• چهارشنبه / ۳۰ آذر ۱۴۰۱ / ۱۱:۵۰
  • دسته‌بندی: ادبیات و کتاب
  • کد خبر: 1401093020540
  • خبرنگار : 71573

ترانه‌هایی معروف با شاعری غریب!

ترانه‌هایی معروف با شاعری غریب!

«ترانه‌سراها در غربت زندگی می‌کنند، در غربت ترانه می‌گویند و در غربت بدرود حیات می‌گویند.» این‌ها را اهورا ایمان می‌گوید برای کوچ غریبانه محمدعلی شیرازی. البته مصداقش فقط ترانه‌سراها نیستند، شاعران هم همین‌طورند.

به گزارش ایسنا، شاعران و ترانه‌سراها بیش از چهره‌های فرهنگی و هنری برای مردم خاطره ساخته‌اند؛ هنگامه خوشحالی و سرمستی، عاشقی و غم هجران یار، اندوه و قصه و حتی عصبانت از اوضاع اجتماعی، این شعرها و ترانه‌ها هستند که به داد مردم می‌رسند و گاه آن‌ها را مهلکه می‌رهانند. به قولی، شعر است که زبان مشترک مردم ایران در نسل‌های مختلف است اما هنگامه کوچ شاعران از دنیای فانی به دنیای باقی که فرا می‌رسد، غریب می‌شوند؛ گو این‌که ما نبودیم که با شعرهایشان به ساعت‌ها و روزهایمان حیات داده‌ایم، هنگام پیاده‌روی‌هایمان در برگریزان خزان شعرهاشان را زمزمه کرده‌ایم یا شب‌ را به روز رسانده‌ایم. خاکسپاری شاعران معمولا با حضور اندک دوستان شاعر و بدون حضور مردم برگزار می‌شود. چندی پیش مفتون امینی، شاعر پیشکسوت از دنیا رفت اما حضور دوستان نویسنده و شاعر و مترجم به تعداد انگشتان دست هم نرسید و کسی از مردم عادی در مراسم حضور نداشت.  محمود زند مقدم که سال‌ها وقت خود را برای پژوهش در فرهنگ مردم بلوچ گذاشته بود، مراسمش بدون حضور خیلی‌ها برگزار شد.

مراسم وداع با محمدعلی شیرازی، ترانه‌سرا و شاعر هم با خاطرات فراوانی که برای مردم به واسطه ترانه‌هایی چون «سلطان قلب‌ها»، «شکار»، «ای خدا»، «زندونی»، «وقف پرنده‌ها»، «روزی تو خواهی آمد» و «لیلی» و... ساخته بود، تقریبا غریبانه برگزار شد. انتظار می‌رفت خواننده‌هایی که با ترانه‌های او مطرح شدند، در مراسم وداعش حضور داشته باشند اما خبر درگذشت او واکنش زیادی را به همراه نداشت، حتی در میان چهره‌هایی که واسطه ترانه‌های او به شهرت رسیده و مردم آن‌ها را می‌شناسند و اخبارشان را پیگیری می‌کنند.

محمدعلی شیرازی، رودکیِ ترانه معاصر

 اهورا ایمان، ترانه‌سرا و خواننده، در این زمینه می‌گوید: کدام شاعر و ترانه‌سرایی را می‌شناسید که کارش را بلد باشد، اهل زردنویسی و حاشیه نباشد و شهرت داشته و نزد مردم شناخته شده باشد؟ تقریبا هیچ‌کس. هیچ شاعر و ترانه‌سرایی که کار خوب و ماندگار انجام می‌دهد و در عین حال از ژورنالیسم زرد و ترانه‌سرایی زرد و خبرسازی زرد پرهیز ‌دارد، به اندازه ترانه‌هایش شناخته نمی‌شود، مگر این‌که وارد داستان‌هایی بشود که پسندیده کسانی مانند محمدعلی شیرازی نبوده و نیست.

 او شیرازی را رودکی ترانه معاصر ایران می‌خواند و بیان می‌کند: شیرازی در عین سادگی، سلاست و روانی، استحکام و ایجاز، به شیوه‌ای می‌نوشت که الان در ترانه‌سرایی ما منسوخ شده است؛ سهل و ممتنع‌نویسی. سهل و ممتنع‌نویسی صنعت ادبی بسیار بسیار سختی است که تقریبا فراموش شده. دوستان ترانه‌سرا یا به شیوه بسیار ساده‌ای می‌نویسند که ترانه نیست بلکه کلمات محاوره و جملات موزون است، همین ترانه‌هایی که در این سال‌ها در سالن‌های کنسرت می‌شنیدیم، یا این‌که از ترانه‌های دهه ۱۳۵۰ و ترانه‌های نوین بهره‌برداری می‌کنند در واقع ترانه‌های ایرج جنتی عطایی و اردلان سرفراز و شهریار قنبری و دیگران را زمرمه می‌کنند.

 این ترانه‌سرا با تأکید بر این‌که محمدعلی شیرازی خودش بود، می‌گوید: دریغ بزرگ این‌که شیرازی هرچه کار خوب نوشت تا ۴۰ سالگی‌اش بود؛ او ۸۱ سال عمر کرد و به نسبت انسان‌های جغرافیای امروز ایران، شیرازی از عمر کامیاب بود اما بالای ۹۵ درصد آثار معروف و محبوبش را تا ۴۰ سالگی و زمان انقلاب نوشت. بعد از انقلاب هم تا سال‌ها ۷۵-۷۶ عملا ترانه نداشتیم، هرچه بود سرود بود. در این سال‌ها ترانه از جامعه موسیقی ما رخت بربست تا این‌که با بابک بیات، اکبر آزاد و محمدعلی شیرازی دوباره رواج  پیدا کرد. خواننده‌هایی که بعد از انقلاب ترانه‌های شیرازی را خواندند یکی امیر تاجیک خواننده «زیر آسمون شهر» بود و دیگری محمد اصفهانی که کار «روزی تو خواهی آمد» را خواند. البته شیرازی، برای این کار شعرش را  عوض کرد و همایون خرم نیز آهنگسازی کار را برعهده داشت.

 او تأکید می‌کند: عمده کارهای محبوب شیرازی که آثار او را قابل بررسی و پژوهش می‌کند، کارهایی است که با انوشیروان روحانی، سلیمان اکبری، ویگن و زاون انجام داده است. اگر آهنگ‌سازان و خواننده‌ها در مراسم وداع او نبودند، به این دلیل است که در ایران و یا در قید حیات نیستند نه این‌که بی‌معرفت باشند. به نظر آن‌ها آدم‌های با معرفتی نسبت به نسل حالا هستند.

ترانه‌سرا در غربت هستند

 ایمان درباره این‌که خواننده‌های مطرح اخل و خارج کشور نسبت به درگذشت او حتی در صفحات شبکه‌های اجتماعی‌شان واکنشی ندادند، گفت: متاسفانه ترانه‌سرا همیشه در غربت زندگی می‌کند، درغربت ترانه می‌نویسد و درغربت بدرود حیات می‌گوید. نمی‌دانم شاید بهتر باشد، دوستانی که پا بر شانه‌های او گذاشته‌اند و بین مردم محبوبتی پیدا کرده‌اند، ادای دین کنند. به طور مثال ترانه «زندونی» یکی از مهم‌ترین ترانه‌هایی است که واسط ترانه‌سرایی کلاسیک و نوین قرار دارد. به‌رغم آنچه دوستان می‌گویند، این ترانه نسبت به قطعه «قصه دو ماهی» شهریار قنبری، پیش‌رو و مقدم بوده است و بارقه‌های تجدد و نوگرایی در ترانه «زندونی» حداقل چند سالی زودتر از ترانه «قصه دو ماهی» زده شده و از این نظر دارای اهمیت و قابل بررسی است. زمانی که صحبت از ترانه نوین می‌کنیم، متأسفانه این جریان به نفع قنبری مصادره می‌شود.

 او با بیان این‌که محمدعلی شیرازی، تورج نگهبان و پرویز وکیلی حلقه اتصاد ترانه کلاسیک به ترانه نوین هستند، اظهار می‌کند: آن‌ها بودند که ترانه‌هایی برای موسیقی ملی و دستگاهی گفتند و بعد هم ترانه‌هایی برای موسیقی پاپ که اصطلاحا جَز می‌گفتند اما جز نبود. ویگن را «سلطان جز»  می‌خوانند اما این جز به معنی این نبود که جز کار می‌کرد، بلکه از ادوات موسیقی که برای جز استفاده می‌شد، استفاده می‌کردند.

این ترانه‌سرا خاطرنشان می‌کند: ترانه سالم امروز ایران و نه بخش بازاری و مبتذلش، بر دوش امثال شیرازی بنا شده است. قطعا اگر شیرازی در ترانه ما نبود، ترانه ما فقدان و خسران بزرگی را تجربه می‌کرد. به هر حال خوشحالیم شیرازی تیم خوبی داشته تا همان ۴۰ سالگی کارهای ماندگاری خلق کرده است. ترانه‌هایی که او نوشته چه ترانه‌های کوچه‌بازاری یا کوچه باغی و چه ترانه‌های روشنفکری و اجتماعی مانند «زندونی» (دنیای زندونی دیواره)، «شکار» (وقتی رسید آهو هنوز نفس داشت) هیت شده و موفق بوده است. در کارنامه خوانندگان این آثار نمی‌شود که «شکار» و «زندونی» را نادیده گرفت یا «شن‌های ساحلی» که هر نوآموز  خوانندگی با آن تمرین می‌کند. شیرازی با ویگن کارهای بسیاری دارد که هیت شده‌اند اما درد و دریغا که او در اوج پختگی و بلوغ نوشتن به سکوت رسید و ننوشت تا تیراژ «زیر آسمون  شهر» و بازخوانی آلبومی که با همایون خرم انجام داد.

 اهورا ایمان می‌افزاید: به شخصه بسیار ایشان را دوست داشتم و فقدان  او را برای ترانه معاصر زیان‌بار می‌دانم. امیدوارم دوستان جوان ترانه‌سرا و پژوهشگران کار ایشان سرلوحه قرار دهند و اگر قرار است ساده بنویسند، یا ساده بخواننده سادگی و سلامت توامان را از آثار شیرازی یاد بگیرند، شیرازی در ترانه‌سرایی بر شعر کلاسیک فارسی تکیه کرده و این‌که چرا به اندازه آثارش مشهور نیست، به این دلیل است که هیچ هنرمند ارجمندی که سرش به کار خودش است و دغدغه‌هایش شعر و انسان  و میهن است تا آلوده زردنویسی نشود، تا متوسل به جریان‌های حاشیه‌ای و بازاری نشود، مردم سراغش نمی‌روند و مردم او را دنبال کرده و درغربتی ناخواسته ما را ترک می‌کنند.

ترانه‌هایی معروف با شاعری غریب
اکبر آزادا (ترانه‌سرا) در مراسم تدفین محمدعلی شیرازی

 انتهای پیام

  • در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های دین مبین اسلام باشد معذور است.
  • - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر می‌شود.

نظرات

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
لطفا عدد مقابل را در جعبه متن وارد کنید
captcha