علی کربلائی حسینی ـ مدیر رسانه بینالملل سیما
«قدرت نرم و تعرفههای ترامپ؛ فرصتی برای بازتعریف نقش رسانه ملی در جهان»
در ماههای اخیر، دونالد ترامپ، رئیسجمهور پیشین ایالات متحده که بار دیگر در رقابتهای انتخاباتی حضور فعالی دارد، با انتشار پیامی در شبکه اجتماعی Truth Social از اعمال تعرفه ۱۰۰ درصدی بر فیلمهایی که خارج از خاک آمریکا تولید شدهاند خبر داد. این تصمیم، که با هدف حمایت از صنعت فیلمسازی داخلی آمریکا و مقابله با آنچه ترامپ «نفوذ فرهنگی کشورهای دیگر از طریق فیلم» خوانده، اتخاذ شده، واکنشهای زیادی از سوی فیلمسازان، اقتصاددانان و کارشناسان رسانهای در پی داشته است. در متن پیام ترامپ، بهروشنی فیلمهایی که در سایر کشورها با حمایتهای مالیاتی تولید میشوند، نوعی «تهدید امنیت ملی» توصیف شدهاند؛ موضوعی که بهوضوح به جایگاه فیلم بهعنوان ابزار قدرت نرم اشاره دارد، هرچند نه با زبان فنی یا دیپلماتیک.
ریشه این نگرانی در واقع به رقابت جهانی در حوزه نفوذ فرهنگی بازمیگردد؛ رقابتی که در آن، فیلم و سریال نه تنها حامل پیام، بلکه بخشی از دیپلماسی عمومی و ابزاری برای تثبیت سبک زندگی، الگوهای فکری و ارزشهای ملی کشورها به شمار میآیند. دولت ترامپ با درک این مسئله که کشورهای متعددی از جمله کانادا، بریتانیا، نیوزلند و حتی کشورهای آسیایی با ارائه معافیتها و مشوقهای مالیاتی، تولیدات هالیوودی را به خاک خود کشاندهاند، این وضعیت را تهدیدی برای «برند فرهنگی آمریکا» قلمداد کرده است.
در چنین شرایطی، برخی نگران کاهش نفوذ جهانی آمریکا از طریق فیلم هستند، اما در سوی دیگر این معادله، فرصتهایی تازه برای کشورهایی چون ایران پدید آمده است. در واقع، تضعیف انحصار رسانهای آمریکا میتواند زمینهساز ظهور صداهای نو و روایتهای بدیل باشد؛ بهویژه آنکه مخاطبان جهانی نیز در سالهای اخیر نشان دادهاند که به دنبال روایتهای تازه، متنوع و بومیشده هستند. پدیدههایی مانند محبوبیت انیمه ژاپنی، سریالهای کرهای، یا فیلمهای سینمای چین و هند، گواهی روشن بر این تحول در ذائقه جهانی است.
ایران با پشتوانه فرهنگی غنی، سابقه درخشان در فیلمسازی مستقل و جوایز متعدد جهانی، میتواند از این موقعیت بهعنوان سکوی پرش برای تقویت قدرت نرم فرهنگی خود بهره بگیرد. بهویژه صداوسیما و زیرمجموعههایی مانند سیمافیلم با ظرفیتهای فنی، هنری و محتوایی گسترده، میتوانند نقش محوری در این مسیر ایفا کنند. تجربه موفق برخی آثار تلویزیونی ایرانی در جذب مخاطبان خارج از مرزها نشان میدهد که الگوی موفق صادرات محصولات فرهنگی، نه تنها ممکن، بلکه ضروری است.
از سوی دیگر، کشورهای رقیب آمریکا نیز در واکنش به تعرفههای ترامپ احتمالاً به دو مسیر خواهند رفت: یا با گسترش مشوقهای مالیاتی خود، فیلمسازان آمریکایی را به همکاریهای غیررسمی تشویق میکنند، یا با اتکا به ظرفیتهای بومی، تولیدات ملی خود را تقویت کرده و از این فضا برای ارتقای جایگاه فرهنگی خود بهره میگیرند. در هر دو حالت، صحنه جهانی فیلم و سریال، از یک میدان یکقطبی، به عرصهای چندقطبی و رقابتی بدل خواهد شد که برای کشورهایی چون ایران نیز مجال مانور و نقشآفرینی فراهم میسازد.
در این میان، راهبردهای کلیدی برای ایران باید مبتنی بر سرمایهگذاری هوشمندانه در حوزه محتوای بینالمللی، تولید مشترک با کشورهای همسو، برندسازی فرهنگی، و بهرهگیری از پلتفرمهای دیجیتال چندزبانه باشد. صداوسیما میتواند با توسعه زیرساختهای دوبله، انتشار آنلاین، جشنوارههای بینالمللی و همکاری با نهادهای فرهنگی و رسانهای جهان اسلام و جنبش عدم تعهد، نقشی فعال در بازتعریف جایگاه ایران در معادلات قدرت نرم جهانی ایفا کند.
اقدام ترامپ، فارغ از نیت سیاسی یا اقتصادیاش، پردهای از حقیقت برداشت: در عصر ارتباطات، فیلم و سریال نه ابزار سرگرمی، بلکه میدان نبرد قدرت و معنا هستند. در چنین میدان رقابتی، عقبنشینی جایز نیست. اکنون زمان آن است که ایران نیز با اعتماد به نفس فرهنگی، روایت خود را به جهان عرضه کند؛ روایتی ریشهدار، چندلایه و شنیدنی.
انتهای پیام
نظرات