به گزارش ایسنا، این نشست با حضور مرضیه ادهم - پژوهشگر ارتباطات، مهشید شهیدی - پژوهشگر بازی و رسانههای نوین و حسامالدین قاسمی - کارشناس ارتباطات در پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات برگزار شد.
در ابتدا حسامالدین قاسمی - دبیر نشست، با اشاره به هدف برگزاری این نشست، گفت: طی دهههای ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ میلادی رابطه فرهنگ و ارتباطات در حوزه پژوهشی ارتباطات مورد توجه قرار گرفت. این رابطه، به شکلگیری ارتباطات میانفرهنگی منجر شد که به بررسی ارتباط بین کشورها و ملل مختلف میپردازد و به دو سطح ارتباطات میانفرهنگی داخلی و ارتباطات میانفرهنگی بینالملل تقسیم میشود. با توجه به فضای جهانیشدن و فشردگی زمان و مکان، ما شاهد این نوع ارتباطات میانفرهنگی بین کشورهای مختلف هستیم و دولتها با برنامهریزیهای گسترده خود و با استفاده از رسانه و فناوریهای نو این نوع ارتباطات میانفرهنگی را توسعه میدهند.
پیششرطهای برندسازی ملی به دور از اقدامات قیممآبانه
در ادامه، مرضیه ادهم - پژوهشگر ارتباطات - سخنان خود را با بیان پیششرطهای برندسازی ملی آغاز و بیان کرد: برندسازی ملی، دارای یکسری پیششرطهایی است که ما باید به آن توجه کنیم. در وهله اول، لازمه این امر وجود پژوهشگاهها و دانشگاههایی است که کنجکاو باشند و خردهفرهنگها و نحوه مصرف نسلهای مختلف را مطالعه کنند و نسبت به محصولات فرهنگی دیگر کشورها جبهه نگیرند.
وی افزود: وقتی که ما قائل به دیپلماسی فرهنگی هستیم، نباید نگاه تهاجمی و بدبینانه به کشورهایی داشته باشیم که برندسازی فرهنگی را انجام میدهند. وقتی نگاه سیاستگذار، نگاه بدبینانه باشد، در لایههای پایینتر مطالعه تطبیقی شکل نمیگیرد. اگر بخواهیم وارد بحث برندسازی ملی و دیپلماسی فرهنگی شویم، گام اول آن، شناسایی، مطالعه نحوه مصرف مخاطب و به طور خاص ویژگیهای نسل Z است. گام دوم این است که سیاستگذار تحمل شنیدن صداهای دیگران و همچنین تحمل تنوع فرهنگی را داشته باشد و به صورت قیممآبانه عمل نکند.
اهمیت بومیسازی انیمیشن در ایران
به گفته ادهم، انیمیشن میتواند به عنوان ابزاری کارآمد در دیپلماسی فرهنگی به کار گرفته شود. انیمیشن ویژگیهای سودمندی برای دیپلماسی فرهنگی ایران دارد که برخی از آنها عبارتند از:
- روایتهای خوبی در کشور ما وجود دارد؛ چه در دوره معاصر و چه در اساطیر باستانی روایتهای بسیار غنی وجود دارد.
- از لحاظ هزینه و بودجه نیز، ساخت انیمیشن هزینه کمتری نسبت به ساخت سریال و فیلم دارد.
- از نظر آزاد بودن تخیل نیز دست سازنده در انیمیشن باز است.
- انیمیشن، ردههای مختلف سنی را درگیر میکند.
- ارتباط عاطفی و وابستگی آن در انیمیشن بیشتر از فیلم است.
وی افزود: یک نکته مهم این است که در بحث انیمیشن و برندسازی فرهنگی، کشورهایی که در این حوزه موفق بودهاند، مانند ژاپن و کُره جنوبی، مخاطب هدف اول آنها خود مردم آن کشورها بودهاند و نگاه جهانی اهمیت ثانویه داشته است. نکته دیگر این که ما باید انیمیشن را بومیسازی کنیم و کپیسازی از محصولات دیگر کشورها به دیپلماسی فرهنگی ایران کمک نمیکند. انیمیشن باید برآمده از زمینه فرهنگی ایران باشد.
صادرات غذا با دیپلماسی فرهنگی
ادهم با اشاره به تأثیر فرهنگ ناملموس کشورها در دیپلماسی فرهنگی، اظهار کرد: یکی از نکات مهم در محتوای فرهنگی کشور کُره جنوبی، توجه این کشور به فرهنگ غذاست و این کشور توانسته با دیپلماسی فرهنگی، غذای خود را صادر کند. درحالی که در ردهبندیهای غذا و مزه، غذاهای کُرهای دارای رتبه بالایی نیستند. ولی آنها توانستهاند با داستان و روایت، غذای خود را در صدر فهرست غذاها قرار دهند. در مقابل، کشور ما از لحاظ فرهنگ غذایی، خیلی غنی است و از زمانهای گذشته غذاهای ایرانی مورد توجه همه جهانیان بوده است. ولی در فیلمها و سریالهای ایرانی، وقتی شخصیتها پشت میز غذا مینشینند، مخاطب نمیداند که آنها چه غذایی میل میکنند. در فیلمهای ایرانی میز غذا فقط سکانسی است که قرار است فیلمبرداری شود. درحالی که درصد بالایی از انیمههای کُرهای، فرهنگ غذایی کُره را تبلیغ میکنند.
تولد دوباره یک زبان درحال نابودی
وی افزود: دومین نکتهای که نشانگر موفقیت در دیپلماسی فرهنگی کشور کُره است، زبان آن کشور است. زبان کُرهای بین سالهای ۲۰۰۰ تا ۲۰۰۶ در حال نابودی بود. همین دیپلماسی فرهنگی موفق اتفاق افتاد و زبان کُره تولدی دوباره پیدا کرد. کشور ما در حال حاضر نگرانیهایی درخصوص نوروز، شب یلدا، زبان فارسی و شعر دارد و نگران این هستیم که چرا نسل Z نمیتواند شعر فارسی را به خوبی بخواند. ما میتوانیم با استفاده از ابزارهایی مانند انیمیشن و فیلم، مخاطب ایرانی را به این مقولههای فرهنگی پیوند بزنیم و در مرحله بعد این فرهنگ را به جهان صادر کنیم. پس یکی از تأثیرات خوب دیپلماسی فرهنگی این است که فرهنگ ناملموس، میراث فرهنگی، صنایع دستی و زبان خود را به نرمترین و جذابترین حالت ممکن منتقل کنیم.
اهمیت مثلث سیاستگذاری
ادهم در پایان سخنان خود، نقش سیاستگذار در این حوزه را اینطور بیان کرد و گفت: برای سیاستگذاری یک مثلث را فرض میکنیم که یک ضلع آن سیاستگذار و حکمران قرار دارد؛ ضلع دوم محققان و دانشگاهیان هستند و ضلع سوم بازیسازها و بازار آن است. در دیپلماسی فرهنگی، رابطه اضلاع این مثلث باید برقرار باشد. اگر بازار احساس کند که سخنان محققان و دانشگاهیان دور از فرمولهای اقتصادی و سودآوری است، محتوای آنها را پیگیری نمیکند و به دنبال محتواهای زرد میرود تا فروش بالایی داشته باشد. اگر حکمران و سیاستگذار هم احساس کند که بازیساز، خطوط و اهداف او را زیر سؤال میبرد، بازار و بازیساز را محدود میکند. به نظر بنده، سیاستگزار و حکمران در رأس این مثلث قرار دارد و قدرت اضلاع با هم برابر نیست. این رابطه سهگانه باید شکل بگیرد.
صداهای متکثر را بشنویم
سپس مهشید شهیدی - پژوهشگر بازی و رسانههای نوین، با اشاره به بحث محتوا در صنایع فرهنگی گفت: در بحث صنایع فرهنگی و دیپلماسی فرهنگی، نگاه ما به عرصه صنایع فرهنگی بیشتر باید به سمت صنایع وابسته به محتوا معطوف باشد و اینکه باید به دستههایی از عناصر هویتی توجه کنیم که مجموعهای از باورها، انباشتها و نگرشهای معرفتشناختی یک ملت را پوشش دهند؛ همچنین ما باید صداهای متکثر را بشنویم و به آن توجه کنیم. برندسازی ملی کمک میکند، آنچه را که ما در سطح انتزاعی جامعه داریم، بتوانیم به سمت تولید محصولات فرهنگی سوق دهیم. این کاری است که در طول زمان، کشورهای مختلف به سمت آن رفته و از آن استفاده کردهاند.
وی در بیان اهمیت برندسازی ملی گفت: «سایمون آنهولت» که در واقع پیشرو مفهوم برندسازی ملی است، ۶ عرصه مهم برندسازی ملی را معرفی میکند: ۱. حکمرانی ۲. صادرات ۳. فرهنگ ۴. گردشگری ۵. نگاه مردم ۶. مهاجرت. ما اگر بتوانیم تصاویر کلیشهای را که سالها از کشورمان تولید شده، اصلاح کنیم، این موضوع هم میتواند به وجهه ملی ما کمک کند و هم در عرصههای اقتصادی، آوردههای زیادی را برای کشور داشته باشد.
برندسازی؛ نقطه اتصال گذشته و آینده یک ملت
شهیدی گفت: به عنوان نمونه، نگاه کشور فنلاند در چند سال اخیر، یک نگاه نوآوری و ابداع بوده و سعی کرده خود را به عنوان کشوری پیشرو و فنآور نشان دهد. مفهوم برندسازی دقیقاً نقطه اتصال گذشته و آینده یک ملت است و ما باید به این موضوع خیلی دقیقتر توجه کنیم. ما باید آنچه را که از گذشته داریم در پیوند با آینده کشور قرار دهیم. بنابراین، در وهله اول باید تصویری واقعی از گذشته داشته باشیم.
نقص در شبکه مصرف از انیمیشن تا بازارپردازی فرهنگی
وی افزود: یکی از مهمترین موضوعات در زمینه انیمیشنسازی، بحث استمرار است. یکی از چالشهای ما این است که شخصیتهایی که خلق میشوند در طول زمان رشد نمیکنند. یکی از دلایل این نقص به مالکیت معنوی برمیگردد. فرایند خلق شخصیت و نگهداشت آن در ایران وجود ندارد. بحث بعدی محصولاتی است که تولید میشوند. یک مسئله اساسی این است که این محصولات چقدر در چرخه مصرف قرار میگیرند؟ به عنوان مثال، بیشترین نوشتافزارهایی که کودکان ایرانی استفاده میکنند، دارای شخصیتهای غیرایرانی هستند. ما هیچ شخصیت ایرانی برای کودک ایرانی تعریف نکردهایم تا کودکان ترغیب شوند آن انیمیشنها را نگاه کنند یا بازی آنها را انجام دهند. این موضوع در طول زمان یک شبکه مصرف شکل نداده است.
تعدد نهادهای متولی؛ چالش اصلی صنایع فرهنگی
شهیدی در پایان هویت ملی را عنصر اصلی دیپلماسی فرهنگی و برندسازی ملی دانست و گفت: ما باید تلاش کنیم شکاف بین فرهنگ عرفی و فرهنگ رسمی از بین برود. یکی از چالشهای اصلی در بحث صنایع فرهنگی در ایران، تعدد نهادهاست. تعدد نهادها در این حوزه موجب هدررفت منابع شده است. ضرورت وجود مرکزی که بتواند تمام شاخههای مرتبط را به هم وصل کند، احساس میشود. مهمترین مسئله ما در بحث برندسازی ملی، پراکندگی و تعارض نهادها و سازمانهایی است که در این زمینه فعالیت میکنند.
انتهای پیام
نظرات