• یکشنبه / ۲۷ مهر ۱۴۰۴ / ۰۰:۳۴
  • دسته‌بندی: ادبیات و کتاب
  • کد خبر: 1404072717061
  • خبرنگار : 71573

چرا داغ او از یاد نمی‌رود؟

چرا داغ او از یاد نمی‌رود؟

مرتضی کیوان نامی است که همنسلانش همواره در سخنان خود گریزی به او می‌زدند و از او یاد می‌کردند و مرگش را باور نداشتند.

به گزارش ایسنا، مرتضی کیوان متولد سال ۱۳۰۰ در اصفهان، شاعر، منتقد ادبی، روزنامه‌نگار و فعال سیاسی، همسر پوری سلطانی و پایه‌گذار انجمن ادبی شمع سوخته بود. کیوان پس از کودتای ۲۸ مرداد درحالی که سه‌نظامی حزب توده را در خانه خود پنهان کرده بود، دستگیر شد و در ۲۷ مهرماه ۱۳۳۳ در زندان قصر تهران تیرباران شد. احمد شاملو در سوگ او می‌نویسد: «سال بد/ سال باد/ سال اشک/ سال شک/ سال روزهای دراز و استقامت‌های کم/ سالی که غرور گدایی کرد/ سال پست/ سال درد/ سال عزا/ سال اشک پوری/ سال خون مرتضا.»

شاهرخ مسکوب در یادداشتی با عنوان «در مقام دوستی» در کتاب «مرتضی کیوان» که آن را گردآوری کرده با یادآوری اینکه مرگ او باورناپذیر بوده و بسیاری از دوستان او نه خواسته‌اند و نه توانسته‌اند که یاد و نام او را به گذشته بسپارند، نوشته است: «چرا همیشه حضور خوشایند وجود، و داغ ناخوشایند مرگش را در خود احساس کرده‌اند؟ چرا مرتضی کیوان از یاد ماها نمی‌رود و مرگش را نمی‌توان به ‌خود هموار کرد؟ چرا محمدجعفر محجوب سی‌سال پس از مرگ این دوست می‌گفت: او را گرفتند و ناحق و ناروا تیربارانش کردند، جزو دسته اول. او را کشتند و سال‌ها گذشت, هنوز دل من و وجدان ناآگاه، ضمیر نابه‌خود من، هنوز این مرگ را نپذیرفته است. و هرچندگاه یک‌بار خواب می‌بینم که مرتضی کیوان زنده است یا مثلا ضعیف است باید پرستاری بشود، باید مواظبت کنند تا حالش خوب بشود. هیچ‌وقت من در درونم نتوانستم این را باور کنم و این را تحمل کنم.

یکی دیگر از دوستانش، احمد شاملو، گفته بود: با مرتضی برحسب تصادف... آشنا شدم و این آشنایی، همان‌طور که از روز اول، انگار که صد سال بود ما همدیگر را می‌شناختیم، ادامه پیدا کرد. من از او بسیار چیزها آموختم. مرتضی برای من یک انسان نمونه بود، یک انسان فوق‌العاده. من هیچ‌وقت نتوانستم دردش را فراموش کنم، هیچ‌وقت... هر دردی برای آدمی‌زاد کهنه می‌شود، مرگ مادر، مرگ پدر، ولی هیچ وقت غم او برایم کهنه نشده است. همیشه مثل این است که حادثه همین امروز اتفاق افتاده است. و در جای دیگر می‌گوید: «قتل نابهنگامش هرگز برای من کهنه نشد و حتی اکنون که این سطور را می‌نویسم... پس از سی‌وپنج سال غمش چنان در دلم تازه است که انگار خبرش را دمی پیش شنیده‌ام.» 

 مسکوب ادامه می‌دهد: «روزی با دوستی جوان صحبت از کیوان بود. او از من پرسید چه سرّی است که در نسل شما، آن‌ها که مرتضی کیوان را می‌شناختند، هروقت یادی از او می‌کنند طور دیگری حرف می‌زنند. گفتم برای اینکه او طور دیگری بود؛ نه از اهمیت و اعتبار یا حرف‌ها و کارهای بزرگ و از این چیزها بلکه از فرط سادگی، سادگی در دوست داشتن و این دوستی را مثل هوای خوش در دیگران دمیدن. مرتضی دوستان فراوان داشت، بی‌تردید بسیاری از آن‌ها به حضور پابرجای او در خاطره خود فکر کرده‌اند و همان‌طور که خواهید دید علت یا دست‌کم توجیهی برای آن‌ یافته‌اند. من هم گاه‌وبیگاه همین را از خودم می‌پرسم: چرا یاد او سی‌ سال، چهل سال، پنجاه سال پس از مرگ کهنه نمی‌شود و مثل سروی سبز در روح من ایستاده است؟ چرا داغ او از یاد نمی‌رود؟ آخر من که بیش از سه‌چهار سال با او دوست نبودم؟

باری، پرسیده‌ام و کوشیده‌ام موجبی برای آن بیابم، آخر وجود دوستان بسیار و شیفتگی بیش‌تر آن‌ها به او نباید بیهوده و سرسری باشد. مرتضی چنان دوست می‌داشت، با چنان سادگی و روشنی بی‌دریغی، که بی‌اختیار دوستش می‌داشتند، دوست نداشتنش آسان نبود. او در نامه‌ای به پوری انسان بودن را رازی می‌داند که آن را اینگونه کشف می‌کند: «دوست داشتن و دوست بودن.» در شرحی که از حال خود می‌نویسد و آنچه دیگران درباره او گفته‌اند، از نامه‌هایش به دوستان و هرچه در بخش‌های این دفتر می‌بینید خوب پیداست که او رمز این راز را چه خوب می‌شناخت و چه خوب به کار می‌برد، در دوستی رفتار ساده، نیندیشیده و چنان ظریفی داست که در او ذاتی و خودانگیخته بود، نه از راه مطالعه در آیین دوستیابی. و از همان اول به‌قدری صمیمی و خودمانی بود که خیال می‌کردی نه چند روز و چند هفته، بلکه سال‌هاست که با او دوستی. این احساس بیش‌تر کسانی بود که دوستی‌شان با مرتضی سر می‌گرفت.»

انتهای پیام 

  • در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های دین مبین اسلام باشد معذور است.
  • - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر می‌شود.

نظرات

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
لطفا عدد مقابل را در جعبه متن وارد کنید
captcha