چالشهای مجازی این روزها دیگر صرفاً سرگرمیهای گذرا نیستند؛ آنها به آینهای برای شناخت لایههای پنهان جامعه تبدیل شدهاند. «عقاب خونی» بهعنوان تازهترین نمونه، در نگاه اول شاید فقط حرکتی عجیب به نظر برسد، اما در پس آن نشانههایی از فشار روانی، بحران هویت نسل جوان و جستوجوی جایگاه در فضای پرهیجان شبکههای اجتماعی نهفته است. این پدیده همانقدر که نگرانی ایجاد میکند، بهمثابه هشدار و نشانهای از تغییرات عمیق در زیست دیجیتال نوجوانان و جوانان ایرانی نیز قابل بررسی است.
در این زمینه بخوانید:
رد پای شکنجه «وایکینگها» در تازهترین چالش نسل Z در اینستاگرام و تیکتاک
در این زمینه محمد رحیمی ـ جامعهشناس و استاد دانشگاه ـ در گفتوگوی تفصیلی با ایسنا، چالشهای مجازی مانند «عقاب خونی» را نمادی از تحولات عمیق فرهنگی و روانی در جامعه معاصر دانست که بستر آنها شبکههای اجتماعی مجازی است و گفت: این شبکهها زمینهای فراهم کردهاند تا افراد، بهویژه نوجوانان و جوانان، هویتهای متنوع و حتی متضاد بسازند و با نمایش رفتارهای هیجانانگیز و اغلب مخاطرهآمیز، برای جلب توجه و کسب محبوبیت وارد رقابت شوند. چنین چالشهایی نه تنها فرصتی برای ابراز فردیت و همرنگی با جمع فراهم میکنند، بلکه به نوعی انعکاسی از فشارها، اضطرابها و بحرانهای هویتی جوانان در دنیای پیچیده امروز به شمار میروند که از طریق این رفتارهای نمادین و هیجانی، تلاش میکنند جایگاه خود را در جامعه دیجیتال پیدا کنند.
او تاکید کرد: از منظر فرهنگی و روانی، این روندها میتوانند بیانگر ضعف یا تغییر در هنجارهای سنتی و ارزشهای پایدار جامعه باشند که تحت تأثیر فراوان انتقال سریع اطلاعات و الگوهای جهانیسازی فرهنگی دچار دگرگونی شدهاند. همچنین شدت گرفتن نیاز به دیده شدن، همراه با افزایش تنشها و فشارهای روانی، منجر به روی آوردن به روشهایی شده است که گاه به سلامت جسمی و روانی آسیب میرسانند. این چالشها در نهایت بازتابی از نیازهای پیچیده نسل جدید برای تعلق، جلب توجه و مقابله با شرایط روانی اجتماعی ناگوار هستند که راهحلی موقتی و پرخطر در بستر فضای مجازی یافتهاند.
نیاز شدید نوجوانان به تایید اجتماعی
این استاد دانشگاه درباره اینکه چرا چنین چالشهایی اغلب در میان نوجوانان و جوانان بیشتر مورد استقبال قرار میگیرند؟ توضیح داد: به اعتقاد بنده این گروه سنی در مرحلهای از رشد قرار دارند که نیاز شدیدی به تأیید اجتماعی، جلب توجه و پذیرش از سوی همسالان احساس میکنند. مشارکت در چالشهای وایرال شده، نه تنها راهی برای دیده شدن و عضویت در یک روند جمعی است، بلکه امکانی برای تجربه هیجان، ابراز هویت فردی و تخلیه انرژیهای روانی و احساسی در اختیارشان میگذارد. الگوبرداری از سلبریتیها و همسالان، تمایل به متفاوت بودن و کنجکاوی نسبت به رفتارهایی که مرزهای معمول اجتماعی را جا به جا میکند نیز از دیگر عوامل روانی مؤثر بر گرایش نوجوانان به این چالشها هستند.
او با بیان اینکه استقبال بیشتر نوجوانان و جوانان از چالشهای مجازی ناشی از ترکیب خواستههای طبیعی رشدی این دوره از زندگی و ویژگیهای فضای دیجیتال است، اظهار کرد: در این سنین، نیاز به جلب توجه، پذیرش همسالان و شکلدهی هویت شخصی قویتر شده و تمایل به تجربه هیجان و آزمودن مرزهای اجتماعی شدت میگیرد. از سوی دیگر، ساختار مغزی نوجوان که هنوز در حال تکامل است، باعث افزایش ریسکپذیری و تقلید رفتارهای پرخطر میشود. فضای مجازی با امکانات گسترده برای دیده شدن سریع، دریافت پاداشهای اجتماعی (مثل لایک و فالوور) و الگوبرداری از ترندها، این تمایلات را تقویت میکند و به نوجوانان فرصتی میدهد تا در قالب چالشهای هیجانانگیز، هویت خود را بروز دهند و در گروههای اجتماعی دیجیتال جایگاه خود را پیدا کنند.

وقتی شبکههای اجتماعی معنای زندگی را میسازند
رحیمی با تاکید بر اینکه شبکههای اجتماعی نقشی کلیدی در رواج و تشدید چالشهای مجازی دارند، بیان کرد: این شبکهها با فراهم کردن بستری برای ارتباط گسترده، انتشار سریع و الگوریتمهای جذب مخاطب، امکان وایرال شدن هر نوع چالشی را فراهم میکند. نوجوان و جوانان امروزه در میدانهایی چون اینستاگرام، تیکتاک، دیسکورد و گروههای تلگرامی معناهای زندگی را میسازند. این شبکهها با ایجاد سازوکارهایی مانند لایک، کامنت و اشتراکگذاری، تمایل کاربران به جلب توجه و دیده شدن را تقویت میکنند و رقابت برای عضویت در روندهای جمعی و ثبت رکورد را بین نوجوانان و جوانان شعلهور میسازند.
او افزود: همچنین الگوبرداری از سلبریتیها و اینفلوئنسرها، ایجاد حس تعلق به یک جمع بزرگ، دسترسی آسان به محتوای جهانی و امکان تکرار و تغییر سریع محتواها باعث میشود این چالشها نه تنها به سرعت گسترش یابند، بلکه شدت و تنوع بیشتری پیدا کنند. بنابراین شبکههای اجتماعی نه فقط بستر انتشار، بلکه موتور محرک اصلی این گونه رفتارهای جمعی در عصر دیجیتال هستند.
نه سکوت نه پرداخت هیجانی؛ یک توصیه به رسانهها
این جامعهشناس با تاکید بر اینکه رسانههای رسمی در مواجهه با چالشهای مجازی مسئولیتی حساس و پیچیده بر عهده دارند، گفت: این مسئولیت نیازمند تعادل دقیق بین دو عنصر جامعهپذیری (آموزش و اطلاعرسانی) و کنترل اجتماعی (تنبیه و جلوگیری از ترویج غیرمستقیم) این رفتارهاست. سکوت و بیتفاوتی درباره این پدیدهها میتواند به رشد بیضابطه و غیرقابل کنترل آنها در فضاهای غیررسمی منجر شود و جامعه را در برابر پیامدهای منفی ناشناخته آسیبپذیر سازد، اما پرداخت صرف و هیجانی به آنها نیز ممکن است به دیده شدن بیشتر و تشویق به شرکت در این چالشها بیانجامد. در نتیجه، رسانههای رسمی باید با رویکردی تحلیلی، آموزشی و هشداردهنده وارد شوند؛ به طوری که ضمن افشای واقعیتها و پیامدهای خطرناک، به ارتقای سواد رسانهای و آگاهی عمومی کمک کنند. اینگونه رسانهها نقش کلیدی در مدیریت هوشمندانه این مسائل دارند و میتوانند با فرهنگسازی مؤثر، سلامت روان و فرهنگی جامعه را بهبود بخشند، در حالی که راهکار سکوت یا پرداخت صرف به پدیده، پاسخ مناسبی برای این چالشها نیست.
در این زمینه بیشتر بخوانید:
نقش خانواده کجاست؟
او نقش خانوادهها در مواجهه با چالشهای مجازی را کلیدی و مؤثر دانست و اظهار کرد: ارزشهای نسلهای قبل در میدانهایی چون مدرسه، خانواده، یا رسانههای سنتی شکل میگرفت ولی امروزه نسل جدید همه ارزشها، هنجارها و سبک زندگی خود را از شبکههای اجتماعی مجازی الگوبرداری میکند. بنابرین خانوادهها باید سواد رسانهای خود را تقویت کنند، فضایی امن برای گفتگو ایجاد کنند و با تعیین چارچوبهای منطقی استفاده از فضای مجازی از آسیبهای آن بکاهند.
رحیمی گفت: آنها باید با حفظ تعادل میان آزادی و نظارت، فرزندان خود را در مسیر شناخت رفتارهای مخاطرهآمیز و انتخابهای آگاهانه هدایت کنند. حضور فعال والدین در فضای دیجیتال، همراه با الگو بودن در رفتارهای سالم، به تقویت ارتباطات خانوادگی و کاهش تمایل نوجوانان و جوانان به رفتارهای پرخطر کمک میکند. همچنین فراهم آوردن فرصتهای جایگزین برای ارضای نیازهای هیجانی و اجتماعی نوجوانان خارج از فضای مجازی، از جمله تفریحات و تعاملات واقعی، موجب کاهش آسیبهای روانی و اجتماعی ناشی از چالشهای مجازی خواهد شد. این رویکرد جامع و متعادل، خانواده را به مهمترین سنگر محافظ سلامت روان و هویت فرزندان در عصر دیجیتال تبدیل میکند.
شکلگیری هویت با تلاش برای کسب قدرت
او در بخش دیگری از صحبتهای خود درباره اینکه از منظر جامعهشناسی، جذابیت چالشهایی با مضمون ترس و خشونت برای نوجوانان از کجا میآید؟ توضیح داد: جذابیت این چالشها برای نوجوانان از منظر جامعهشناسی ریشه در چندین عامل روانی، اجتماعی و فرهنگی دارد. در این دوره حساس رشد، نوجوانان در حال شکلدهی هویت و تلاش برای کسب قدرت و جایگاه اجتماعی در گروه همسالان هستند. رفتارهای خشونتآمیز یا ترسناک به عنوان نمادی از قدرت، استقلال و تمایز از دیگران شناخته میشوند و به آنها کمک میکنند هویتی مقتدر و قابل توجه بسازند.
این استاد دانشگاه ادامه داد: از سوی دیگر، فشار همسالان و نیاز به پذیرش در جمع، زمینه را برای پذیرش و تکرار چنین رفتارهایی فراهم میکند. علاوه بر این، محیط اجتماعی و فرهنگی که خشونت و تقابل را به شکلهای مختلف به نمایش میگذارد و گاه آن را مشروع یا جذاب میداند، موجب عادیسازی و حساسیتزدایی نسبت به خشونت در میان نوجوانان میشود. در نهایت این پدیدهها ناشی از ترکیب نیازهای روانی نوجوانان، فشارهای اجتماعی و فضای فرهنگی و رسانهای جامعه است که خشونت را به عنوان ابزاری برای اثبات خویش و مقابله با ناامنیهای درونی و بیرونی به کار میگیرند.
ایجاد محدودیت به تنهایی پاسخگو نیست
او همچنین مسئولیت نهادهای حاکمیتی در مواجهه با پدیدههایی مانند چالشهای مجازی را فراتر از ممنوعیت و برخوردهای قانونی دانست و تاکید کرد: راهحلهای صرفا محدودکننده نمیتوانند ریشههای عمیقتر فرهنگی و روانی این مسئله را حل کنند. آموزش و ارتقای سواد رسانهای به عنوان رویکردی پیشگیرانه، نقش کلیدی در مقابله با این چالشها دارد. این مهارتها به افراد کمک میکنند محتوای منتشرشده در شبکههای اجتماعی را به درستی تحلیل و ارزیابی کنند و از تأثیرات منفی آنها مانند اخبار جعلی، تحریکات و رفتارهای پرخطر جلوگیری کنند. با آموزش سواد رسانهای، افراد به ویژه نسل جوان توانمند میشوند تا با دیدی آگاهانه و هوشمندانه با محتوای فضای مجازی مواجه شوند و گرفتار جریانهای مخرب یا سوء استفادههای رسانهای نشوند.
به گفته این جامعهشناس حاکمیت به جای تمرکز صرف بر محدودسازی، لازم است با رویکردی چندسطحی فضایی ایجاد کند که در آن افراد با دانش و مهارت لازم، توان مقابله با پیامهای جهتدار و هیجانی فضای مجازی را داشته باشند و اینگونه ضمن حفظ آزادیهای فردی، سلامت روان و فرهنگی جامعه تضمین شود.
او گفت: به بیان دیگر، آموزش نرمافزاری سواد رسانهای همراه با پشتیبانی سختافزاری و قانونی، بهترین راهکار برای مدیریت این دست از پدیدههای نوظهور است.
«عقاب خونی» و «نهنگ آبی» چه تفاوتهایی دارند؟
رحیمی همچنین در پاسخ به این پرسش که چالش «عقاب خونی» را چگونه میتوان در امتداد یا در تفاوت با چالشهای پرخطر گذشته مانند «نهنگ آبی» تحلیل کرد؟ توضیح داد: چالش «عقاب خونی» و چالش «نهنگ آبی» هر دو نمونههایی از رفتارهای پرخطر در فضای مجازی هستند که به میزان قابل توجهی نوجوانان را هدف قرار میدهند اما در ماهیت، ساختار و گستردگی تفاوتهای مهمی دارند.
او افزود: «نهنگ آبی» چالشی طولانی مدت و خود ویرانگر است که فرد را از طریق مراحل متعدد به انجام رفتارهای پرخطر و نهایتاً خودکشی هدایت میکند و نمایانگر فشار روانی شدید و کنترل گروهی است. در مقابل، «عقاب خونی» بیشتر یک چالش نمایشی و کوتاه مدت است که بر حس هیجان و نمایش خشونت نمادین تمرکز دارد و بیشتر برای جلب توجه و اثبات شجاعت در بستر شبکههای اجتماعی شکل گرفته است. با این حال، هر دو چالش بازتابی از نیاز نوجوانان به اثبات هویت، جلب توجه و مقابله با فشارهای روانی و اجتماعی هستند.
این جامعهشناس در پایان گفت: از دیدگاه جامعهشناختی، چالشهایی مانند «نهنگ آبی» و «عقاب خونی» در بسترهای خاصی از نابرابریهای اجتماعی، مشکلات روانی و خلأهای هویتی نوجوانان رشد مییابند و سپس به شکل الگوهای رفتاری معیوب بین گروههای اجتماعی گسترش مییابند. بنابراین، ظهور متوالی چالشهای مشابه نه تنها محصول یک حادثه منفرد بلکه نتیجه فرآیندی است که در آن نارساییهای ساختاری و فرهنگی جامعه، به شکل تکرارپذیری آسیبهای روانی_ اجتماعی شده و در قالب چالشهای جدید بروز میکنند.
انتهای پیام
نظرات