به گزارش ایسنا، کتاب «نظریهی رمان» (از رابله تا مارکز) نوشته میلان کوندرا با ترجمه سیدمحمدرضا باطنی در ۲۲۹ صفحه با شمارگان ۵۰۰ نسخه و قیمت ۳۰هزارتومان در انتشارات روشنگران و مطالعات زنان عرضه شده است.
در نوشته پشت جلد کتاب میخوانیم: میلان کوندرا نویسنده کتاب «نظریه رمان» همچون دیگر آثار نظریاش، به عنوان یک ابررمانشناس و رماننویس، پیوسته راهگشای مسیری برای آموزش رماننویسان جوان و تازهکار بوده است. در همان بخشهای نخستین کتاب، در مورد درک هنری ما نکته تازهای را مطرح میکند. او میگوید:
«حس زیباشناسی ما پیش از آنکه خودبهخود در قضاوت ما در مورد یک اثر هنری تأثیر گذارد، از آگاهی تاریخی خود تأثیر میپذیرد، به همین جهت یک اثر انسان اولیه در غاری در پیش تاریخ حتی اگر اثر یک دست بر دیوار باشد یا تصویری نامشخص از حیوانات و... برای ما در حکم یک اثر جالب و کمنظیر به لحاظ آگاهی تاریخی ما از زندگی آدمیان در آن دوران است که هیچ اثر هنری معاصری در هیچ شکل قدرت، برابری ارزشی با آن را ندارد.
یان موکاروفسکی بنیانگذار «زیباییشناسی ساختگرا»، معتقد بود: «فقط فرض وجود یک ارزش زیباشناسانه عینی است که به تکامل تاریخی هنر معنا میدهد.»
به بیانی دیگر در غیاب ارزش زیباییشناسانه، تاریخ هنری تنها انباری بزرگ است، پُر از آثاری که ترتیب زمانی آنها دارای هیچ معنای خاصی نیست.
همچنین کتاب «زن در قصههای پریان» (با رویکرد روانشناسی تحلیلی یونگ) نوشته ماری لوئیز فُنفرانس با ترجمه ماندانا صدرزاده در ۴۰۸ صفحه با شمارگان ۳۰۰ نسخه و قیمت ۴۵هزار تومان درنشر یادشده منتشر شده است.
«زیبای خفته»، «مادر و دختر»، «انتقام ایزدبانو»، «سفیدبرفی و سرخ گل»، «دختر جوان بیدست»، «زنی که عنکبوت شد»، «شش قو»، «قصه واسیلیسای زیبا» و «واسیلیسای زیبا» (فرجام) فصلهای مختلف این کتاب هستند.
در نوشته پشت جلد درباره نویسنده و کتاب عنوان شده است: ماری لوئیز فُنفرانس، روانشناس سوئیسی، همکار دیرینه یونگ و از بنیانگذاران روانشناسی تحلیلی او به شمار میآید. او در کتاب حاضر با بررسی قصههای پریان که عرصه خودنمایی کهن الگوها و نمادهای ناخودآگاه است، وجود متعدد روح زنانه را با رویکرد روانشناسی یونگ آشکار مینماید. این اثر به یقین کمکی است شایان توجه در فرآیند خویشتنیابی و شکوفایی زن و توازنبخشی به حیات بشریت بر کره خاکی.
دیگر کتاب چاپشده در انتشارت روشنگران و مطالعات زنان، «پدران و پسران از همپاشیده» (خاطرات یک روانکاو) نوشته جرالد گارگیولو با ترجمه نیسان فروزین است که در ۲۲۸ صفحه با شمارگان ۳۰۰ نسخه و قیمت ۳۰هزار تومان راهی بازار شده است.
در پشت جلد کتاب نوشته شده است: عنوان «پدران و پسران از هم پاشیده» استعارهای است از پریشانی پسرکی خیالباف که در پی همذاتپنداری با شخصیت عجیب قصهای است که در مدرسه شنیده است (شخصیت سرگردانی که در پی افتادن، متلاشی میشود و هیچکس نمیتواند او را دوباره سرهمبندی کند.)
این کتاب سرگذشت واقعی دست و پا زدن و جدال درونی کسی است که خانه و خانواده را ترک میکند تا خود را وقف خدا و رهبانیت کند؛ در حالی که نمیداند که در این مسیر راههای متفاوتی به روی او گشوده میشود و میتواند پارههای زندگی خود را دوباره به هم وصل کند و نهایتا به انسجام شخصیت خود دست یابد(او سرنوشتی درست عکس قصه کودکیاش را تجربه میکند).
«یادوارهی هایپشیا» عنوان کتاب برایان ترانت با ترجمه کامران دبیرفرهانی است که در ۴۴۷ صفحه با شمارگان ۳۰۰ نسخه و قیمت ۵۰هزار تومان در نشر یاد شده در دسترس مخاطبان قرار گرفته است.
در نوشته پشت جلد کتاب آمده است: «یادوارهی هایپشیا» بازگویی و بازخوانی یک سوگنامه تاریخی فراموشنشده است.
آنگاه که روشنگری در برابر ترس قد علم میکند. آنگاه که پرتو درخشان عقلانیت و خردگرایی در تاریکی تعصبات کور و بیمنطق گم میشود. برایان ترنت، نویسنده این کتاب در پی سالها تحقیق و تفحص و به دست آوردن مدارک غیرقابل انکار از سراسر جهان از جمله خزانه اسناد محرمانه کتابخانه واتیکان، از یکی رویدادهای دردناک جهان باستان پرده برمیدارد.
روایت مجازات، شکنجه و کشتن زنی نابغه به فرمان اسقف اعظم مصر. این زن از نوادر روزگار خود بود(نابغه ریاضی، ستارهشناس بینظیر و رئیس و مدرس آکادمی علوم اسکندریه).
این سوگنامه تاریخی به همگان نشان میدهد که گاه مردان دین که به طور طبیعی باید پیامآوران صلح و دوستی میان انسانها باشند، تا چه اندازه میتوانند با خشونت و بیرحمی به زندگی انسانهای بیمثل و مانند خط پایان نهند.
همچنین رمان «تخم پوچ» نوشته ناهید شمس در ۱۴۸ صفحه با شمارگان ۱۰۰۰ نسخه و قیمت ۱۰هزار تومان در انتشارات روشنگران و مطالعات زنان منتشر شده است.
در نوشته پشت جلد کتاب میخوانیم: سعید که رفت مادرجون گریه مفصلی کرد. سعید جهش کرده بود و مادرجون طاقت نداشت. معین هم جهیده بود از روی کودکی و یک دفعه سر از جاهایی درآورده بود که...
معین را دستبند زده بودند به دوتا لندهور. میخواستند پابندش بزنند. باباش پرید به سربازها و اجازه نداد. قاضی گفت قتل عمده. فعلا میره بازداشگاه و از اونجا دارالتادیب. باباش گفت مگه از رو جنازه من رد بشین. این بچه یه شبم تنها نخوابیده. هنور تو تخت مامانش میخوابه. همیشه هم با مامانش کشتی میگیره... معین زل زده بود به بند کفش قاضی. گفتم آقای قاضی اقلا نذارین کلهشو بتراشن. گفت نمیشه. قانون قانونه...
انتهای پیام
نظرات