این استاد دانشگاه در گفتوگو با ایسنا درباره استفاده نسل جوان از واژههای بیگانه و اینکه آیا این موضوع مسئله نگرانکنندهای برای زبان فارسی است یا آن را میتوان ذیل تحول زبانی دانست اظهار کرد: این مسئله که نوجوانها به زبانی متمایز حرف میزنند که شبیه زبان متداول بقیه مردم نیست، حالا با هر رویکردی، طبیعی است؛ آنها گاه غیر از اینکه از لغت خارجی استفاده میکنند، بین خودشان اصطلاحاتی میسازند که در زبان عمومی نیست و مخصوص خودشان است. در همه جهان نیز این موضوع رایج است. در میان نوجوانهای دورههای قبل هم رایج بوده است؛ مثلاً در دوره نوجوانی ما، سالهای پیش از انقلاب که ابزار ارتباطی هم نبود این مسئله رایج بود، که بخشی از آن تفریح محسوب میشود و هر قشر، صنف و جمع دوستانهای ممکن است اصطلاحات و تعابیری داشته باشند که بین خودشان وجود دارد و نمیخواهند چیزی را پنهان کنند.
او با تأکید بر اینکه ساخت اصطلاحات جدید و به کار بردن واژههای بیگانه توسط نوجوانان یک جور تفریح و ابراز هویت است که به خودی خود اشکالی ندارد، گفت: اشکال زمانی پیش میآید که ما نسبت به آموزشِ زبان فارسی داریم کوتاهی میکنیم. به نظر میآید که نظام تعلیم و تربیت ما به شدت تحت تأثیر کنکور است. گویی که تمام ۱۲ سالی را که بچهها برای تعلیمات عمومی به مدرسه میروند که دیپلم بگیرند، برای کنکور آماده میشوند و هرچیز دیگری غیر از کنکور اهمیتی ندارد و موجب میشود که زبان فارسی تحت تأثیر قرار گیرد. در دانشگاه درس میدهم و گاه میبینم دانشآموزی که ۱۲ سال درس خوانده و به دانشگاه آمده است حتی بلد نیست یک بیت شعر فارسی بخواند، بلد نیست یک رباعی یا دوبیتی بخواند. حتی نام شاعران معاصر فقط به گوششان خورده است؛ مثلاَ به گوششان خورده است که شاعرانی به نام نیما یوشیج، فروغ فرخزاد و سهراب سپهری داشتهایم. اساساً در مدرسه زبان فارسی جایی ندارد و آن مقداری که هست بحثهای بیهوده دستور زبان است که مثلاً این بیت چند جمله دارد، یا مسند و مسندالیه کدام است. مسائلی که به درد تست میخورد.
جوانان بلد نیستند بنویسند
امینی ادامه داد: «نوشتن» از تعلیم و تربیت عمومی حذف شده که این موضوع بدتر است؛ بچهها دیگر چیزی با قلم نمینویسند، کتابهای آمادهای با عنوان «کتاب کار» برای دانشآموزان طراحی شده که غالباً مطالبشان سست و غلط است و آنها فقط جوابهای تککلمهای مینویسند و یا پاسخ را تیک میزنند. در روزگاری که ما دانشآموز بودیم، مطالب را رونویسی میکردیم؛ مثلا یک شعر را از اول تا آخر مینوشتیم. حتی مطالب درسهای دیگر را هم مینوشتیم؛ مثلا مسئله ریاضی را نوشته و بعد جوابش را میدادیم. اما الان بچههایی که به دانشگاه میآیند، نوشتن بلد نیستند. نوشتن متن تخصصی منظورم نیست، آنها نوشتن معمولی را هم بلد نیستند و باید سوالاتی به آنها بدهیم که جوابش چندکلمهای باشد و از نوشتن سه چهار جمله عاجز هستند. این چه سوادی است؟ اینکه دانشآموزان نتوانند بنویسند خطرناکتر از این است که به جای اینکه بگویند «خوبه» میگویند «اوکی» یا به جای «وقت» میگویند «تایم».
رسانهها حساسیتی نسبت به زبان ندارند
این شاعر و استاد دانشگاه سپس درباره عوامل تأثیرگذار بر رویکرد به زبان فارسی خاطرنشان کرد: اولین عامل مؤثر تعلیم و تربیت است، روال تعلیم و تربیت بهگونهای است که خیال میکنند فیزیک، شیمی، ریاضی و زیستشناسی علم هستند اما زبان فارسی علم نیست و زنگ تفریح است، به همین دلیل بدترین ساعت برنامه درسی را به زبان فارسی اختصاص میدهند. موضوع مؤثر دیگر رسانه است؛ در تلویزیون و خبرگزاریها به زبان فارسی اعتنایی نمیشود زیرا رسانهها غالباً در خدمت قدرت هستند نه در خدمت فرهنگ، تقریبا این رسانهها رویکرد فرهنگی و حساسیتی نسبت به فرهنگ و زبان فارسی ندارند زیرا تصمیمگیرندگانشان، آدمهای سیاسی هستند و متأسفانه زمانی که غلطی رایج میشود، هیچ واکنشی به آن نشان نمیدهند.
امینی در توضیح اینکه واژهها و اصطلاحاتی که جوانان و نوجوانان به کار میبرند ناخودآگاه وارد زبان شده و تغییراتی را در آن ایجاد میکند، گفت: همانطور که اشاره کردم این موضوع از نوجوانها شروع نمیشود. مسئله از جای دیگری ناشی میشود و بهنظرم این موضوع بیشتر زمینه اجتماعی، روانی و فرهنگی دارد که من در آنها تخصصی ندارم. باید یک روانشناس یا جامعهشناس بگوید به چه دلیل در فضای فکری و عمومی جامعه مثلاً آنچه متعلق به آمریکا و اروپاست، برتر به نظر میآید. البته ممکن است در واقعیت هم درست باشد و مثلا اگر کسی به تاجیکستان سفر میکند در مقایسه با کسی که به پاریس میرود، سفرش آنقدری اهمیت نداشته باشد. رقابتی بین کسانی که در جامعه تأثیرگذار و الگو هستند وجود دارد و این نگرش موجب میشود تا کسی که فرانسوی یا انگلیسی میداند آن را در زبان خود به کار ببرد و احساس برتری کند، مثلا استادی که دارد درس میدهد در میان صحبتهایش اصطلاحات انگلیسی را به کار ببرد تا فکر کنند استاد باسوادتری است.
واژهها آسیبی به زبان نمیزنند
این شاعر و طنزپرداز تأکید کرد: اینکه آیا زبان به واسطه داد و ستد مفردات (یعنی واژهها) آسیب میبیند، باید بگویم نه لزوماً. زبان ما از قدیم هم همینطور بوده و تعداد زیادی مفردات از زبانهای دیگر وارد آن شده است. ما بیشتر متوجه واژههایی میشویم که از زبان عربی وارد زبان فارسی شدهاند در حالی که واژههای بسیاری از زبانهای هندی، ترکی، یونانی و سریانی وارد زبان فارسی شدهاند؛ مثلا کلماتی مانند فلفل، نیلوفر و جنگ از زبان هندی وارد زبان فارسی شدهاند. زبان همه ملتهای متمدن پر از مفردات زبانهای دیگر است که این موضوع بهخودی خود اشکالی ندارد، مشکل زمانی پیش میآید که نحو زبان یعنی طرز جملهبندی و اصطلاحسازی ما تحت تأثیر قرار بگیرد. در این زمینه واقعا مشکل داریم که بخشی از آن از مترجمهای ناشی که بلد نیستند خوب ترجمه کنند ناشی میشود زیرا آنها ساختهای نحوی بیگانه را وارد زبانمان میکنند.
استفاده از نثر منشیانه در گزارشهای ورزشی
او سپس ادامه داد: علت دیگر استفاده از زبان دبیری قدیم است که به آن «نثر منشیانه» میگویند؛ در گذشته کسانی که کارشان کار اداری بود متکلف، سخت و مصنوعی مینوشتند. مصنوعی نه به معنای ساختگی به این معنی که جمله و کلمه را آرایش میدادند که این موضوع در قدیم رسم بوده و به آن «نثر منشیانه» میگفتند که بقایای آن وارد زبان اداری جدید شده است. این موضوع از دوره مشروطه باب شد و خیال میکنیم زمانی که میخواهیم متن اداری بنویسیم باید به زبانی غیر از زبان معمولی مردم بنویسیم. این اشکال بزرگی است که این موضوع وارد زبان خبرنویسی و حتی گزارش ورزشی هم شده است. مثلا گزارشگر فوتبال میگوید «خطا به وقوع پیوست». ما هرگز در زبان طبیعی نمیگوییم «تصادف به وقوع پیوست»؛ میگوییم «خطا شد». نمونههای آن بسیار است و همه را در یک سررسید جمعآوری کردهام. واقعا شگفتانگیز است گزارشگری که باید تند و سریع، اتفاقات جریان بازی را بگوید از این زبان استفاده میکند.
امینی درباره اینکه چه میتوان کرد تا در جامعه نسبت به زبان فارسی و خطاهایی که صورت میگیرد، حساسیتهایی ایجاد شود، توضیح داد: مسئله این است که زبان فارسی خیلی مورد توجه نیست؛ در واقع در جدالهای روزمره قدرت همه توانمندیها صرف آن میشود که ثابت کنیم وزیران قبلی مثلاً جاسوس بودند یا مثلاً رئیسجمهورهای قبلی بیعرضه بودند. صرف این همه انرژی برای این کار خندهدار است؛ بالاخره آنها در این مملکت کار کردند. من به مسائل سیاسی علاقهای ندارم اما این افراد متخصص بودند و صلاحیتهایی داشتند که این مقام را گرفتند اما زمانی که مدت مأموریت آنها تمام میشود، تمام نیروهای رسانهای صرف این میشود که ثابت کنیم فلان وزیر یا فلان معاون جاسوس بوده، فلانی خائن بوده و آن دیگری بیعرضه بوده و آن یکی غربگرا. استثنایی هم وجود ندارد؛ تقریبا همه رئیسجمهورهای قبلی غیر از شهید رئیسی و شهید رجایی ممنوعالتصویر هستند.
حساسیتهای خندهدار سیاسی بهجای حساسیتهای لازم!
این استاد دانشگاه با بیان اینکه در رسانهها حتی نسبت به خوانش درست قرآن کریم، حساسیتی وجود ندارد گفت: در رسانه یک کارشناس مینشیند و آیهای را به اشتباه میخواند اما مسئول فرهنگی نمیگوید «دارد قرآن را غلط میخواند» یا کسی که ناظر است اصلا تعلیم ندیده که متوجه این اشتباه شود. حالا آن ناظر چه چیزی تعلیم دیده است؟ همین حساسیتهای خندهدار سیاسی! بنابراین اگر چیزی درباره سیاست بگویید، گوشش زنگ میزند و فوری تذکر میدهد ولی اینکه مثلاً کسی قرآن را غلط بخواند چیزی نمیگوید، اینکه شعر را غلط بخواند، چیزی نمیگوید چون اصلا بلد نیست. باید چه بکنیم؟ خب اهمیت اینها را گوشزد کنیم. مهم است که شعر سعدی و عطار را اشتباه نخوانند و یا شعر بیوزن و بیمعنی را به نام یک شاعر نخوانند.
او در ادامه با اشاره به سریال «شهریار» گفت: در ساخت این سریال ناظر ادبی یکی از دوستان من بود اما بعد از دو قسمت گفته بودند دیگر شما نیایید. چرا؟ چون تذکر میداد که دارند شعر را غلط میخوانند. بعد بازیگری که نقش شهریار را بازی میکرد (اردشیر رستمی)، خیلی از شعرها را غلط میخواند و هیچکس حساسیتی نشان نداد که دارد شعرها را غلط میخواند، در این سریال حرفهای غلط درباره ادبیات معاصر میگفتند. اما موضوع شگفتانگیز این است که بازیگری که نقش شهریار را بازی میکرد، فکر میکند ادیب است و اظهارنظرهای ادیبانه میکند آن هم به غلط زیرا مطالعات ادبی ندارد. او را برای سخنرانیها دعوت میکنند همانطور که بازیگر نقش مالک (داریوش ارجمند) را برای سخنرانی درباره تاریخ صدر اسلام دعوت میکردند.
اسماعیل امینی در پایان خاطرنشان کرد: اینکه چند دانشآموز دور هم مینشینند و چندتا اصطلاح خارجی به کار میبرند چندان نگرانکننده نیست. بالاخره این دوره تمام میشود مانند لباس پوشیدنشان در این دوره. در دوره نوجوانی بچهها لباسهای عجیب غریب میپوشند و آرایش موهایشان عجیب و غریب است اما از آن دوره که میگذرند دیگر این کارها را نمیکنند و رفتارشان پختهتر میشود.
انتهای پیام


نظرات