلا در سینه ماست ولی کسی توجه نمیکند. اینها کجا باید بروند و از زبان چه کسی باید منتقل شوند؟
او ادامه میدهد: خواننده و آهنگساز باید با شاعر همکاری داشته باشند و جدا از هم نیستند. وقتی یک شاعر، ترانهای را میسراید و آهنگساز آهنگ را میسازد، بعد از آن به یک خواننده نیاز است. اگر به خوانندههای خوب اجازه ندهند که کلام زیبای ادبیات را با صدای زیبا و گرم خود به گوش مردم برسانند، خب خواهی نخواهی اراجیفی که میشنویم پخش خواهد شد.
پس از صحبتهای مخبر، دلشب به ایسنا میگوید: از طرف ماهوارههای خارجی به برخی از خوانندههایی که کار درستی ارائه نمیدهند، کمک میشود. کسانی هستند که اصلا در ایران نمیخوانند. یکی از خوانندههای زن قدیمی را میشناسم که اکنون سن بالایی دارد و مردم نیز او را دنبال میکنند. اگرچه که اصلا صدای خودش را نمیشنویم و در جوانی هم که صدای بهتری داشت، با اطواری که پدرش به او یاد داده بود، میتوانست صحنه را در دست بگیرد و مخاطب را جذب کند. چرا باید هنر به این وضع دچار شود؟! افراد زیادی را میبینیم که تقلب میکنند.
او ادامه میدهد: در اینجا آقایی هست که چون پدرش هنرمند معروفی بوده، وقتی که آهنگ میسازد به او چک سفید امضا میدهند. چنین چیزی غلط است. آهنگ ساختن برای پول نیست. آهنگ ساختن استعدادی میخواهد که در همه کس نیست. آن وقت ایشان روی یک سریال موسیقی را گذاشته که دقیقا متعلق به دوره کلیساست. استفادههای تجاری میکنند. ما از این مسائل خیلی رنج میکشیم.
دلشب همچنین درباره موسیقی پاپ میگوید: من اسمی نمیبرم چون نمیخواهم سوءتفاهم شود. موسیقی پاپ را کسی به این کشور آورد که اصلا چیزی نمیدانست. او آمد و گفت که بهتر است موسیقی پاپ را راه بیندازند و اسم آن را موسیقی جوان گذاشتند. در نهایت اینگونه شد که این موسیقی از دهه ۶۰ به بعد به دلیل سود تجاری که داشت، ماندگار شد. اگر خود رادیو را هم گوش دهید کار خوبی نمیشنوید. پول، زندگیهای این افراد را میگرداند. من با تدریس به بچهها پولی که میتوانستم داشته باشم را از دست دادم ولی خوشحالم که نتیجه خوبی برایم داشت. نتیجه این بود که مثلا آقای علی جعفری که ویولن میزند برای من بزرگداشتی میگیرد که بچههای هنرستان در آن شرکت میکنند و کمک میکنند. این برای من بهترین پول و ثروت است که قدر ما را دانستند.
انتهای پیام
نظرات