عبدالصابر کاکایی با سخن به میان آوردن از وسوسهای به نام «بیماری تجدید چاپ کتاب» معتقد است، نقد امروز نقدی خنثاست که تأثیر چندانی بر مخاطب و شاعر ندارد و نه شعری را پرمخاطب میکند، نه کممخاطب!
این شاعر در گفتوگو با خبرنگار ادبیات خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، درباره وضعیت نقد شعر در مطبوعات و رسانههای کشور گفت: عموما فضاهای نقد جدی در شعر به آن صورتی که در غرب وجود دارد و نظریات و بوطیقاهای فراوان در آن مطرح است، در ایران نیست. البته تلاشهایی میشود، اما این فضا با ضعفهای جدی همراه است. عموما نقدهای شعر امروز نقدهای شفاهی و پراکنده هستند و به ندرت کسانی را داریم که درباره شاعران امروز جدی، با دامنه و مکتوب بنویسند. نقدها عموما در نشستها به صورت شفاهی، گذرا و سطحی است و در نشریات و فضاهای مجازی هم انعکاس همین نشستها منتشر میشود و بعد از مدتی هم دسترسی به این نقدها از بین میرود.
او در ادامه افزود: اصولا نقدهایی که در رسانهها درباره یک کتاب منتشر میشود، بیشتر تلاش نویسنده کتاب است که اگر مطلبی جایی به صورت شفاهی بیان شده، در روزنامه یا رسانهای به صورت مکتوب انعکاس پیدا کند. این چیزی است که خود من در روزنامههایی که فعالیت کردهام دیدهام.
کاکایی تأکید کرد: در دهههای اخیر ما مخاطب نقد هم نداریم. کسانی هم که مخاطب نقد هستند عادت کردهاند به نشستهای شفاهی و کمتر سراغ نقدهای مکتوب میروند. این آفت شعر دهه 80 است که شاعران و مخاطبان آن به فضاهای حضوری عادت کردهاند که در هر سرای محله و فرهنگسرایی برگزار میشود و همه چیز در این جلسات شفاهی و پراکنده است، بنابراین کمتر نقد مکتوب جدی دیده میشود. اما هستند کسانی که تلاش میکنند براساس ساختارهای علمی به نقد آثار بپردازند و از نظریات ادبی مطلع باشند و خود را بهروز کنند، اما بیشتر آنها از نقدنویسی دلسرد میشوند.
این روزنامهنگار درباره اینکه چقدر فضای نقد امروز را رفاقتزده میبیند گفت: متأسفانه نقد امروز براساس رفاقت نوشته میشود و دلیل نگارش نقدهای سطحی تعارفها و نبود علم کافی در این حوزه است. این رفاقتها و ملاطفتهاست که نقد را غیرجدی و سطحینگر میکند. من در سالهای اخیر تمایلی به نقدنویسی ندارم، چون کسی که نقد مینویسد، اگر نقدش جدی باشد، شاعر و دوستانش در مقابل او موضع میگیرند و جوسازی میکنند. بنابراین کسی که میخواهد نقد جدی بنویسد باید پتانسیل برای شرایط کنونی داشته باشد که دلزده نشود، چون متأسفانه نقد روی شاعر اثری ندارد و مخاطب هم آنچنان به این نقدها توجهی ندارد.
او سپس درباره تأثیر نقد بر شعر امروز گفت: متأسفانه نقدها نه موجب پرمخاطب شدن شعر میشوند و نه تا کنون سبب شدهاند که کتاب شعری مخاطبش را از دست بدهد. نقد شعر این روزها خنثا شده است و نمیتواند اثرگذاری چندانی داشته باشد.
کاکایی در ادامه اظهار کرد: یکی از مشکلات دهه 80 این بود که بدنه شعر بسیار فربه شد و به خاطر دسترسی زیاد به امکان چاپ کتاب، همچنین وجود رسانههای مکتوب و مجازی به نسبت دهه قبل، تعداد شاعران زیاد شد و همین بدنه فربه مانع از دیده شدن سر شعر دهه 80 شد، در نتیجه یک سردرگمی در مخاطب به وجود آمد. البته یکی از دوستان من میگفت باید دموکراسی در شعر باشد و شاعر شدن بهتر از معتاد شدن است. در چنین شرایطی نقد جاندار میتواند به شدت به شعر ما کمک کند. البته در صورتی که یک رابطه دوسویه میان مخاطب، شاعر و نقد وجود داشته باشد. شاعر و مخاطب باید نقد را جدی بگیرند تا نقدها خوانده شود و منتقد هم نقد بنویسد. اگر این ارتباط به وجود بیاید، نقد میتواند بسیار اثرگذار باشد و مانند یک پل ارتباطی عمل کند. هرچند در شرایط امروز فضاهایی چون جوایز ادبی و چاپهای دوباره یک کتاب در مطرح شدن کتابها اثر دارد. بیماری تجدید چاپ ایدهای وسوسهکننده برای بسیاری از شاعران شده، برای همین بسیاری تمایل دارند کتابهایشان چاپ زیادی بخورد و بسیاری از مخاطبان هم وقتی میبینند کتابی زیاد چاپ شده، به خریدن و خواندن آن تمایل پیدا میکنند.
انتهای پیام
نظرات