محمدمهدی سیدناصری ـ حقوقدان، مدرس دانشگاه و پژوهشگر حقوق بینالملل کودکان ـ در این یادداشت که در اختیار ایسنا قرار داده، آورده است:
«در جهان پرآشوب امروز، کودکان نهتنها آسیبپذیرترین گروه انسانیاند، بلکه حساسترین شاخص سلامت اجتماعی و اخلاقی یک جامعه نیز محسوب میشوند. آنان آینهای تمامنما از امید، زیستِ صلحآمیز و آیندهی ملتها هستند. در مقابل، هر تَرَک بر امنیت روانی و جسمانیشان، ضربهای است به وجدان ملی، سرمایه انسانی، و چشمانداز فردای یک کشور. در روزگاری که امنیت جهانی روزبهروز شکنندهتر میشود، پیامدهای جنگ و تهدیدات نظامی، دیگر تنها محدود به مرزهای جغرافیایی نیستند.
موج روانی خشونت، همانند انفجار بمب، بیصدا اما ویرانگر، در ذهن و روان کودکان نفوذ میکند. تجاوزات اخیر رژیم صهیونیستی به خاک کشور عزیزمان ایران، اگرچه از نظر فیزیکی محدود و کنترلشده بوده است، اما از منظر روانشناختی و اجتماعی، اثری سنگین و زخمزننده بر جان میلیونها کودک ایرانی برجای گذاشته است. گزارش نماینده جمهوری اسلامی ایران در سازمان ملل در خصوص شهادت دهها کودک ایرانی، از جمله نوزادان خردسال، بار دیگر نشان داد که کودکان، حتی اگر در خطوط مقدم نباشند، همچنان نخستین قربانیان مستقیم و غیرمستقیم جنگ و خشونتاند. این کودکان، بهویژه کودکان کار، ساکنان مناطق مرزی، پناهجویان و کودکان دارای زمینههای آسیبپذیری بیشتر، در معرض لطمات چندلایه قرار میگیرند.
در چنین شرایطی، مسئولیت جامعه، حکومت و نهادهای مدنی در حمایت از سلامت روانی، حقوقی و اجتماعی کودکان، دوچندان میشود. پرسش کلیدی این است: چگونه میتوانیم به کودکان احساس واقعی امنیت، معنا، و امید بدهیم؟ چگونه باید نظام حمایتگری کودکمحور را بهگونهای بازسازی و تقویت کنیم که تابآوری نسلی را افزایش دهد که آینده کشور در دستان اوست؟
۱- اثرات روانی جنگ و ناامنی: از اضطراب مزمن تا اختلالات رشدی
طبق مطالعات گسترده جهانی، از جمله پژوهشهای یونیسف، جنگ و تهدیدهای نظامی، اثرات عمیق و بلندمدتی بر روان کودکان دارند. این آثار میتوانند بهصورت اضطراب جدایی، اختلالات خواب، پرخاشگری، ترس دائمی، بیاعتمادی نسبت به آینده، و افت تحصیلی بروز یابند. کودکان بهویژه در سنین زیر ۱۰ سال، به دلیل رشد ناتمام مغزی و شناختی، توان پردازش وقایع خشونتبار را ندارند و اغلب دچار «اضطرابهای درونیشده» میشوند؛ اضطرابهایی که ممکن است سالها بعد در قالب افسردگی، وسواس، اختلالات اضطرابی یا حتی مشکلات جسمانی بروز یابند. در ایران، شرایط ویژهای همچون سابقه جنگ هشت ساله، تحریمهای اقتصادی، بحرانهای زیستمحیطی و تورم، زمینهساز نوعی آسیبپذیری مضاعف در میان خانوادهها شده است. تجاوزات نظامی اخیر، بهویژه با پوشش رسانهای پرتنش، این زخم کهنه را باز کرده و نسل جدیدی از کودکان را در معرض «ضربهی روانی دستهجمعی» قرار داده است.
۲- مسئولیت دولت و نهادهای حاکمیتی در برابر امنیت روانی کودکان
امنیت روانی، بخشی اساسی از حقوق بنیادین کودکان است که در مواد ۶ و ۱۹ کنوانسیون حقوق کودک، بهروشنی بر آن تأکید شده است. جمهوری اسلامی ایران که از امضاکنندگان این کنوانسیون است، موظف به اتخاذ تدابیر تقنینی، اجرایی، حمایتی و آموزشی برای حمایت از کودکان در برابر هرگونه خشونت، ترس و ناامنی است. بر این اساس، پیشنهاد میشود:
ـ تدوین سند ملی حمایت روانی از کودکان در شرایط بحران با مشارکت نهادهای تخصصی از جمله وزارت بهداشت، آموزش و پرورش، سازمان بهزیستی، جمعیت هلالاحمر و انجمنهای روانشناسی کودک.
ـ ایجاد سامانه رصد ملی سلامت روان کودکان در مدارس و مهدهای کودک با همکاری وزارت آموزش و پرورش و پژوهشگاههای روانشناسی.
ـ تدوین پروتکل رسانهای مسئولانه در پوشش اخبار جنگی با هدف کاهش اضطراب و تنظیم هیجانات عمومی.
۳- نقش والدین و مراقبان: میان صراحت و آرامش
یکی از مؤثرترین راهکارها برای کاهش اضطراب کودک، رفتار مسئولانه و آرام والدین است. کودکان از طریق نگاه و گفتار والدین، معنای موقعیت را درک میکنند. در موقعیتهای بحرانی، والدینی که دچار وحشت، اغراق یا خشم هستند، ناخواسته احساس ناامنی را در کودک تثبیت میکنند.
پیشنهادهای علمی برای والدین:
_ با کودکان درباره اخبار بد، صادقانه و بدون ترسآفرینی گفتوگو کنید.
_ اجازه دهید کودک سوال بپرسد و به زبان خودش نگرانیهایش را بیان کند.
_ از عبارتهایی مانند «ما توی کشور امنی هستیم و خیلیها مراقب ما هستند» استفاده کنید.
_ گفتوگو را با فعالیتهای خلاقانه مانند نقاشی، داستانسازی یا بازی همراه کنید.
۴-ساختار روزمره و بازسازی روان از مسیر نظم
کودکان در مواجهه با بحران، نیازمند حس کنترل هستند؛ نظم روزمره به آنان احساس پیشبینیپذیری و آرامش میدهد. خانوادهها باید تلاش کنند ساختارهای روزمره مانند ساعت خواب، خوراک، آموزش و بازی را حتی در شرایط بحرانی حفظ کنند. علاوه بر این، اجرای برنامههای خلاقانه مانند «قصهگویی خانوادگی»، «شب موسیقی کودکانه»، «سفرهای طبیعتگردی آخر هفته» یا «هنر درمانی در خانه»، میتواند به کاهش اضطراب کمک کند.
۵- فضاهای دوستدار کودک؛ الگویی برای بازسازی اجتماعی پس از بحران
مفهوم «فضای دوستدار کودک» (Child Friendly Spaces) که توسط سازمانهایی همچون یونیسف و کمیته بینالمللی نجات طراحی شده، یکی از مؤثرترین راهکارهای بازتوانی کودکان آسیبدیده از بحران است. این فضاها معمولاً شامل مکانهای امن با حضور روانشناس، مربی، تسهیلگر بازی و محیطی خلاقانه هستند. در ایران، میتوان این الگو را به شکل محلی و بومی بازطراحی کرد و در مناطق بحرانی یا پرریسک، با مشارکت شهرداریها، مدارس، و سمنهای حوزه کودک، اجرا نمود. ایجاد «کانونهای کودک امن» در مساجد، کتابخانهها و فرهنگسراها، میتواند بستری مهم برای گفتوگو، آموزش، بازی و بازسازی روانی باشد.
۶- قدرت بازی، هنر و قصه در ترمیم ذهن آسیبدیده کودک
بازی، زبان کودک است؛ هنردرمانی و قصهدرمانی، ابزارهایی مؤثر در کاهش ترس، افزایش درک و پردازش هیجانات، و ترمیم ذهن آسیبدیدهاند. روایتهای اسطورهای از مقاومت، پیروزی و همبستگی، میتوانند در کودکان امید و انگیزه بازسازی ایجاد کنند. راهکارهای پیشنهادی:
_ ایجاد کارگاههای قصهدرمانی در مدارس با مشارکت نویسندگان کودک.
_ گسترش برنامههای تلویزیونی کودکانه با محتوای تابآورانه، امیدبخش و آموزشی.
_ آموزش والدین و مربیان در استفاده از ابزارهای «بازیدرمانی» در خانه و مدرسه.
۷- شبکه همبستگی ملی برای حمایت از روان کودک
هیچ ساختاری بهاندازه «همبستگی اجتماعی» در شرایط بحران، نمیتواند احساس امنیت را بازسازی کند. لازم است از طریق همگرایی نهادهای دولتی، غیردولتی، رسانهها و خانوادهها، نوعی شبکهی حمایتی کودکمحور شکل بگیرد.
پیشنهادهای سیاستگذاری:
_ تشکیل ستاد ملی پشتیبانی روانی از کودکان در بحرانهای طبیعی و انسانی.
_ اختصاص بودجه ویژه در قانون بودجه سالانه برای پروژههای سلامت روان کودک.
_ آموزش عمومی روانشناسی کودک به همه مشاغل مرتبط با کودک مانند معلمان، پرستاران، مربیان ورزشی، و روحانیون.
۸- مشارکت فعال کودکان؛ از ترس به توانمندی
یکی از رویکردهای مهم در تقویت تابآوری روانی کودکان، مشارکتدادن آنان در فعالیتهای معنادار و امیدبخش است. وقتی کودک احساس کند نقشی در بهبود وضعیت خود یا دیگران دارد، احساس کنترل، قدرت و امنیت روانی در او تقویت میشود.
نمونهها:
_ پروژههای نقاشی جمعی با موضوع «صلح»، «دوستی» یا «امید».
_ مشارکت در کمکهای بشردوستانه به مناطق آسیبدیده.
_ دعوت از کودکان برای ایدهپردازی در طراحی کمپینهای صلح یا برنامههای رسانهای کودک.
_ بازسازی امید با اراده ملی
در دنیای امروز، امنیت صرفاً به معنای نبود تهدید نظامی نیست؛ امنیت روانی، احساسی و اجتماعی به همان اندازه حیاتی است. تجاوزات اخیر رژیم صهیونیستی به ایران، اگرچه ممکن است از نظر تاکتیکی کنترل شده باشد، اما اثر روانی آن، بهویژه بر پیکرهی کودکان، نیازمند مداخلهای ملی، راهبردی و مستمر است. دولت، رسانهها، خانوادهها، سازمانهای مردمنهاد و جامعه دانشگاهی، همگی وظیفه دارند در ساختن سپری از عقلانیت، آرامش، گفتوگو، خلاقیت و حقوقمداری برای محافظت از نسل آینده مشارکت کنند. کودکان، شمعهای کوچکیاند که در تاریکترین شبها نیز میتوانند نورافشانی کنند، اگر ما بادهای ترس، بیتوجهی و خشونت را از مسیرشان کنار بزنیم.»
انتهای پیام
نظرات