به گزارش ایسنا، نشست علمی ارائه یافتههای طرح پژوهشی «تحلیل و نقد سیاست حافظه در ایران با تأکید بر تقویم ملی» چهارشنبه ـ ۲۵ تیر ۱۴۰۴ ـ با حضور محمدسعید ذکایی ـ عضو هیات علمی دانشگاه علامهطباطبایی و مجری طرح ـ و زهره سروشفر ـ پژوهشگر حوزه جامعهشناسی ـ و دبیری علمی مصطفی اسدزاده ـ عضو پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات ـ در پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات برگزار شد.
در ابتدای نشست محمدسعید ذکایی ـ عضو هیاتعلمی دانشگاه علامهطباطبایی ـ درباره ضرورتهای وجود تقویم و کارکرد آن در زندگی روزمره گفت: همه ما با تقویم سروکار داریم ولی کمتر به این موضوع فکر کردیم که تقویم با زندگی ما چه میکند. بودن یا نبودن آن به چه معناست و چطور میتواند خوب یا بد باشد. ما در زندگی روزمره با تقویم زندگی میکنیم و خیلی از تصمیمات خود را بر اساس آن میگیریم.
او با اشاره به اینکه تقویم به شکل خیلی ظریفی اقتصاد عاطفی ما را نظم میدهد، اظهار کرد: آمدن فصول مختلف یا مناسبتهای اندوه و سرور، انرژی عاطفی خاصی به ما میبخشد. در مرتبه بالاتر، شأن و منزلت کشورها با تقویم بازنمایی میشود؛ مناسبتهای ریز و درشت در تقویم، واسطه کسب اعتبار و تشخص سیاسی هستند.
تقویم یک کالای سیاسی است
ذکایی با اشارهای گذرا به طرح پژوهشی انجامشده، به ضرورت مواجهه دموکراتیک با تقویم اشاره کرد و افزود: این طرح پژوهشی، یک کار کیفی است که بدنه آن با اتنوگرافی مجازی و خوانش نزدیک از پلتفرمهای اجتماعی با مرور بیش از هزار پست با کلیدواژههای خاص صورت گرفته است. ما در این کار اشاره کردهایم که سیاست تقویم زیرمجموعهای از سیاست حافظه است. بخشی از قلمروی سیاست حافظه به سیاست، هویت، عواطف، هژمونی، قدرت و غیره برمیگردد. بنابراین تقویم یک کالای سیاسی است و مهم است که چطور تنظیم شود تا آن نظم مطلوب را به ما بدهد. از طرف دیگر، تقویم در شکل ایدهآلی خود میتواند نقطه ذوبی برای تجربیات تاریخی و تنوعات فرهنگی باشد. بنابراین اهمیت دارد که نقش سهامداران تاریخی فعلی و آینده را به شکلی منعکس کند و با پرهیز از مواجهه انحصاری با آن، مواجهه دموکراتیک با تقویم وجود داشته باشد.
تمرکز تقویمِ پس از انقلاب بر هویتهای دینی
عضو هیاتعلمی دانشگاه علامهطباطبایی در بخش دیگر سخنان خود از افزایش اهمیت تقویم طی ۱۰۰ سال اخیر سخن گفت و بیان کرد: اهمیت تقویم در عرصه سیاست فرهنگی در ایران طی ۱۰۰ سال اخیر زیاد و ارزشهای سیاسی در سیاستگذاری تقویم در دوره معاصر پررنگ شده است. تلاش برای حفظ و حراست از هویت باستانی، وجه مشخصه حاکم بر سیاستگذاری تقویم پیش از انقلاب بود. تورم توجه نمادین به اسطورهها، حوادث یا برخی ابژههای تاریخی پیشامدرن، وجه مشخصه سیاستهای تقویم را رقم میزد که با وقوع انقلاب اسلامی این روند با سیاستها و مقاومتهای ایجادشده، به سمت هویتهای دینی چرخش یافت و تنوع خوانشهای فرهنگی سیاسی از حافظه، بیشتر با محوریت ایدوئولوژی به یک الگوی غالب تبدیل شد که ضمن به میانآوردن صداهای مهجور و حاشیهای، باعث شکلگرفتن محدودیتهایی شد که طی آن، گروههای قومی و زبانی احساس کردند سهمی از این بازنماییها دریافت نمیکنند.
موافقان و مخالفان تقویم فعلی چه میگویند؟
او ادامه داد: حول همین اتفاقات، دوگانهها و مواضع قطبی در دفاع از وضعیت موجود رسمی تقویم و نقد آن را میتوان دید. ناقدان به مواردی چون بازنمایی کمرنگ وقایع پیش از انقلاب، غلبه مناسکی تقویم، کمبودن ابداع سنت در آن، رویکرد تبلیغی به تقویم، تأکید زیاد بر تظلم و عاطفیشدن تقویم اشاره میکنند. موافقان سیاست تقویم هم معتقدند تقویم فعلی به ارزشها و عدالت پایبند است، بر اخلاق تمرکز دارد، غیرمصرفی، غیرتقلیدی و اصیل است.
پیشبرد تقویم بر ۳ مؤلفه شاخص
ذکایی در ادامه یکی از سیاستهای لازم برای پیشبردن تقویم را تکیه بر سه مؤلفه حاکمیت، مردم و شرایط ساختاری و زمینهای دانست و افزود: پیشبردن سیاست تقویم با تکیه بر این سه مؤلفه، باعث میشود تقویم، صحنهای برای حضور بازیگران مختلف باشد و با دسترسی برابر سطوح مختلف ملی، فراملی، میانی و فردی، عدالت حضور تأمین شود. در پایان این طرح برای دستیابی این مهم، توصیههای سیاستی ارائه شده که عبور از بازنماییهای تقابلی و دوگانههای ملی و دینی ذیل یک «ما»ی فراگیر، سیاستزدایی از مناظرات بر سر تقویم، فعالساختن بخش مدنی و سازمانهای غیردولتی و شفافساختن حافظههای تاریخی، از جمله آنها است.
فربه کردن تقویم چه عواقبی دارد؟
در ادامه زهره سروشفر ـ پژوهشگر حوزه جامعهشناسی ـ عمق و دقت بالا، استفاده از منابع مختلف در حوزه حافظه و تقویم، اشاره به ابعاد مختلف حافظه جمعی، پوشش مفاهیم مرتبط، مصاحبهها و رصد دقیق فضای مجازی را از ویژگیهای مثبت این طرح پژوهشی برشمرد و در انتقاد از آن گفت: عنوان این طرح پژوهشی، سیاست حافظه است که در این پژوهش به سازماندهی خاطره جمعی توسط حاکمیت و سیاستگذاران اصلی تعریف شده است. اما در اثنای کار، بیشتر نوعی مواجهه مردم و جامعه با حافظه و تقویم رسمی دیده میشود؛ یعنی مواجهه از پایین به بالا با تقویم مدنظر قرار گرفته است.
او با اشاره به بخش کمتر دیده شده در این طرح پژوهشی، افزود: بخش زیادی از این پژوهش به بررسی مناسبتهای تقویم رسمی، دستهبندی انواع آنها، تاریخچه ثبت آنها، نهادهای سیاستگذاری و شیوه سیاستگذاری، انواع آیینهایی که این مناسبتها حول آنها شکل گرفته و ...، پرداخته است اما به این موضوع اشاره نشده که حاکمیت با چه انتظاراتی آنها را پیش میبرد. بنابراین لازم بود که بخش کاملی به این موضوع اختصاص داده میشد. موضوع دیگری که در این طرح پژوهشی به آن پرداخته شده، تکثر در دعاوی جامعه و دیدهنشدن آن در تقویم رسمی است. در نتیجهگیری این طرح، با تأکید بر ضرورت لحاظ تکثر در تقویم، بحث لزوم پیوندزدن حافظه رسمی با حافظه غیررسمی مطرح میشود؛ در حالی که شاید به میان آمدن ابعاد غیررسمی، خیلی با بخش رسمی، همنوا و همراستا نباشد و به نوبه خود موضوعات همگرایی و اتحاد را تحتتأثیر قرار دهد. چراکه تضمینی نیست حتی با وجود فربهکردن تقویم و نمایندگیکردن تمام سلایق، مسیر مطالبات و واگراییها رقم نخورد. باید مرز و سقفی برای گشودگی و بستگی تقویم قائل شد؛ طوری که سیاستگذاران بتوانند آن را مدیریت کنند.
بنابر اعلام روابط عمومی پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات در پایان محمدسعید ذکایی با بیان اینکه گاهی ممکن است ناخواسته و ناآگاهانه به واگراییها دامن بزنیم، وجود ابتکار از پایین به بالا و امتزاج سلیقههای عمومی را کمککننده به نظمبخشیها دانست تا از قبل آن، عدالت در گروههای تقویمی رقم بخورد.
انتهای پیام
نظرات